احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۱۳ حمل ۱۳۹۲
وزارت خارجۀ کشور خبر داده است که از چندی بدینسو، فعالیتهای مشکوکی در نوار مرزیِ افغانستان و پاکستان دیده میشود. این فعالیتها شامل ساختمانسازی از سوی نظامیان پاکستانیست که اینک واکنشِ وزارت خارجۀ افغانستان را برانگیخته است. جاوید لودین معین سیاسی این وزارت، در گفتوگویی با سفیر پاکستان گفته است: «پاکستان باید تمام فعالیتهایی را که خلاف نورمهای پذیرفته شدۀ بینالمللی، تحریکآمیز و غیر قابل قبول برای افغانستاناند، متوقف کند».
این اظهارات در حالی مطرح میشود که از چند روز بدینسو، مناسبات افغانستان و پاکستان به تیرهگی گراییده است. مقامات افغانستان شکایت کردهاند که پاکستانیها در خصوص گفتوگوهای صلح همکاری نمیکنند و همین دریافت باعث شد که بار دیگر موجی از تنشها میان این دو کشورِ همسایه بالا بگیرد.
پس از برهم خوردنِ روابط افغانستان و پاکستان، فعالیت مشکوک نظامیان پاکستانی در نوار مرزی دو کشور، دومین موردی است که سوء نیتِ این کشور را در قبال افغانستان نشان میدهد.
اکنون پرسش آنجاست که چرا واکنشها از سوی حکومت افغانستان، در این مقطعِ زمانی صورت میگیرد؟
بدیهی است که حکومت افغانستان پس از حاصل کردنِ اطمینان مبنی بر عدم همکاری پاکستان در پیشبرد گفتوگوهای صلح، این دو مورد را علم کرده است. اظهارات مقامات حکومتی، نشان میدهد که اتفاقات اخیر، از مدت زمانی بدینسو جریان داشته است. اما اینکه حکومت افغانستان تا کنون سکوت اختیار کرده بود، دلایلِ مخصوص به خود را دارد.
نخست باید یادآور شد که موشکپراکنی پاکستان، کار تازهیی نیست. نزدیک به سه سال است که این کشور به صورت وقفهیی، نوار مرزی افغانستان را زیر حملات موشکیِ خود قرار میدهد. اما آن کشور همواره از این کارِ خود انکار ورزیده؛ زیرا دولت افغانستان تاهنوز اسناد موثقی مبنی بر این رفتار پاکستان، به شورای امنیت سازمان ملل ارایه نکرده است. اما مخالفانِ برنامۀ گفتوگوهای صلح به همکاری پاکستان، بارها موشکپراکنیهای این کشور را دلیلی بر عدم صداقتِ آن کشور خوانده و ارگ ریاستجمهوری را از آن برحذر داشته بودند. ولی این هشدارها به گوش جناب کرزی و همراهانش نرفت. از اینرو، میتوان گمان برد که علم کردنِ حملات موشکی پاکستان، هیچ هدف دیگری جز توجیه شکستِ چندبارۀ گفتوگوهای صلح ندارد.
دوم اینکه، با توجه به اظهاراتِ آقای لودین که گفته است این ساختمانسازیها از مدتهای مدیدی به اینسو جریان داشته، این پرسش به میان میآید که چرا حکومت اکنون موضعگیری میکند؟
هرچند از لحاظ نورمهای بینالمللی، پاکستان حق ندارد به این ساختمانسازیها دست بزند و همچنین خطر بسیاری متصور است که در پی این نوع ساختمانسازی، لانههای تروریسم در بیخ گوش افغانستان شکل بگیرد؛ اما سوگمندانه که برای سردمداران افغانستان، علم کردنِ این مسأله فقط یک بهانه است. زیرا تجربه نشان داده که حکومت افغانستان، هیچگاهی از رشد تروریسم و بنیادگرایی هراس نداشته و حتا گهگاه آن را تقویت کرده است. از جمله میتوان به همین پروژۀ ناکام صلح اشاره کرد که حکومت افغانستان به صورت سیستماتیک، طالبان را رسمیت بخشید و حتا با آزادسازی شمار زیادی از زندانیان طالب، آن گروه را تقویت کرد.
بنابراین، به نظر میرسد آشکار ساختنِ این رفتار پاکستان توسط حکومت افغانستان دو دلیل دارد: یکی توجیه ناکامیِ پروسۀ صلح به همکاری پاکستان و دیگری، دغدغه و آرزوی حکومت برای تصاحبِ آن سوی خط دیورند؛ همان دلیل قاطع و اصلیِ پاکستان برای ادامۀ دخالتهای چهلسالهاش در افغانستان.
در پیوند به اینکه آنسوی دیورند به هیچوجه حقِ افغانستان نیست و این دعوا را تنها کسانی پیش میبرند که نگرشهای قومی دارند، بسیار گفته و نوشته شده است. اما در اینجا تنها میتوان تأکید کرد که حکومت هیچگاه دغدغۀ آوردنِ امنیت و صلح را در افغانستان نداشته و ندارد، و آنچه هم که به بهانۀ این مهم از سوی حکومت مطرح میگردد، در واقع پروسهییست که پیرامون منافع گروهی و قومیِ تیمِ حاکم سیر میکند.
Comments are closed.