احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





سقوط اخلاقی و سیاسیِ «تحول و تداوم»

گزارشگر:رزاق مامون/ 3 سرطان 1393 - ۰۲ سرطان ۱۳۹۳

یادداشت مدیر مسوول:
«آقای رزاق مامون، از روزنامه‌نگاران معروفِ کشور است و حالا در بیرون از کشور به‌سر می‌برد. او بر من حقِ استادی دارد و از وی فراوان آموخته‌ام. آقای مامون، اخیراً و در جریانِ مبارزات انتخاباتی، به نفعِ آقای اشرف‌غنی احمدزی و تیم تحول و تداوم، قلم‌های زیادی زده است و آن‌ها را در وب‌سایتش به نشر رسانده است؛ اما پس از افشای گفت‌وگوهای تلیفونیِ آقای ضیاءالحق امرخیل، رییس پیشینِ دارالانشای کمیسیون مستقل انتخابات، مقاله‌یی را به نامِ «سقوط اخلاقی و سیاسیِ تحول و تداوم» به نشر رسانده استmnandegar-3 که نشان می‌دهد نشر این سند، مدافعِ سرسختِ تیم تحول و تداوم را در برابرِ این تیم قرار داده است. این برخورد حکایت دارد که دیگر مدافعانِ تیم تحول و تداوم نمی‌توانند بر هر غلطی‌یی مُهرِ صحت بزنند و ناچارند راهِ خود را از چاه جدا سازند.»

تاریخ به هیچ خاینی رحم نمی‌کند. هیزم جنگِ ابدی در افغانستان، نژادپرستی و جهالتی‌ست که مُهر ناکامیِ دست‌کم یک‌صدساله بر جبین دارد.
سندی شنیداری که از امرخیل رو شده، فرصت توجیه و تبرئه را از هر مدافعِ «سیاسی» یا «شخصی» گرفته است. من صورتِ مکالمات را حتا با پیش‌فرضِ هشتاد درصد شک و تردید نسبت به قبول اتهام‌های وارده بر امرخیل شنیدم. متأسفانه ابعاد مکالمات (از نظر کاربرد واژه‌ها، سیاق گفتار، آهنگ طبیعی گفتار، احساس ویژه و مبادلۀ حسِ مشترک دو طرفِ گفت‌وگوکننده) گواهی می‌دهند که یک فرد با سوءنیتی تکان‌دهنده از جایگاه رفیعِ یک فرد «مسوول» دولتی، به امانت مردم خیانت کرده و به نیاز تاریخی و ملی مردمِ افغانستان، به گونه‌یی فوق تصور، پاسخ خاینانه داده و برای ابد، روی خود را سیاه کرده است. این شخص پروسۀ تاریخیِ اعتمادسازی بین اقشار مختلفِ مردم را به لجن آلوده است.
این ضربت، تنها بر پیکر حساسِ آرزوهای میلیونی برای پی‌ریزی یک سنتِ مشروع و مردم‌سالار در تاریخ کشوری استبدادزده و عقب‌نگه‌داشته شده، حواله نشده؛ بل این اقدام بر حیثیتِ دکتر اشرف‌غنی و تیم «تحول و تداوم» زخم ناسوری زده است که اگر به‌موقع به‌طور رسمی از این آلوده‌گی تبرا نجویند، در گودال یک بدنامیِ دایمی نگون‌سار خواهند شد!
هیچ‌کس مدعی نشده که چنین خیانتی در چهارچوبِ مدیریتِ آگاهانۀ شخص دکتر غنی انجام گرفته، اما دفاع نفرات رده‌دومِ «تحول و تداوم» از یک‌چنین «خیانت ملی»، شک وگمان‌ها را قوت می‌بخشد که مجموعۀ رهبری تیم «تحول» در پس این خبط غم‌انگیز قرار داشته اند. این قضیه، هم‌تباران امرخیل را نیز به ریسمان یک عذاب وجدان و بلاتکلیفی درپیچیده است؛ اما خیانت به مصالح عمومی به وسیلۀ یک «فرد» یا دسته‌یی تب‌زده و محدود، هرگز مشمول کلیت یک جریانِ قومی نمی‌شود. پشتون و غیرپشتون در هر دو تیمِ سیاسی بسیار اند و باید قضاوت را بر وجدان فراتباری جامعۀ کشور متمرکز کرد.
افتضاح امرخیل به‌حدی شرم‌آور و غیرقابل توجیه است که حتا کاربران نقاب‌دار مدافع امرخیل و هیستری‌های قومی در شبکه‌های مجازی که هماره دهان بی‌لگام به اهانت یکدیگر می‌گشایند؛ در موضع انفعال قرار گرفته اند. به‌راستی شدت انفجار بی‌باوری نسبت به پروسۀ جاری انتخابات، خود یک حادثۀ سیاه در تاریخ سیاسی افغانستان به‌شمار می‌رود.
وقتی به نیاز حیاتی و تاریخیِ میلیون‌ها انسان در افغانستان برای پی ریختِ یک سازوکار مشروعِ حاکمیت بر اساس باورمندیِ متقابل و مفید می‌اندیشیم، و درعوض، می‌بینیم کسانی به‌طور مهندسی‌شده در جایگاه حساسی نصب شده‌اند تا امیدها، فداکاری‌ها و پریشانی مردمِ را از ریشه بزند؛ سخت هشداردهنده است و از توفان وحشت در آینده خبر می‌دهد. چه کسانی، امرخیل را گزیده و به این مسند آورده‌اند؟… تا جایی که من مطلع هستم، امرخیل پس از تأیید و مشورت‌های فشرده بین حامد کرزی و معاونانش، به این مقام منصوب شده است.
این‌که این برداشت وجود دارد که امریکا به پیروی از سیاست خارجیِ خویش درحوزۀ افغانستان، ترجیح می‌دهد دکتر اشرف‌غنی بر صحنۀ رهبری سیاسی در کابل ظاهرشود؛ نباید چنین تفسیر شود که امریکا به هر قیمتی حاضر است رهبری سیاسی در افغانستان را به گونه‌یی برنامه‌ریزی شده، «مهندسی» کند. امریکا دیگرحاضر به پرداخت هزینۀ سرسام‌آور انسانی و مالی نیست.
حالا که یک نوع انفجار بی‌باوری در جامعه ایجاد شده و خطر درگیری‌ها در همه جا افزایش یافته، کمترین پرده‌پوشی و یا رفتن به خط جهالتِ سیاسی از سوی ارگ، هستیِ افغانستان را با خطر تجزیه و تباهیِ جبران‌ناپذیر روبه‌رو می‌کند. در این ماجرا با فرهنگ ارزشی‌یی که بنیاد هم‌پذیری داوطلبانه در کشور را باید طراحی کند، در کمال بی‌عرضه‌گی بازی شده است.
ملل متحد و امریکایی‌ها نیز در یک موقعیتِ گیج‌کننده قرار گرفته اند. چنین تخطی برای هیچ مرجعی قابل قبول نیست. برای ترمیم حس اعتماد در سطح جامعه، نخستین کاری که باید و به‌سرعت صورت داده شود، معرفیِ امرخیل به دادگاه علنی است و مطابق تعاریفی که از خیانت ملی در قوانین نافذه مندرج است، به پرونده‌اش رسیده‌گی شود.
دومین موضوع این است که تیم تحول و تداوم رسماً تکلیفِ خود را در دفاع یا انصراف از امرخیل مشخص کند. در غیر این صورت، به باور بنده، توفان غریوندۀ جنگ و تقابلِ کوچه به کوچه، شهر به شهر در راه است که هیچ نیرویی حتا امریکا و ناتو قادر به کنترول حرکت بعدیِ خشمِ عمومی نخواهد بود. ناتو و امریکا برای دفاع از امرخیل‌ها به افغانستان نیامده‌اند. امرخیل برای دفاع از دکتر اشرف‌غنی، چنان به دور خود چرخیده که به‌جای محو معاندان، اعتبار و حیثیتِ خود آقای غنی را متلاشی کرده است.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.