ایـدیـولـوژی و شـکار انـسان‌هـا

- ۰۲ اسد ۱۳۹۴

شنبه ۳ اسد ۱۳۹۴

 

احمد عمران

ویدیویی از داعش را می‌بینم. مردی با ریش بلند به شماری جوانِ ۱۸ تا ۲۵ساله اعم از دختر و پسر، در مورد اهدافِ بزرگ سخن می‌گوید. لهجه‌اش تاجیکی است. مشخص است که یکی از داعشیانِ تاجیکستان است و احتمالاً در بیرون از این کشور و یا هم در داخل آن، هوادارانِ تازه‌اش را تشویق می‌کند که بدون هراس با کفار بجنگند. او می‌گوید که وظیفۀ هر مسلمانِ واقعی این است که با «دشمنان خدا بجنگد، این جنگی برای خداست.» او آیاتی از قرآن کریم را برای آن‌ها می‌خواند و از آن‌ها چنین برداشت می‌کند که «پیام خداوند برای mnandegar-3ما، جنگ با کفار است.»
این روزها چنین ویدیوهایی در فضای مجازی به زبان‌های مختلف به اندازۀ کافی نشر می‌شوند. دولت اسلامی یا داعش، بخش بزرگی از فعالیت‌هایش را به تبلیغات اختصاص داده است. رهبران این گروه، از نقشِ تبلیغات به‌خوبی آگاه اند. مخاطبِ آن‌ها نیز اکثراً جوانان ‌اند؛ جوانانی که سرشار از شور و هیجان ‌اند. می‌دانند که وضعِ جهان خوب نیست و یا ایده‌آل نیست. می‌دانند که بی‌عدالتی وجود دارد و تبعیض بیداد می‌کند. می‌دانند که توزیع امکانات عادلانه صورت نمی‌گیرد. دل‌زده و ناراحت‌اند. از وضع موجود به تنگ آمده‌اند و می‌خواهند به وضع مطلوب برسند. چه چیزی آن‌ها را از چنین وضعیتی نجات می‌دهد؟!… بدون شک یک راه جدید و آرمانی. یک راه تازه که می‌گوید رسیدن به مقصد، بسیار کوتاه و نزدیک است. می‌گوید: «می‌جنگیم برای این‌که یا پیروز شویم و یا شهید، و در هر دو صورت باز ما برنده‌ایم.»
راه بسیار کوتاه است، بهتر از این نمی‌شود. وقتی دستت از همه جا کوتاه است، آن‌گاه راهِ کوتاه بهترین گزینه می‌تواند باشد؛ راهی که واقعیت‌های سرسخت را دور می‌زند و به آرمان‌های ابرگونه وارد می‌شود.
گروه‌هایی که از نقش و تأثیرِ زبان و ایدیولوژی آگاه اند، می‌دانند که از آن چه‌گونه به سود‌شان استفاده کنند. داعش یگانه گروهی نیست که چنین دیگران را تسخیر می‌کند. هیتلر وقتی در جایی سخنرانی می‌کرد، اگر کسی عضو حزب نازی ـ حزبی که رهبری‌اش را به عهده داشت ـ نبود، در ختم سخنرانی‌اش حتماً به حزب می‌پیوست.
هیتلر سخنرانِ قهاری بود. از تأثیر زبان بر افکار مردم آگاهی داشت. می‌دانست که با استفاده از برش‌های تاریخ، چه‌گونه ایدیولوژی درست کرد. داعش نیز چنین می‌کند. داعش دین را در خدمتِ ایدیولوژی قرار می‌دهد. ایدیولوژی کردنِ دین، به معنای تبدیل کردنِ آن به حربه‌یی برای دسترسی به قدرت است. تعبیر داکتر عبدالکریم سروش در کتاب «فربه‌تر از ایدیولوژی» از دینِ ایدیولوژیک چنین است که عده‌یی می‌کوشند با گرفتن برش‌هایی از نصوص مقدس، آن را در خدمت اهداف سیاسیِ خود قرار دهند.
دین ایدیولوژیک، همان دینِ سیاسی است. سروش باور دارد که هر دینی امکان تبدیل شدن به ایدیولوژی را دارد. اما به اعتقاد او، دین از ایدیولوژی فربه‌تر و فراخ‌تر است. بخشی از گزاره‌های دینی می‌توانند به ایدیولوژی تبدیل شوند در صورتی که بخش‌های دیگر آن را نادیده بگیرند. داعش و هر گروه تکفیری و حذفی دیگر، با دین چنین می‌کنند. بخشی از آن را می‌گیرند و بخش‌های دیگرِ آن را معطل می‌کنند. اگر چنین نکنند، آن‌گاه نمی‌توان از دین حربه‌یی برای مبارزه و جنگ ساخت.
جنگ به ایدیولوژی نیاز دارد. به همین دلیل یکی از کارکردهای هر دولتی در کنار دیگر کارکردها و کارویژه‌های آن، کارکرد ایدیولوژیکِ آن است. دولت‌ها هم به ایدیولوژی نیاز دارند، حتا دموکراتیک‌ترین دولت‌های جهان. اما کارکرد ایدیولوژیک دولت‌های مدرن، کارکرد حداقلی است. اما گروه‌های تمامیت‌خواه و حذفی، حداکثر استفاده از ایدیولوژی را می‌برند.
یافتن آیات و احادیثی که بتوان از آن‌ها برای اهدافِ انتقام‌جویانه استفاده کرد، کار سختی نیست. می‌توان با تعبیر و تفسیر، چنین فضایی را خلق کرد؛ همان کاری را که در حال حاضر همۀ گروه‌های تروریست و تکفیری در سراسرِ جهان انجام می‌دهند. این گروه‌ها تنها به اسلام و مسلمانان هم تعلق ندارند. در هر دین و آیینی می‌توان گروه‌های تکفیری را یافت، گاه زیر نامِ ناسیونالیسم و گاه زیر نامِ انترناسیونالیسم. اما ویژه‌گی‌های همۀ آن‌ها یکی است. همۀ آن‌ها راه کوتاه رسیدن به هدف‌های سیاسی خود را دنبال می‌کنند. همۀ آن‌ها می‌خواهند جهانِ پیچیده را ساده‌سازی کنند.
یکی از کارکردهای مهم ایدیولوژی، ساده‌سازی جهان است؛ دو قطبی کردنِ آن، سیاه و سفید کردن آن. داعش نیز چنین می‌کند، جهان را ساده می‌سازد. ساده‌سازی جهان، تلاشی برای ویران کردنِ آن است. هیتلر و استالین نیز جهان را ساده‌سازی کرده بودند و برای همین در پی ویران کردنِ آن برآمدند.
داعش شاید پدیده‌یی نوظهور معلوم شود ولی ریشه‌های تاریخی دارد. همواره در جهان می‌توان به دنبال فراریانِ وضعیتِ موجود گشت. داعش نیز به دنبال چنین فراریانی است.
پیچیده‌گی جهان را نمی‌توان از آن گرفت. کثرتِ جهان را نمی‌توان از میان برداشت و همه را یکسان کرد. جهان چنین است و چنین بوده و خالق آن، چنین آن را خلق کرده است.

 

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.