احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۲۶ ثور ۱۳۹۴
یک شنبه ۲۷ ثور ۱۳۹۴
بخش نخست
مقدمه
روزگار معاصر و نسلِ امروز از سه پدیده رنج میبرد: دینِ بدون دانش و دانشِ بدون دین و نبودِ خودآگاهی.
دانش بیدین، قساوت و بیرحمی و جنگهای بزرگ را به بار آورد و بشریت را به گردابِ فنا و نیستی رهنمون شد. فاشیسم، کمونیسم و استعمار نو و کهنه، ثمرۀ دانشِ بیمعنویت است.
دینِ بیدانش، تفسیرها و یافتهای جاهلانه را مُهر اسلام زد، هر دم به چالههای دشمن افتاد و در تیرهگی و نادانی، تیشه بر ریشۀ اسلام وارد کرد. دفاع بد و جاهلانه از دین، بشریت را بیزار از دین ساخت. در نتیجۀ این نادانی، همۀ آبها به آسیابِ کفر و دشمن ریخت.
دانشِ بیدین با همۀ مصیبتزاییها، سکانِ جامعۀ معاصر را در دست دارد. دانشگرایان، عالمانه و با تدبیر گام برمیدارند. اینهایند که با دانشِ خویش نبض سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگیِ جهان را بهدست گرفتهاند. شما نفت و معادنِ گرانقیمت دارید، اما کسانی که دانش دارند آن را استخراج میکنند و از آن بهره میبرند. اینها از شناسایی زمین گذشته، به شناختِ فضا مصروفاند و جهان را با دانش خود مدیریت میکنند. در پرتو دانش خویش برای ذلت و بردهگی جهانِ سوم و جهان اسلام، نسخه درست میکنند(طالب، داعش، بهایی، قادیانی و…). برای ما نسخۀ مردود بودنِ فیزیک و کیمیا و علوم تجربی را میدهند و ما خود در کمال نادانی، مجریانِ آن میگردیم. تداوم این روند، خفت و اسارتِ همیشهگیست که دنیای سوم و جهان اسلام به دوش میکشد.
خودآگاهی، اصلِ دیگریست که در نبود آن، با وجود دین و دانش، بازیچۀ غیر میگردیم. با دانش خویش به عنوان دزدِ چراغدار عمل میکنیم و با وجود باور پاک اسلامی خویش، در عمل و گفتار و کردار خویش، خدمتگزارِ اغیاریم و ناآشنا به خویشتن!
دانش و دین
گفتند: فطرت دین، دشمنی با دانش است. مخالفان دین، روشِ خود را علمگرایی و عقلانیت و فلسفۀ علمی خواندند و معرفت دینی را به خرافات و اسطوره گره زدند. در این زمینه چنان قاطعانه سخن گفتند که راهیانِ دین نیز به تردید افتادهاند.
اگوست کنت فیلسوف فرانسوی برای معلوماتِ انسان سه مرحله را مشخص میکند:
ـ مرحلۀ رمانی که تخیلی است
ـ مرحلۀ فلسفی که تعقلی است
ـ مرحلۀ علمی که تحقیقی است. و بعد مرحلۀ فلسفی و علمی را مقابل مرحلۀ تخیلی و دینی قرار میدهد.
ارنست رنان فرانسوی در کتاب «اسلام و دانش» میگوید: اسلام با پیشرفتهای علمی و ترقیاتِ صنعتی مخالف است و با دانش و فرهنگ سر ستیز دارد. (فروغی، ۱۳۲۰: ۷۸)
همینگونه فروید میگوید: تاریخ از نگاه روانشناسی سه مرحله دارد:
ـ مرحلۀ میتولوژی و خرافات
ـ مرحلۀ دینداری
ـ مرحلۀ علم و استدلال (فروید، ۱۳۸۲: ص ۲۴۱)
اقوال یاد شده، نکاتیست برخاسته از باور ضد دینی و تحت تأثیر غرور کاذب علوم تجربی که تازه به دستاوردهایی رسیده بود.
دین و دانش
درنگی بر واقعیات آموزههای دینی، نه متونِ تحریف شده، نشان میدهد که همۀ ادیان آسمانی، برخلاف اقوال یاد شده، مبلغ و منادیِ دانش و خردگراییاند.
آیین اوستایی: پارینهترین فرهنگ باریافته در این خطه، فرهنگ اوستایی است. اوستا را زردشت در بلخ باستان و یا به قول پژوهشگر تاجیک یوسف یعقوب اف در سمنگان امروز، برای رهنمایی بشر آورد.
برخی از پژوهشگران آیین مزدیسنا را آیین یکتاپرستی و زردشت را پیامآور این دین میدانند و اوستا را کتابی میدانند که در آن سخن از اهورامزدا و یا خدای واحد است. البته محققانی این قول را نمیپذیرد و مزدیسنا را ثنویت و یا آتشپرستی میدانند که ادعایشان مورد بحث و مناقشه است.
در اوستا همه جا ستایش خرد است. در «یشت»ها آمده است:
”ای راستترین علم مزدا، آفریدۀ مقدس، اگر در پیش باشی منتظر من بمان و اگر در دنبال باشی خود را به من برسان.(یشت ها، ۱۳۳۰: ۹۸)
و در کتاب عصر اوستا تألیف شپیگل و دیگران از قول زردشت چنین نقل میشود:
«اگر شخص بیگانه یا همکیش یا برادر یا دوست برای تحصیل دانش و هنر نزد شما آید، او را بپذیرید و آنچه خواهد بیاموزید.»(عصر اوستا، ۱۳۴۳:۲۶)
درتورات میخوانیم: ای موسی تعظیم کن حکمت را.
در زبور داوود علیهالسلام آمده است: یا داوود هر کجا که عافلی میبینی، او را خدمت کن.
در انجیل آمده است: بجویید علم را، بیاموزید.(قربانی، ۱۳۶۸: ۲۴۲)
اسلام
اسلام کاملترین وآخرین دین آسمانی است. نخستین پیامِ این دین با خواندن آغاز میشود: «اقراء». نخستین آیهیی که به پیامبر اسلام وحی میشود، چنین است: بخوان به نام پروردگارت که خلق کرد انسان را از خون بسته، بخوان به نام پروردگاری که کرامتش نامحدود است؛ زیرا با قلم بشر را علم و دانش اموخت.» (سورۀ علق، آیۀ ۱-۴)
دینی را که با خواندن آغاز شده است و بعد از ذکر خلقت انسان، از قلم و دانش سخن میگوید، متهم به ضدیت با دانش میکنند.
خداوند در کلام پاکش، قرآن شریف، به قلم سوگند میخورد: ن والقلم و ما یسطرون(سورۀ قلم، آیه ۱)
سراسر قرآن، تدریس و تشویق به علم و معرفت است:
بگو آیا برابرند کسانی که میدانند و کسانی که نمیدانند. (سورۀ زمر، آیه ۹)
خدا درجات کسانی از شما را که ایمان آورده اند و آنانی که دانش به دانان داده شده است، بالا میبرد. (سورۀ مجادله، آیه ۱۱)
به هر کسی علم نافع و حکمت داده شده، به طور قطع خوبی فراوان یافته است. (سورۀ بقره، ۲۲۹)
بگو آیا برابرند کور و بینا
آیا برابر است ظلمت و نور (سورۀ فاطر، آیه ۲۰)
در این آیات متبرکه علم به بینایی و نورتشبیه گردیده و جهالت به کوری و تاریکی.
نگاهی به احادیث پیامبر بزرگ اسلام، روشن میسازد که برتر از علم و عالم چیزی و موجودی در جهان نیست.
کسی که قلمی بتراشد و با آن در باب علم و دانش چیزی بنویسد، خدا درختی در بهشت به او عطا میکند. (حدیث)
آن که بمیرد و دفتر و دواتها از خود بهجا میگذارد، به بهشت درآید. (حدیث)
مؤمن که بمیرد و ورقهیی از علم و دانش بهجای گذارد، آن ورقه در روز قیامت پردۀ مانعی میان او و آتش خواهد شد. (حدیث )
خدا به دانشجویی که در پی تحقیق علم رود، به هر حرفی که بشنود یا بنویسد، شهری در بهشت به او بدهد. (حدیث)
سه چیز است که حجابها را پاره نموده به پیشگاه خدا میرسد: صدای گردش قلمهای دانشمندان به هنگام نوشتن، صدای قدمهای مجاهدان در میدان جهاد و صدای چرخ نخریسی زنان پاکدامن. (حدیث)
دانش مانند شکار و نخجیر، رمنده است و نوشتن قید و بندِ آنست. (حدیث)
حق پسر بر پدر آن است که نام نیک نهد، همسرش دهد و خط نوشتن بیاموزد. (حدیث)
دانش بیاموزید ولو در چین باشد. (حدیث)
طلب علم فرض است. (حدیث)
دانش گمشدۀ مومن است، هرکجا بیابد به آن او را سزاوارتر است. (باقر حجتی، بیتاریخ، ۵۰-۶۰)
یک ساعت تفکر بهتر از یک سال عبادت است. (دمشقی،۱۳۹۱)
گویند: زمانی هیأتی از یکی از قبایل کفار عرب به دیدن حضرت علی آمد، چون از علم علی (رض) زیاد سخن گفته میشد، به گونۀ امتحان خواستند چند کس یک سوال را مطرح نمایند و ببینند که حضرت علی (رض) چهگونه جواب میدهد. سوال آنها وقتی هریک به تنهایی نزد حضرت علی میآمدند، این بود: علم بهترست یا مال؟ و علی هر بار پاسخ جداگانه میداد. توجه کنید علم را بالاتر از این کسی وصف نکرده است و این وصف علم است در اسلام:
سوال: علم بهتر است یا مال؟
جواب: علم بهترست که میراث انبیاست و مال میراث هارون و فرعون و هامون.
سوال: علم بهتر است یا مال؟
جواب: علم بهترست که علم تو را حفظ کند و تو مال را حفظ مینمایی.
سوال: علم بهترست یا مال؟
جواب: علم بهترست که عالم و علم دوست زیاد دارند و صاحب مال دشمن فراوان.
سوال: علم بهترست یا مال؟
جواب: علم بهتر است که علم به اتفاق زیاد گردد و مال کم.
سوال: علم بهترست یا مال؟
جواب: علم بهتر است که عالم را به بزرگی یاد کنند و صاحب مال را لئیم و بخیل گویند.
سوال: علم بهترست یا مال؟
جواب: علم بهتر است که علم مصون است و مال را دزد ببرد.
سوال: علم بهترست یا مال؟
جواب: علم بهترست که علم کهنه و پوسیده نمیشود و مال کهنه میگردد.
سوال: علم بهتر است یا مال؟
جواب: علم بهتر است که در حیات و ممات کار میآید، و مال تا وقت مرگ است.
سوال: علم بهترست یا مال؟
جواب: علم بهتر است که علم قلب را نورانی میکند و مال قلب را قسی و سخت میسازد.
سوال: علم بهترست یا مال؟
جواب: علم بهتر است که علم تواضع آرد و مال تکبر وخودبینی ایجاد میکند. (باقر حجتی، بیتاریخ:۵۵)
فرهنگ اسلامی
دین مبین اسلام در نتیجۀ خردگرایی و دانشدوستی، بزرگترین فرهنگ جهانی را هستی بخشید که جهانیان تا شش قرن جیرهخوار آن بودند.
به یاد داشته باشیم زمانی که اسلام ظهور کرد، جاهلیت عرب تا آنجا بود که در مکۀ مکرمه فقط ۱۷ نفر و در مدینه ۱۱ نفر خواندن و نوشتن میدانستند.
در کنار ارشادات متون اسلامی، توجه پیامبر اسلام در این امر تا آنجا بود که اسیران جنگ بدر را مکلف ساخت هر کس ده نفر از مسلمانان را باسواد سازد، آزاد است. هارونالرشید دستور داد در جهان اسلام در کنار هر مسجد مدرسهیی ساخته شود. مأمونالرشید وقتی بر رم پیروز شد و صلح کرد، شاه را مکلف ساخت تا یک یک نسخه از تمام آثار یونانی به آنها بدهد تا ترجمه کنند.
مأمون در ۲۱۵ هجری، بیتالحکمه را ایجاد کرد که در آن دانشمندان از ادیان مختلف مصروف تألیف و ترجمه بودند: حنین، بختیشوع، ابن بطریق، ابن مقفع، حجاج ابن مطر، سرجیس راسی. تنها بختیشوع طبیب در سال ۴میلیون و ۹۰۰ هزار درهم معاش میگرفت. حنین که یک مرد مسیحی و رییس دارالترجمه بود، به اندازۀ وزن هر کتاب ترجمه شده، طلای ناب میگرفت. (تاریخ تمدن، ج ۱۱ف، ص ۱۴۷)
تعالیم اسلام در راستای آموزش علم و توجه به خرد و دانایی، جهان اسلام را در قرون اولیۀ اسلامی به دانشکدۀ علم و آموزشِ جهان تبدیل کرد.
کتابخانههای بزرگ در جهان اسلام ایجاد شد. کتابخانۀ بیتالحکمۀ بغداد ۴میلیون کتاب داشت. در کتابخانۀ قاهره یک میلیون و در کتابخانۀ طرابلس ۳ میلیون کتاب موجود بود. در کتابخانۀ الحاکم ۶صدهزار جلد کتاب نگهداری میشد. این درحالیست که ۴۰۰ سال بعد از این، شارل عاقل کتابخانۀ پاریس را با ۹۰۰ جلد کتاب افتتاح کرد که یک ثلث آن، مذهبی بود. (تمدن اسلام و عرب، ص ۵۵۷)
Comments are closed.