- ۲۳ حوت ۱۳۹۱
در حالی که یک هفته به سال نو ۱۳۹۲ خورشیدی باقی مانده است و مردم برای برگزاری جشن جمشیدیِ نوروز آمادهگی میگیرند، موجی از مخالفتها علیه این آیینِ کهن و باستانیِ مردم افغانستان بهراه افتاده است.
مخالفت با آیین و رسم جمشیدی نوروز، کار تازهیی نیست. در چند سالِ پسین دیده میشود که گروههای دگماندیش و متحجری پیدا شدهاند که پیوسته با استفادۀ سوء از آیات و احادیث، سعی در باطل اعلام کردنِ این جشن دارند. این گروهها با پخش و نشر سخنرانیها، بروشورها، خطابهها و… نوروز را مغایر اسلام میخوانند.
رویکرد این نوشته به گونهیی نیست که به لحاظ شرعی، حلال بودن یا حرام بودنِ نوروز را ثابت کند؛ زیرا به این مسأله به کرات پرداخته شده و تثبیت شده که حرام دانستن نوروز، یک اشتباه فاحش است. بنابرین در این مقال کوتاه، به اینکه چهگونه چنین گروههای دگمی فعال شدهاند و چرا جلو آنان گرفته نمیشود، میپردازیم.
تردیدی نیست که در سی سال پسین، جنگهای گوناگون باعث شد که سیلی از گروهها و افراد افراطی از کشورهای همسایه و غیرهمسایه به افغانستان سرازیر شوند. چنانکه احزابی چون القاعده، حزب تحریر و دهها حزب افراطی دیگر به بهانۀ جهاد در این کشور، برای خود خانۀ امنی ساختند. این گروهها با دریافت بسیار دگمی که از اسلام و آیین الهی داشتند، بهتدریج زمینۀ ایجاد تروریسم بینالمللی را پدید آوردند.
در نتیجۀ تعاملات این گروهها با مردم افغانستان بود که افکار بنیادگرایانه در میان مردم پخش و نشر گردید و تا هنوز برخی به تأسی از آن افراطیون، آن افکار و دیدگاهها را نشخوار میکنند.
نه تنها که چنین پتانسیلی مایۀ مخالفتِ گروههای افراطی با پدیدههایی چون نوروز است، بلکه به نظر میرسد دست استخبارات منطقه نیز در تحریک این گروهها بیتأثیر نمیباشد. چنانکه طالبان دوازده سال قبل، مجسمههای تاریخی بامیان را به تحریک استخبارات پاکستان از میان بردند.
این گروهها ـ که فعالیتهایشان این روزها فوقالعاده چشمگیر است ـ با موضعگیریهای بسیار رادیکال خویش، در پی هویتزدایی از مردماند و طبق یک برنامۀ بسیار منظم، علیه نمادهای فرهنگی به مبارزه خاستهاند که مخالفت با نوروز، فقط یکی از این برنامههاست.
البته از این گروهها گلهیی نیست، زیرا آنها چنین فکر میکنند و چنان هم عمل. بلکه شکایت از حکومتیست که طبق قانون، مکلف است از هویت و فرهنگ مردم افغانستان دفاع کند. سوگمندانه که حکومت هرگز مسوولیتها و مکلفیتهایش را نمیداند و برعکس، خواسته و ناخواسته در کنار همین گروههای افراطی حرکت میکند. به عنوان مثال، میتوان از حمایت حکومت از برنامۀ مصالحه با طالبان و دهها سیاستگذاریِ دیگر یاد کرد که عملاً جناب کرزی و همراهانش را در کنار این فرهنگستیزان قرار میدهد.
وقتی حکومت با گروههایی گفتوگو میکند که دوازده سال قبل مجسمههای بامیان را منفجر کردند، پس این گله نابهجاست که بگوییم حکومت چرا فعالیت گروههایی را که با نوروز مخالفت دارند متوقف نمیسازد.
سیاستهای فرهنگی حکومت، همواره نادرست و بیلگام بوده است. و نه تنها هیچگاه در راستای رشد و اعتلای فرهنگ باستانیِ این سرزمین تلاش نکرده، که در مواردی نیز مخالف ارزشهای مدنی و فرهنگی عمل کرده است.
به نظر میرسد که ادامۀ این وضعیت آشفته، در آیندههای نزدیک یک بحران شدید فرهنگی را دامنگیرِ این سرزمین میسازد. زیرا از یکسو، متحجران فعالیتهای بسیار گسترده دارند و با استفاده از سواد کم مردم، همه را به سوی خود جذب میکنند و از سوی دیگر، حکومت دست زیر الاشه نشسته و بدون هیچگونه مسوولیتپذیرییی آنان را تماشا میکند.
بنابرین، عجیب نخواهد بود که بهزودی مردم افغانستان شاهد ریختن جمعی از افراد نادان، متحجر و فریبخورده به خیابانها باشند که مخالفتشان را در مهد و خاستگاه نوروز، با این آیین باستانی اعلام میدارند و آن زمانیست که یک شرمساریِ دیگر به سیاهروییهای حکومت افزوده خواهد شد.
Comments are closed.