احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران/27 دلو 1393 - ۲۶ دلو ۱۳۹۳
اظهارات اخیرِ پرویز مشرف رییسجمهوری پیشینِ پاکستان، به وضعیتی اشاره دارد که از آن میتوان به عمقِ سیاستهای این کشور در قبال افغانستان تعبیر کرد. آقای مشرف بهتازهگی گفته است که سازمان استخباراتِ پاکستان یا همان آیاسآی، پس از سقوط رژیم طالبان در افغانستان از این گروه حمایت کرده و در احیای دوبارۀ آن به عنوان مخالفان مسلح دولت، نقش اصلی را داشته است.
پیش از این، مقامهای کشور همواره پاکستان را متهم به حمایت از طالبان میکردند؛ چیزی که نه در زمانِ آقای مشرف و نه پس از آن، مورد پذیرش رهبران این کشور قرار نگرفت. مقامهای ارشد پاکستانی، با دورویی و مغالطه فریاد میزدند که در مبارزه با تروریسم در کنار جامعۀ جهانی قرار دارند و هیچ حمایتی از گروههای تروریستی در دستور کارشان قرار ندارد. اما حالا آقای مشرف اعتراف میکند که در عقبِ همۀ برنامههای طالبان در افغانستان؛ آیاسآی قرار داشته است و به احتمال بسیار همچنان قرار دارد.
آقای مشرف برای چنین حمایتی، استدلال و منطقِ خود را هم دارد. او میگوید از آن جایی که حامد کرزی رییسجمهوری پیشین افغانستان تمایل بیشتری به هند نشان میداد و خواهان روابط عمیق با آن کشور بود؛ پاکستان چارهیی جز حمایت از گروههای مخالف دولتِ افغانستان نداشت. اینکه این استدلال چهقدر میتواند توجیهکنندۀ کشتار بیرویۀ مردم افغانستان بهوسیلۀ گروههای هراسافکن باشد، به شخص آقای مشرف و سیاستمدارانِ پاکستانی مربوط میشود، اما هرگز نمیتوان با سیاست «هدف وسیله را توجیه میکند»، در مناسبات جدید سیاسی میان دولتها برای خشونتطلبی منطقتراشی کرد. جهان امروز، بدون شک با سیاستهای یک سدۀ پیش و پس از آن فاصله دارد که دولتها زیر نامِ «منافع ملی» دست به هرگونه جنایتی بزنند. سیاست امروز،… ادامه صفحه ۷
اعترافاتِ دیرهنگامِ…
سیاست اخلاقگرایانه است که همه را ملزم به رعایت منافع جمعیِ انسانها میکند. آیا در جهان امروز میتوان با سیاستهای هیتلر و استالین حکومت کرد و خود را موجه دانست؟
پاکستانیها باید پاسخ بدهند که در بیش از یک دهۀ گذشته، با چه منطقی به عامل ریختاندنِ خون هزاران شهروند افغانستان تبدیل شدند. افغانستان در بیش از یک دهه ـ چه با سیاستهای اشتباهآمیز حامد کرزی و چه با سیاستهای گنگ فعلیِ دولت جدید ـ در یک مورد کاملاً صادقانه عمل کرده و آن اینکه مناسبات دوستانه با همۀ کشورهای جهان و بهویژه همسایهگانِ خود داشته است. حامد کرزی با همۀ نارساییهای سیاسی خود، بیش از ۲۰ بار به دروازۀ پاکستانیها رفت و یا از آنها دعوت کرد که به افغانستان بیایند. او با احساساتی که از خود تبارز میداد، حتا حاضر شد در برابر امریکا قرار گیرد و از منافع راهبردی پاکستان دفاع کند. اما آنهمه رفتوآمد و مهمانی دادن به کجا انجامید؟ مگر هر روز با انتحاریهایی که از آن سوی مرز و به دستور آیاسآی به افغانستان فرستاده میشد، هزاران جوان و پیرِ این سرزمین به خاک و خون نغلتیدند؟
امروز هم همان داستانِ کهنه ادامه دارد. شاید آقای غنی تلاش کرده باشد که توازن را در سیاستهای خود بیشتر از کرزی رعایت کند، اما در سیاستهای پاکستان در قبال افغانستان، هیچ تغییری رونما نشده است. این کشور همچنان حامی تروریسم است و حامی تروریسم باقی خواهد ماند.
البته در سیاست پاکستان آنچه که مهم است، نوعِ تروریسمی است که میتواند چهرهها و لباسهای متفاوت داشته باشد. برای پاکستان افرادی که به مدرسۀ تحت حمایت نظامیان این کشور در پشاور حمله کردند، تروریستاند اما به افرادی که مکتبهای افغانستان را به آتش میکشند و کودکانِ ما را میکشند، تروریست خطاب نمیکند. این افراد همانگونه که آقای مشرف اشاره کرده، عملاً در حمایتِ آیاسآی قرار دارند و چه بسا که هدفهای تعیینشده از سوی این سازمانِ مخوف و جنایتپیشه در اختیارِ آنها قرار میگیرد.
پاکستان با بهانه قرار دادن روابط افغانستان و هند، میخواهد جنایتهای خود در افغانستان را لاپوشانی کند. اما سوال اینجاست که میتوان از جنایت نیز دفاع کرد؟
پاکستانیها در حالی که خود را برادران دینیِ مردم افغانستان میدانند و این رابطه را عمیقتر از هر رابطۀ دیگر عنوان میکنند، از گروههای تروریستی در قبال ادامۀ جنگ و ناامنی در افغانستان حمایت میکنند. چنین حمایتی را چهگونه میتوان با کلمات توجیه کرد و آنگاه انتظار داشت که مردم افغانستان با حسن نیت به سوی همسایۀ جنوبیِ خود نگاه کنند؟
دولتمردان پاکستانی فراموش کردهاند که افغانستان، دیگر آن کشورِ چشموگوش بستۀ زمانِ طالبان نیست که با یک جمعیتِ کوچک و یک رژیم دستنشانده، همۀ رابطههای آن به یک نقطه از جهان ختم شود و آن پاکستان باشد. پاکستانیها تحولاتِ یک دهۀ گذشته در افغانستان را دستکم گرفتهاند و یا نمیخواهند که آنها را باور کنند. افغانستان امروز، کشوری با سی میلیون جمعیت است که به یُمنِ کمکهای جهانی، قشری از تحصیلکردهگان استراتژیهای آن را مشخص میکند.
شاید در این سالها اشتباهاتی صورت گرفته باشد و هنوز دولتی کارآمد و مقتدر در افغانستان بهوجود نیامده باشد؛ اما جوانانی در این سرزمین بالیده و رشد یافتهاند که زبان جهان معاصر را میفهمند و با ابزارهای امروزین به سراغ معضلات سیاسی و اجتماعی میروند.
اعترافهای آقای مشرف، چیز تازهیی برای قشر نخبه و جوانِ افغانستان بوده نمیتواند. این سیاست از دیرزمانی به عنوان عمق استراتژیکِ این کشور در قبال افغانستان شناخته میشود و بدون شک در این معادله کشوری ضرر خواهد کرد که همچنان سیاستهای خود را بهوسیلۀ تروریستها پیاده میکند.
Comments are closed.