احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:عبدالبشیر فکرت بخشی- استاد دانشگاه کابل / سه شنبه 19 عقرب 1394 - ۱۸ عقرب ۱۳۹۴
بخش نخسـت
درآمد
اسلام در روزگارِ ما از هر دینِ دیگری محکوم و بیدفاع است. هرکه قلم و قدمی در برابر اسلام برمیدارد، پاداش و معاشِ هنگفتی فراچنگ میآورد و کف و دفهای زیادی برای وی نواخته میشود. ایستادن در برابرِ ارزشها و دستوراتِ اصیل اسلامی، و کافرکیشیهای نابخردانه به رسم روشنفکری مبدل شده است و برای روشنفکر خواندهشدن باید از مرزهای اعتقادی و ارزشیِ دین فراتر رفت و خطوطِ سرخ آن را عبور کرد. کسانی ناآگاهانه بر اسلام میتازند و شماری نیز جاهلانه از آن به دفاع برمیخیزند و دوستی نابخردانۀ خویش را در معرضِ دیدِ عمومی قرار میدهند. یکی نفهمیده میتازد و دیگری نادانسته تحسین میکند. نه این میداند چه میکند و نه آن دیگری از ماهیت و نتیجۀ آنچه میکند، واقف است. اینکه کیها چه میکنند زیاد بااهمیت نیست، بلکه ارزشهایی که به مسلخ برده میشوند و سر زده میشوند، بسیار باارزشاند. آنچه در این میانه قربانی میشود اسلام است، دینی که بزرگترین تحولِ تاریخ بشری را رقم زد و هیچ منطقی به پای منطقِ آن نمیرسد.
تیرهای زیادی اسلام را آماج قرار دادهاند که یکی هم مسالۀ تعدد زوجات یا چندهمسری در اسلام است. شماری با همان اداهای روشنفکرانه و با تغذیه از منابعِ فِمینیستی غرب، بر اسلام و اباحتِ چندهمسری در آن میتازند و در این مصاف، تسامحی از خود نشان نمیدهند. این درحالیست که در برابرِ غرب و ناهنجاریهای آن – که دانشمندانی از خودِ غرب بدان اعتراف دارند – چشمبسته میگذرند و واقعیّتها را نادیده میانگارند.
پرسشخیز بودنِ مسالۀ چندهمسری در اسلام – به ویژه برای همنسلان ما – باعث شد تا زوایای پنهانِ دینی و اجتماعیِ آن را موردِ کاوش قرار دهم و ریشههای آن را در نصوص دینی نشاندهی کنم. در این نوشتار سعی شده است تا موضوع چندهمسری بهصورتِ علمی و تحقیقی موردِ بحث قرار گیرد و علیرغم ایجاز و اختصار، جنبههای مختلفِ این موضوع فروگذاشت نگردد. افزون بر اینها، نویسنده تلاش ورزیده است تا چندهمسری را از دیدهای گوناگونی موردِ کاوش قرار دهد و علیرغم توجه به فقهای متقدم، نظریۀ اندیشمندان معاصر را نیز نادیده نینگارد. جستاری که پیشرو دارید، نکاتِ تازه و درخورِ اهمیتی دارد که برای خوانندهگان گرامی سودمند خواهد بود.
پیشینۀ چندهمسری
چندهمسری به این معناست که مردی دارای چندین همسر باشد و یا همسرانِ یک مرد چند یا چندین تن باشند. چندهمسری دارای پیشینۀ دورودرازی است که تاریخ به آن گواهی میدهد. این واقعیّت در ایران قدیم، چین، هند و مصر وجود داشته و تقریباً در همۀ ادیان آسمانی قبل از اسلام نیز موردِ پذیرش بوده است. در دین یهودیت تا قرن یازدهم هیچ محدودیتی برای چندهمسری وجود نداشت و در مسیحیت نیز حکم صریحی مبنی بر تحریم چندهمسری به چشم نمیخورد؛ اما تصریح شده است که برخی پادشاهان زنان متعددی داشتهاند. بر اساس یکی از پژوهشها، چندهمسری در تقریباً ۶۷ درصد جوامع رواج داشته و در غرب نیز چندهمسری به صورتِ اعلانناشده و به عنوان واقعیّتی اجتماعی حضور دارد.
چندهمسری در میان ادیان و اقوام گوناگون وجود داشته و تقریباً همپای حیات اجتماعی انسان دانسته میشود. این سنت در میان عربها نیز قبل از اسلام وجود داشته که تاریخ نمونههای بسیاری از آن در حافظه دارد. ویل دورانت مینویسد:
علمای دینی در قرون وسطا چنین تصوّر میکردند که تعدّد زوجات از ابتکارات پیغمبر اسلام است، در صورتیکه جریان همسری در اجتماعات ابتدایی، بیشتر مطابق آن (تعدد زوجات) بوده است .
به همینسان، گوستاولوبون نیز تأکید دارد که رسم چندهمسری پیش از اسلام و در میان اقوام شرقی شایع بوده است. در این میان، ولتر به این نظر است که محمد ص دست به تحدید تعدد زوجات زد و شمار زنان را به چهار زن تقلیل بخشید .
در روایتی آمده است: قَالَ وَهْبٌ الأَسَدِىِّ – قَالَ أَسْلَمْتُ وَعِنْدِى ثَمَانُ نِسْوَهٍ فَذَکَرْتُ ذَلِکَ لِلنَّبِىِّ -صلى الله علیه وسلم- فَقَالَ النَّبِىُّ -صلى الله علیه وسلم- « اخْتَرْ مِنْهُنَّ أَرْبَعًا» . وهب الأسدی میگوید: من اسلام آوردم در حالی که هشت زن در عقد خویش داشتم، و این مسأله را به پیامبر ص یادآور شدم. رسولالله گفتند: از میان آنان فقط چهارتنِ شان را اختیار کن!
قیس بن الحارث و قیس بن ثابت نیز یکچنین روایاتی دارند و روایات دیگری نیز وجود دارد که بر وجود فرهنگ چندهمسری در میان عربهای قبل از اسلام دلالت دارد.
با این بیان، دین مقدس اسلام رسمِ چندهمسری را تأسیس نکرده، بلکه این رسم را که پیش از اسلام وجود داشته است، با ایرادِ تعدیلاتی در تعداد همسرها و آویختن قفلِ سنگین عدالت بر آن، امضا کرده است. در عصری که مردان حق داشتند دهها و حتا صدها زن داشته باشند و هیچ حد و حصری در شمارۀ زنان آنها وجود نداشت، اسلام شمارِ آنها را به چهار زن محدود ساخت و برای آن حداکثر تعیین نمود. امضای حکم چندهمسری ممکن است برای کسی که از عینکِ امروز و از ورای ارزشهای امروزی به قضیه مینگرد عجیب به نظر آید، اما پذیرشِ آن به عنوان حکم ثانوی و امضایی در عصری که حد و حصری برای زنان وجود نداشت، انقلابِ بزرگی بود که اسلام در تاریخ رقم زد.
اسلام افزون برآنکه شمارۀ زنان را به حداکثر چهار زن تحدید بخشید، شرطِ سنگین عدالت را نیز بر آن اضافه کرد. شرطِ اجرای عدالت در میان همسران، آنهم در عصریکه زنان همچون اموال دست به دست میشدند و هیچ حق و حرمتی به آنها گذاشته نمیشد، دگردگونی بزرگی بود که به نام اسلام در صفحاتِ تاریخ به ثبت رسیده است. اسلام توصیه به چندهمسری نکرده، بلکه آن را به عنوان یک واقعیّت، با شرایط خردکنندهیی تجویز نموده است.
تعداد همسران
در رابطه به اینکه شمار خانمهای یک مرد میتواند به چه تعداد باشد، دیدِ واحدی وجود ندارد. آیۀ سوم سورۀ نساء که در مورد چندهمسری آمده است، تفسیرهای مختلفی را برمیتابد که زمینههای دیدِ واحد را برچیده است.
﴿وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِی الْیَتَامَىٰ فَانکِحُوا مَا طَابَ لَکُم مِّنَ النِّسَاءِ مَثْنَىٰ وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَهً أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ ذَٰلِکَ أَدْنَىٰ أَلَّا تَعُولُوا﴾ [نساء:٣]
ترجمه: و اگر میترسید که (به هنگام ازدواج با دختران یتیم،) عدالت را رعایت نکنید، (از ازدواج با آنان، چشمپوشی کنید و) با زنان پاک (دیگر) ازدواج نمایید، دو یا سه یا چهار همسر و اگر میترسید عدالت را (دربارۀ همسران متعدد) رعایت نکنید، تنها یک همسر بگیرید، و یا از زنانی که مالک آنهایید استفاده کنید، این کار، از ظلم و ستم بهتر جلوگیری میکند.
برخیها «واو» را در آیه « فَانکِحُوا مَا طَابَ لَکُم مِّنَ النِّسَاءِ مَثْنَىٰ وَثُلَاثَ وَ رُبَاعَ « برای جمع گرفتهاند که در آنصورت، حداکثر زنانی که ممکن است به قید نکاح یک مرد درآید، به ۹ و یا ۱۸ تن میرسد. اگر کلماتِ «مَثْنَىٰ وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ» به معنای دوتا، سهتا و چهارتا گرفته شود و «واوِ» میانِ آنها نیز برای جمع باشد، شمارِ زنانی که به قیدِ نکاح یک مرد درمیآیند، به ۹ تن میرسند. اما اگر کلمات مزبور به معنای دو دو، سه سه و چهار چهار به کار رفته باشد، این تعداد به هجده تن خواهد رسید. یعنی در صورتِ اول یک مرد میتواند حداکثر با ۹ زن، در صورتِ دوم با ۱۸ زن همزمان نکاح کند.
در این میان، برخیها «واو» میان مَثْنَىٰ وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ را عطفی گفتهاند و برآنند که داشتن دو همسر، سه همسر و چهار همسر فقط به لحاظِ حکم (اباحت) بر یکدیگر عطف شدهاند و این بدان معنا نیست که مواردِ عطفشده در عدد یکیاند. بلکه این یکسانی در حکمِِ اباحتِ ازدواج با دو، سه و یا چهار زن است، نه در جمع میان این اعداد.
در دیدگاه دیگر، «واو» برای تخییر گرفته شده و معنای «یا» را افاده میکند. این دیدگاه که نظریۀ اکثریت دانشمندان است، عنانِ اختیار را در رابطه به ازدواج با دو زن، سه زن و یا چهار زن، به مرد واگذار میکند و دستِ او را در این زمینه باز میگذارد. برخی دیگر، مقتضای آیه را تحریمِ مازاد گفتهاند و اینکه تعیینِ تعدد همسران به حداکثر چهار زن، به معنای تحریمِ مازاد است؛ یعنی مرد نمیتواند بیش از چهار زن را در عقد نکاح خویش داشته باشد و آیۀ کریمه دقیقاً بر همین مسأله ناظر است.
در این میان، برخی معاصرین پنداشتهاند که آیۀ کریمه بیانگر تحدیدِ حکم چندهمسری بوده است نه بیانِ اباحت آن؛ اینان به موقعیّت نزولِ آیۀ مزبور چشم دوختهاند و نزولِ آیه را بعد از غزوۀ احد، دایر بر حالت اضطرار نسبت به زنان بیسرپرست تلقی کردهاند. توضیح اینکه، آیۀ فوق بعد از غزوۀ احد نازل گردیده و معطوف به اوضاع و احوال خاصی است که در آن زنان شماری از صحابه بیسرپرست میشوند و برای برونرفت از آن وضعیّت، چندهمسری به عنوان راهحل مقطعی و متناسب با آن شرایط و احوال تجویز میشود. بنابراین، تعمیم آن به کلّ زمانهها و در تمامی شرایط و احوال مؤجه به نظر نمیرسد. این رویکرد توجیه چندانی ندارد. زیرا اعتبار به عموم لفظ داده میشود و تحدید عمومیتِ لفظ در حدّ اسبابِ خصوصی آن نامؤجه است.
شرط عدالت
چندهمسری در اسلام با تحدید در عدد و شرط عدالت همراه بوده است. اسلام از یکسو بر تحدید کمی چندهمسری انگشت نهاده و از سویی، عدالت را شرطِ لازم چندهمسری به حساب آورده است. قید «فإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَهً» نشان میدهد که عدمِ خوف از تأمین عدالت، شرط اباحتِ چندهمسری است.
عدالت نه تنها در رابطه با همسران، که در تمام شئون زندهگی یک اصل است و یکی از اهداف پیامبران الهی نیز تأمین عدالت میان مردم بوده است[حدید: ۲۵]. به همینسان، عدالت میان همسران از مواردیست که اختصاصاً در قرآن بدان توصیه شده است و عدم عدالت، مساوی با عدم اباحت چندهمسری قرار گرفته است.
Comments are closed.