احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران/ یک شنبه 28 جوزا 1396 - ۲۷ جوزا ۱۳۹۶
رهبر حزب اسلامی به صورتِ غیرمترقبه و عجیبی وارد حوزههایی شده که بهشدت میتواند موقعیتِ شکننده و رو به زوالِ او را بیشتر به خطر مواجه سازد. گلبدین حکمتیار زمانی خود در ایران زندهگی میکرد و در یکی از سخنرانیهایش اعتراف کرد که به زبان فارسی راحتتر صحبت میکند؛ زیرا به گفتۀ او از منابع زیادی که در ایران ترجمه شده، استفاده برده است. اما ظهور دوبارۀ آقای حکمتیار در کابل همانگونه که با چالشهای سیاسی برایش توام بود، نشاندهندۀ برخی تغییرات در خلقوخوی و عاداتِ او نیز میباشد. اینبار آقای حکمتیار برخلافِ گذشته تنها به مسایل سیاسی بسنده نکرده، بل وارد حوزههای دیگری نیز شده است. از جملۀ این حوزهها هم یکی حوزۀ زبان فارسی است.
آقای حکمتیار ظرف مدتی که در کابل بهسر میبرد، این دومینبار است که در مورد مسایل زبانی حساسیتِ آشکار نشان میدهد. او یک بار در یکی از نشستهای خبریِ خود از کاربرد واژۀ “شهروند” بهشدت انتقاد کرد و گفت که این واژه یک واژۀ بیگانه و وارداتی است و کُلِ افرادی را که در افغانستان زندهگی میکنند، در بر نمیگیرد. به گفتۀ آقای حکمتیار، واژۀ شهروند تنها میتواند به شهرنشیان اطلاق شود و به این صورت دهنشینان از محدودۀ معناییِ آن بیرون باقی میمانند. از اینرو رهبر حزب اسلامی به جای استفاده از واژۀ شهروند، واژۀ “تبعه” را پیشنهاد کرده است.
به تازهگی اما آقای حکمتیار در مورد واژۀ “چادر” ابراز نظر کرده و گفته که این واژه نیز واژهیی وارداتی است و به جای آن، باید از واژۀ “خیمه” استفاده کرد. اینگونه اظهارنظرهای غیرعلمی ـ آن هم برای کسی که در آن حوزه هیچ تخصص و اطلاعی حتا به صورتِ گذرا ندارد ـ نه تنها نمیتواند جایگاهی خلق کند، بل این شایبه را به وجود میآورد که هدفِ این فرد از چنین سخنانی چیست؟ چرا کسی که داعیۀ رهبری در سر دارد، خود را ناشیانه در حوزۀ مسایلِ زبانی درگیر میسازد که ممکن است برایش دردسرساز تمام شود؟
در گذشته به دلیل نبود امکاناتِ اطلاعرسانی، بخش بزرگی از اظهارات و مواضعِ افراد همواره پوشیده باقی میماند. کمتر کسی اطلاع مییافت که افراد و چهرههای شناختهشده چگونه زندهگی میکنند، چه میخورند، چه میپوشند و دیدگاههایشان در مسایل ریزِ زندهگی و اطرافشان چیست. اما امروزه به یُمنِ فناوریهای جدید، دیگر کسی آنگونه پوشیده باقی نمیماند که خودش خوش دارد. جهان امروز چنان انسانها را زیر ذرهبین گرفته که به مشکل کسی میتواند خود را از چشم نظارهگرِ عمومی به دور نگه دارد.
شاید در گذشته به دلیلِ اینکه رسانهها اینهمه باز و گسترده نبودند، مواضع و برخوردهای آقای حکمتیار فقط برای تعداد محدودی از نزدیکان و حواریونِ ایشان قابل شناخت بودند. اما امروزه این مسایلِ خاص و خصوصی نیز دیگر چیزهای پوشیدهیی نیستند و مثل مواضع و عملکردهای سیاسیشان برای همه آشکار شده اند.
از جانب دیگر، شاید آقای حکمتیار به دلیل انزوای سیاسییی که او را تهدید میکند، چنان عقدهیی شده است که میخواهد در همۀ مسایل خود را صاحبسخن و پیشتاز نشان دهد. فراموش نکنیم که آقای حکمتیار از روزی که وارد کابل شده، خود را با کشوری روبهرو میبیند که کمتر شناختی میتواند از آن داشته باشد. افغانستان امروز با همۀ مشکلات و کاستیهای خود، برای آقای حکمتیار کشوری بیگانه احساس میشود. همین بیگانهگی سبب شده که او احساسِ خُردی و کوچکی کند و در برابر چیزهایی که اصلاً به او مربوط نمیشوند، موضع بگیرد.
آقای حکمتیار معلوم نیست که این نوع برخورد سیاسی با زبان را از کی آموخته و یا شاید هم کسانی که خود را دوستِ او قلمداد میکنند، برایش چنین مشوره دادهاند که با سخن راندن در این حوزه کسبِ شهرت و محبوبیت کند. شاید آقای حکمتیار نمیداند که حوزۀ زبانی، حوزۀ حساسی است و نمیتوان بدون داشتن فهم و دانشِ لازم به این حوزه وارد شد. آقای حکمتیار با گفتن اینگونه سخنان، ممکن مثلِ همان کسی که روی تخته رسم مار را کشید، در میان برخی افراد کمسواد و بیسواد طرفدارانی بهم بزند، ولی هرگز نمیتواند این وضعیت را در میانِ همه و به ویژه گویشوران زبان فارسی به وجود آورد.
زبان، مال شخصیِ کسی نیست که هرچه خواست با آن انجام بدهد. زبان مثل موجودی زنده است که کنش و واکنشهای خود را دارد. شما چه بخواهید و چه نخواهید، با فعل و انفعالهایی در زبان روبهرو هستید که از اراده و اختیارتان بیرون است. نمیتوان خودسرانه برای یک زبان تعیینِ مرز و حدود کرد و منتظر بود که آن زبان دستورالعملتان را بپذیرد. مسایل زبانی پیش از آنکه به محدودههای سیاسی مربوط باشند، محدودههای فرهنگی و تمدنی دارند و از همین منظر قابل شناخت اند.
در مورد زبان فارسی و نامهای متعدد آن و تاریخِ آن خوب است که آقای حکمتیار اگر وقت و توانش را داشته باشد، نخست کمی بیاموزد و پس از آن لب به سخن بگشاید. تحویل دادنِ حرفهای سبک و غیرعلمی در این خصوص میتواند حیثیتِ او را در حوزههای دیگر نیز بهشدت صدمه بزند. شاید کسی که با مسایل زبانی آشنایی داشته باشد، فکر کند که دانش و بنیۀ فکریِ آقای حکمتیار در حوزههای دینی و سیاسی نیز به همین اندازه است و او همین خطاهایی را که در عرصۀ زبان انجام میدهد، در دیگر عرصهها نیز صورت خواهد داد.
امروزه در جهانِ دانش کسی که در حوزهیی وارد نیست و اساساتِ آن را نمیداند، اظهار نظر نمیکند. این از بدیهیات است که آقای حکمتیار متأسفانه پشت سرِهم آن را به فراموشی میسپارد.
Comments are closed.