احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





چــرا از پرونده شهدای بغلان غبارروبی نمی‌شود؟

گزارشگر:18 عقرب 1392 - ۱۷ عقرب ۱۳۹۲

شش سالِ پیش و درست سه روز قبل از چنین روزی (۱۵ عقرب) بود که کاروانِ اصلاحاتِ سید مصطفی کاظمی با شش تنِ دیگر از نماینده‌گان مجلس، یاران و محافظانِ آقای کاظمی و نزدیک به صد تن از مردم باعزتِ بغلان به‌خصوص اهالی معارف ـ از جمله دانش‌آموزان کودک و نوجوان ـ در یک حمله مشکوک انتحاری جام شهادت نوشیدند.
شکی نیست که شهید کاظمی همه تلاش‌هایش را برای ایجاد تغییر در دسترخوانِ مردم به خرج داد و پس از سقوط امارت طالبان، سعی کرد به عنوان یک رکن اساسی در تعاملات افغانستان برای تغییر شامل باشد؛ اما افسوس که بخت یاری نکرد و به اهداف زیبایش نرسید.
شهادت سید مصطفی کاظمی و یارانش در همان شش سال پیش به‌شدت مشکوک به نظر می‌رسید و امروز نیز این شک همچنان باقی‍‌ست. به نظر می‌رسد که یک مثلث شوم ـ که روزی تاریخ به گونه درست در مورد آن روشنی خواهد افگند ـ در ایجاد این رویداد دخیل بوده است. مشخص نشدن چه‌گونه‌گیِ واقعه و این‌که هیچ جناحی مسوولیت آن را به دوش نگرفت، در ایجاد شک و بدگمانی بیشتر کمک کرد و بی‌توجهی حکومت در بررسی این پرونده نیز سبب شد که حدس و گمان‌ها در این مورد عمیق‌تر شود و این قصه سرِ دراز پیدا کند.
شهادت سید مصطفی کاظمی و یارانش، نخستین حمله از حملات زنجیره‌یی‌یی بود که همه به هدفِ از میان برداشتن چهره‌های بلندقامتِ مقاومت برضد طالبان، طراحی شده‌ بودند. چنان‌که بعد از این رویداد، شاهد رویدادهای مشابه و تلخِ دیگر از جمله ترور استاد برهان‌الدین ربانی بودیم که متأسفانه هیچ‌کدام از آن‌ها مورد بررسی قرار نگرفتند.
در کنار بی‌توجهی حکومت، دیگر جریان‌های سیاسی نیز تلاشی برای وادار ساختنِ حکومت به بررسی پرونده‌های قتل‌های زنجیره‌یی نکردند و به‌ساده‌گی از کنار آن‌ها گذشتند. این مسأله سبب شد که این رویدادها به قوتِ خود یکی پیِ دیگر ادامه یابند و نیز حکومت افغانستان با توجه به این بی‌توجهی، نخواست غباری از این پرونده‌ها بزداید و حقیقت را بر مردم روشـن سازد. البته در کنار این انتظار از حکومت، به گمان اغلب می‌توان گفت که حلقاتی در درون دستگاه‌های حکومتی، در ایجاد این رویدادها نقش مهمی ایفا کرده‌اند و همین مسأله سبب شده که بررسی این پرونده‌ها به ماندن یخ در آفتاب شبیه باشد.
اما حکومت علاوه بر این‌که به بررسی این پرونده‌ها نپرداخت، بیشتر سعی کرد قاتلان و دشمنانِ مردم افغانستان را از زندان‌ها رها سازد. از یک‌طرف ارگان‌های امنیتی به‌خصوص امنیت ملی کشور، قاتلان مردم افغانستان و جلادانی را که سرِ سربازان پولیس و اردو را بریده‌اند، عالمان دین و مردم افغانستان را به شهادت رسانده‌اند، مساجد را ویران کرده‌اند و حتا قرآن را ابزار قرار داده منفجر ساخته‌اند تا کسی را بکشند، بازداشت کرده و از طرف دیگر، حکومت میانجی شده تا این جنایت‌کاران به بهانه‌های مختلف از زندان‌ها رها گردند.
به‌تازه‌گی نیز امنیت ملی کشور یک جلاد طالبان را در ولایت پکتیا بازداشت کرده، اما بیم آن می‌رود که این فرد در یک معامله سیاسی از بند رها گردد. به هر رو بازهم چشم امید مردم به اداره امنیت ملی افغانستان است که تلاش کند آن کسانی را که به درون نهادهای امنیتی و حکومتی کشور رخنه کرده و ستون پنجم دشمن می‌باشند و آن سیاست‌مدارانی که در پشت قتل‌های زنجیره‌یی قرار دارند را شناسایی کرده و به جزای اعمال‌شان برسانند و یا دست‌کم آن‌ها را به مردم افغانستان معرفی کنند. در غیر آن، مردم بازهم شاهد از دست دادنِ شماری دیگر از شخصیت‌های موثر و مطرحِ کشور خواهند بود و همین‌گونه، به هیچ پرونده‌یی رسیده‌گی نخواهد شد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.