احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:دوشنبه 30 حوت 1395 - ۲۹ حوت ۱۳۹۵
دربارۀ پیشینۀ نوروز گفتههای گوناگونی وجود دارد که از آن شمار، با توجه به ارزش پژوهشی آنها، بخشی از کتابِ “التفیهم” ابوریحان البیرونی را در اینجا میآورم:
«نوروز، نخستین روز از ماه فروردین(حمل) است که آریاییها تا پنچ روز پس از آن، جشن برپا مینمودند و پادشاهان به حقوق اطرافیان، مردم و بزرگان رسیدهگی میکردند.»
ابوریحان، با اشاره به این پیشینۀ کهن میافزاید: «آریاییهای قدیم، اول فروردین را وقت نزولِ فروهرها (فرشتهگان) از آسمان میدانستند و جشن “فروردین” برپا میکردند.»
بر بنیاد این نگاشتهها، در آثار پیشینیان آمده است که این جشن (نوروز) را جمشید (یما) نخستین پادشاه آریایی برپا کرد و در واقع به روایت فردوسی بزرگ در شاهنامه، برگزاری جشن نوروز همزمان با مراسم تاجپوشی “جمشید” بوده است:
به جمشید بر گوهر افشاندند
مر آن روز را روز نو خواندند
زنده یاد استاد “عبدالاحمد جاوید” در کتاب “نوروز خوش آیین” (که یگانه پژوهش سامانمند در حوزۀ زبان پارسی در مورد نوروز است)، افزون بر بحث گستردهیی که دربارۀ پیشینۀ نوروز باستان دارد، دربارۀ اهمیت و ماهیتِ اول فروردین که برابر به برگزاری جشن نوروز و آغاز سال نو است، مینگارد: «در روز ابتدای فروردین که به نام پاک و برکتدهندۀ اهورامزدا [خدای پاک] مزین شده است، خورشید وارد برج حمل شده و جهان از نو آفریده میشود.»
استاد جاوید ضمن توجه به جنبههای مهم این رسم باستان (نوروز)، اشارۀ جالبی در شناخت از ماه فروردین دارد. او مینگارد: «ماه فروردین را ماه فروهرها یا فر- وشی ها مینامند و آن عیدِ اموات است. در این ماه، به دلیل رستاخیز (نوشدن مؤقت دنیا) پردۀ میان زندهگان و مردهگان به کناری رفته و ارواح نیک به صورتِ افرادی که رویشان پوشیده است، به پشت درِ خانههای زندهها آمده و زندهها نیز به آنان به رسم یادبود و برکت هدیهیی میدهند. و نیز تمیز کردن خانهها و روشن کردن چراغها و شمعها در زمان تحویل سال، برای رضایت خاطر و هدایت فروهرهاست.»
افزون بر این یادکردها در روایتهای متعددِ دیگر نیز آمده است که در روز نخست سال (اول فروردین)، جمشید پادشاه آریایی همزمان با مراسم تاجگذاری در این روز «به جنگ دیوان رفت و آنان را فرمانبردار خویش ساخت.»
با توجه به روایتهایی که در این باب آمده است: جمشید در این روز، بر تختی که بر دوش دیوان حمل میشد، نشست و فاصلۀ طولانی راه “دماوند” تا “بابل” را در یک روز پیمود و پس از آن مردم از شگفتی بسیار، آن روز را گرامی داشته و جشن گرفتند.
علاوه بر مواردی که گفته شد، نوروز به حیث یکی از جشنهای ویژه در آیین “زردشت مقدس”، همواره نکو داشته شده است. در زمان زمامداری هخامنشیان و ساسانیان، جشن باستانی نوروز همانند یک سنت ارزشمند و باشکوه، هم در دربار، هم میانِ مردم و هم نزد موبدان زردشتی گرامی داشته شده و به عنوان یکی از جشنهای ویژۀ آریایی، به آن ارج گذاشته میشد.
بافت نوروز با شعایر اسلامی
از عواملی که بافت مسالۀ نوروز را ـ تا حدی ـ در فرهنگ و شعایر اسلامی میرساند، همزمانی نوروز به لحاظ تقویمی با مراسم خلافت حضرت علی فرزند ابوطالب (خلیفۀ چهارم) است؛ زیرا در چنین روزی (اول فروردین) حضرت علی پس از حضرت عثمان خلیفۀ سوم اسلام، به خلافت رسید و سپس نوروز با توجه به پیشینۀ تاریخیاش ـ تا جایی ـ با شعایر و رویکردهای اسلامی بافت خورد و تا اکنون این بافت به گونهیی ادامه دارد.
از سوی دیگر، احادیث و روایتهای گوناگونی دربارۀ نوروز در کتاب “بحارالانوار” آمده است که به گونهیی که این جشن باستانی را با رویکردهای فرهنگ اسلامی گره میزند.
هفت سین
در روایتهای گوناگون آمده است که آریاییهای قدیم عدد “هفت” را نکو و پاک میدانستند؛ زیرا به باور آنان، طبقههای زمین و آسمان و سیارهها همه بر عدد هفت تقسیم شدهاند. از سوی دیگر، ستارهگان هفتگانه مانند: زهره، مشتری، عطارد، زحل، مریخ، زمین و خورشید هفت تا اند و تعداد روزهای هفته ـ یعنی شنبه، یکشنبه، دوشنبه، سهشنبه، چهارشنبه، پنچشنبه و جمعه ـ نیز هفت است.
بر بنیاد همین پنداشت، آریاییها افزون بر مقدس شمردن شمارۀ “هفت”، در تمامی روزهای فروردین (از اول تا سیزده) از قدیم ـ و تا حدی امروز هم ـ خانههای خود را چراغانی کرده، عطر میپاشند، شمع روشن میکنند، سفره پهن مینمایند و بر روی آن هفت چیز را که نامشان با حرف سین آغاز میشود، میگذارند که “هفت سین” نام دارد مانند: سبزی (سبزه)، سرکه، سمنک (سمنو)، سیب، سیر، سمارق و سنجد.
گذاشتن هریک از این هفت سینها روی خوان (سفره)، نشانهیی از یک مفهوم خاص در فرهنگ آریاییهاست؛ مانند: سبزی (سبزه) نشانۀ طراوت، زیبایی و سرسبزی؛ سرکه نشانۀ شادی، سمنک (که از جوانۀ گندم تهیه میشود) نشانۀ رویش و برکت؛ سیب نشانۀ میوۀ بهشتی و زایش؛ سیر نگهبان خوان (زیرا آریاییهای کهن، نقش سیر را در محافظت از شر، بسیار بااهمیت میدانستند)؛ سمارق نشانۀ مزۀ زندهگی؛ و سنجد نشانۀ بوی محرک برای عشق و دلباختهگی.
گذاشتن کتاب مقدس که در گذشته “اوستا” بوده و اکنون “قرآن” میباشد نیز از موارد ضروری بر روی سفره است.
افزون بر اینها، تهیۀ “هفت میوۀ ترشده درآب” و خوردن آن در روزهای نوروز نیز از عنعنات ویژۀ نوروزی است.
نوروز در شعر سخنوران پارسی
نوروز با توجه به پیشینۀ تاریخیاش در شعر شاعرانِ زبان پارسی مانند: فردوسی، مولوی، حافظ، منوچهری، خیام، فرخی و دیگران مورد ستایش و سپاس قرار گرفته است. انگیزۀ این سپاس و ستایش، بیشتر جنبۀ روایتی و تغزلی داشته است. گونههای روایتی آن بیشتر بازگوکنندۀ تقویت تاریخی و مدنی آریاییها است و بازتاب گونههای تغزلی و غنایی، دربرگیرندۀ موارد ستایشی از نوروز و گرامیداشت از این آیین نکوست.
نخست، گونۀ روایتی آن:
به “جمشید” برگوهر افشاندند
مرآن روز را روز نو خواندند
سرِ سال نو، هرمز و فروردین
برآسوده از رنج تن، دل زکین (فردوسی)
و یا:
رسید موسم نوروز و روزگار شگفت
فرخنده گلِ شادی، بهار شگفت (فیاض لاهیجی)
و یا:
بهار امسال پنداری همی خوشتر ز باد آید
از این خوشتر شود فردا که خسرو از شکار آید
بدین شایستهگی جشنی، بدین بایستهگی روزی
ملک را در جهان هر روز جشنی باد و نوروزی (فرخی سیستانی)
به ویژه این بیت که با گونۀ روایتی آن، بازگوکنندۀ عنعنۀ فرهنگی “هفت سین” و میزان توجه به اصالتهای فرهنگی این جشن بزرگ آریایی است:
“سین ساغر بس بود ما را در این نوروز روز
گو نباشد هفت سین رندان ُدرد آشام را” (قاآنی)
دوم، گونۀ غنایی (تغزلی) آن:
نوروز بزرگم، بزن ای مطرب امروز
زیرا که بود نوبت نوروز به نوروز (منوچهری دامغانی)
***
چوگشت از روی تو دلشاد نوروز
درِ گنجِ طرب بگشاد نوروز (کمالالدین اسماعیل)
***
بر چهرۀ گل نسیم نوروز خوش است
برطرف چمن روی دلافروز خوش است
از دی که گذشت، هرچه گویی خوش نیست
خوش باش و مگو زدی که امروز خوش است (خیام)
***
نوروز که هر چمن دلافروز بود
نقش گل و خار عبرتآموز بود
گر جامه به جان ز معرفت نو گردد
هر روز به دل نشاط نوروز بود
با توجه به اشارههایی که در شعر شاعرانِ گذشتۀ پارسی دربارۀ ستایش و بزرگداشت از نوروز اینجا آورده شد، سخنوران معاصر نیز تا حدی (اما نه در حد گذشتهگان) مقولۀ نوروز و آیین نوروز را در آیینۀ شعر بازتاب داده اند؛ اما به هر حال، به دلیل انگیزههایی که در مورد آن بحث خواهد شد، این بازتابها کمرنگ بوده است.
از شمار شاعران زبان پارسی در دورۀ معاصر، یکی هم استاد خلیلالله خلیلی است که در مرثیهیی در رثای نوروز (در غربت) سروده است:
گویید به نوروز که امسال نیاید
در کشور خونینکفنان ره نگشاید
بلبل به چمن نغمۀ شادی نسراید
ماتمزدهگان را لب پُرخنده نشاید
خون میدمد از خاک شهیدان وطن وای
ای وای وطن وای!
بانو “گلرخسار” سخنور تاجیک به بهانۀ پاسخ به استاد خلیلی، ستایش شاعرانهیی از “نوروز” کرده است که در اینجا فقط دو بیت آن را برای جلوگیری از درازی سخن نقل میکنم:
گویید به نوروز که هر سال بیاید
از آینهام زنگ جراحت بزداید
بلبل المِ ملت بیچاره سراید
گویید به نوروز که هر روز بیاید
مهدی اخوان ثالث از شاعران مطرحِ امروز در حوزۀ زبان پارسی، دربارۀ فرا رسیدن عید نوروز و عنعنۀ “خانه تکانی” اشارۀ زیبایی دارد، به اینگونه که:
“عید آمد و ما خانۀ خود را نتکاندیم
گردی نستردیم و غباری نفشاندیم
قهار عاصی نیز از سخنورانیست که در برخی از سرودههایش اشارههای زیبایی به نوروز دارد، و از آن شمار در آغاز یک غزل، ترکیب”ابر نوروزی”را زیبا آورده است:
از جلگۀ نور و علف، از چشمهساران آمدی
ای ابر نوروزی من، لبریز باران آمدی
انگیزههای مهمی سبب شده که شاعران معاصر (به ویژه در سه دهۀ اخیر در افغانستان) کمتر به ستایش و بازتابِ آیینهای نوروزی و مسالۀ نوروز در شعر بپردازند، از جمله: تعاملات سیاسی و اجتماعی و بیشتر هم درگیر بودن با موارد روزمرهگی و دور بودن از فضای طبیعی (به ویژه طبعیت زیبا) که به گونهیی این موارد، سدی در برابر اندیشه و میزان توجه آنان به مسالۀ نوروز شده است؛ اما به گونۀ کُلی در شعر شاعران معاصر مانند: شاملو، فروغ، نیما، اخوان ثالث و … اشارههای نمادینی به نوروز صورت گرفته است.
خلیلی حاتمی، از پژوهشگران شعر معاصر پارسی، با توجه به اهمیت و مفهومِ “نوروز” و شکلگیری آن در حوزۀ شعر معاصر، مینویسد: «در شعر معاصر، از نوروز به عنوان روز دگردیسی و عوض شدنِ انسانها یاد شده است.»
بر بنیاد آنچه نگاشته شد، این مسأله روشن میشود که نوروز به حیثِ بزرگترین رویکرد تاریخی در شعر شاعران حوزۀ زبان پارسی، همواره نکوداشت شده، و این بهدقت بازگوکنندۀ اهمیتِ این رویداد فرهنگی است.
Comments are closed.