احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:سه شنبه 3 سنبله 1394 - ۰۲ سنبله ۱۳۹۴
این روزها با موجی از خبرهای ناخوشایند در مورد افغانستان روبهرو هستیم. از افزایشِ ۴۰ درصدیِ حملاتِ انتحاری در کابل تا حملات تهاجمیِ گروههای دهشتافکن در شمال و غربِ کشور. حملاتی که عمدتاً غیرنظامیان را زیان میزند و وحشت و رعب در جامعه میآفریند. این روزها صفهای طویل پشت دروازۀ ریاست پاسپورت، از یک نگرانی جمعی خبر میدهد. گفته میشود که روزانه حدود هفتهزار پاسپورت توزیع میشود و حدود پنجصدتن همهروزه کشور را ترک میکنند. البته این آمارِ رسمی است و از آمارِ غیررسمیِ مسافرتها و مهاجرتها خبرِ چندانی در دست نیست؛ ولی به گمانِ غالب بیرون شدنهای غیرقانونی بیشتر از تعدادِ کسانی است که بهصورت قانونی کشور را ترک میکنند.
چرا افغانستان یک بارِ دیگر با موجی از بیرون شدنهای گروهی مواجه شده است؟ آیا میزان نگرانی شهروندانِ کشور به حدی بالا رفته است که دیگر نمیخواهند در کشورِ خود زندهگی کنند؟
به نظر میرسد عواملِ چندی سبب شده است که موج تازۀ مهاجرتها دوباره آغاز شود. عامل نخست، افزایشِ ناامنی در سراسر کشور است. طی ماههای اخیر وضع امنیتی افغانستان بهصورتِ دراماتیکی دگرگون شده و حملات گروههای هراسافکن، نقاط بیشتری از کشور را فرا گرفته است. جنگی که تا دیروز در ولایتهای جنوبی و شرقی محدود مانده بود، حالا به شمال، غرب و مناطق مرکزی نیز سرایت کرده است.
شمال کشور همین حالا در آتشِ جنگی برنامهریزیشده و سازمانیافته میسوزد؛ جنگی که هستیِ مردم را تهدید میکند و امیدشان را به آینده از میان میبرد. این جنگ بدون شک با همکاری نزدیکِ نهادهای استخباراتی پاکستان طرح ریزی و اجرا میشود. اگر از یکسو هدف چنین جنگ فرسایشی و برنامهریزیشده امتیاز دادن به گروههای دهشتافکن باشد، از دیگرسو تلاشی برای ایجاد رعب و وحشت در سطح جامعه است تا شهروندان را نسبت به کشور و اوضاعِ آن بیمناک سازد.
عامل دوم، بیکاری میتواند باشد که برخیها را به رفتن از کشور ترغیب میکند. سطح بیکاری در جامعه هنوز به صورت دقیق ارقامبندی نشده، ولی میتوان حدس زد که افغانستان با توجه به جمعیت جوانِ خود، از معدود کشورهای جهان است که بیکاری در آن رشدی کمسابقه یافته است. وقتی در یکی از نهادهای دولتی و یا غیردولتی آگهی کاریابی داده میشود، آن وقت است که میتوان میزان بیکاری در کشور را از نزدیک شاهد بود. صدها جوان تحصیلیافته برای رسیدن به کاری کوچک، تقلا میکنند ولی دستِ خالی برمیگردند. چنین وضعیتی بدون شک میتواند انگیزهیی فراهم سازد که جوانها برای یافتنِ لقمهیی نان به دروازههای دیگران بشتابند و یا هوای رفتن از کشور کنند.
متأسفانه دولت وحدتِ ملی در وعدههای خود به مردم نتوانست به صورتِ دقیق عمل کند و همین امر موجب بروزِ خیلِ عظیمی از بیکاران در کشور شده است. رییس جمهوری در پیکارهای انتخاباتی خود، همواره از ایجاد یک میلیون شغلِ تازه در کشور سخن میگفت؛ ولی طی ده ماه گذشته نه تنها از میزان بیکاری در جامعه کاسته نشد، بل لشکر بیکاران به صورت انبوهی افزایش یافت.
عامل سوم میتواند عدم کارایی دولت وحدت ملی در تأمین عدالت، ریشهکن کردن فساد و ایجاد امید در مردم به فردای بهتر باشد. دولت وحدت ملی با وعدههای کلان وارد صحنه شد و امیدهای بزرگی را خلق کرد، اما به مرور زمان دیده شد که دو تیم انتخاباتییی که حالا قدرت را میان خود تقسیم کردهاند، بیشتر از آنکه به دردهای مردم توجه نشان دهند، به سهم و حضور افراد نزدیک به خود در پستهای سیاسی میاندیشند.
ماهها سپری شد تا کابینۀ جدید تشکیل شود و ماهها گذشت تا والیانِ جدید گماشته شوند، اما چه تغییری در وضعیت رونما شده است؟ آیا میتوان گفت که آمدنِ افراد جدید به پستهای دولتی، وضع کشور را بهتر از گذشته ساخته است؟ آیا میتوان مطمین بود که دولتِ جدید میتواند تغییراتِ اساسی در زندهگی مردم به وجود آورد؟
در حال حاضر پاسخ به این سوالها منفی است و این میتواند باعث افزایش ناامیدی در سطح جامعه شود. مردم انتظارهای بسیار کلانی آنگونه که رهبران دولت وحدت ملی شعارش را میدادند نداشتند، ولی حداقل میخواستند که تفاوت را از نزدیک ببینند و لمس کنند. رهبران دولت وحدت ملی در بیشتر از ده ماه گذشته نتوانستند رضایتِ مردم را در جهت بهبود شرایط فراهم سازند و این بدون تردید میتواند انگیزۀ مهمی برای بیرون شدن از کشور باشد.
عامل چهارم و بنیادی میتواند کاهش کمکهای جهانی و بیرون شدن سربازان خارجی از کشور باشد. در یک سال گذشته همینطور که بخش بزرگی از نیروهای ناتو افغانستان را ترک کردند، در کمکهای جهانی به افغانستان نیز کاهش چشمگیری به میان آمد.
افغانستان به صورت غیرمترقبه با دو مسالۀ اساسی در یک سال گذشته روبهرو شد: نخست ضربالاجلِ خروجِ نیروهای خارجی از کشور و انتقال مسوولیتهای امنیتی به نیروهای داخلی بدون آنکه میزانِ تهدیدها به صورت دقیق و واقعی سنجیده شود؛ و دوم کاهش در کمکهای کشورهای کمکدهنده بدون آنکه نیازمندیهای افغانستان در نظر گرفته شود.
این عوامل در مجموع فضای مأیوسکنندهیی را بهوجود آوردهاند و اگر افغانستان با موج تازهیی از مهاجرتها روبهرو شده، چیزی دور از ذهن نباید پنداشته شود.
Comments are closed.