احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:محمداکرام اندیشمند/ چهارشنبه 5 میزان 1396 - ۰۴ میزان ۱۳۹۶
بخش نخست/
آیا افغانستان چارهیی جز این ندارد تا مقهور و قربانی سیاست ارتش پاکستان باشد که «نبرد تا آخرین نفس»، فرهنگ استراتژیک آن را از آدرس و موضع ایدئولوژیک (اسلامگرایی و جهاد) تشکیل میدهد؟
خواندن کتاب «نبرد تا آخرین نفس، شیوۀ جنگ ارتش پاکستان» نوشتۀ خانم امریکایی دکتر کِرول کریستین فییر، برای خواننده این ذهنیت و باور را تلقین میکند که دخالت و بیثباتسازی ارتش پاکستان در افغانستان با حمایت از گروههای اسلامی و جهادی به اختلافات و منازعات دو کشور بر سر دیورند، رابطۀ کابل با دهلی و مسایل دیگر مربوط نمیشود. این اختلافات و ادعاهای طرفین حل شود و یا نشود، ادامۀ جنگ تا آخرین نفس، فرهنگ استراتژیک ارتش پاکستان را تشکیل میدهد. جنگی که مبنای آن را ایدئولوژی اسلام و جهاد میسازد و در واقع این ایدئولوژی ذاتی و فطری ارتش پاکستان است که با آن تولد یافت، رشد کرد و ادامۀ حیات و بقایش در گرو آن است.
به نظر میرسد که ترجمۀ این کتاب به فارسی و چاپ و نشر آن نیز برای آن صورت گرفته است تا به باور و توقع جمعی از دستاندرکاران چاپ و نشر این کتاب، خواننده به درک درست از سیاست پاکستان و استراتژی پاکستان در افغانستان یعنی جنگ و بیثباتسازی افغانستان شاید تا «روز رستاخیز» که مدیریت آن را اردو یا ارتش پاکستان به دوش دارد، برسد.
جالب و شگفتآور این است که نویسندۀ امریکایی این کتاب حتا انتقال صلاحیت سیاست خارجی در مورد هند و افغانستان را از ارتش به حکومت ملکی و سیاستمداران احزاب سیاسی موجب تغییر سیاست فرهنگ استراتژیک ارتش مبنی بر حمایت از گروههای اسلامگرا و جهادی نمیداند و به سوی آن با تردید نگاه میکند: «روشن نیست که آیا حکومت ملکی از سیاست تجدیدگرایی در برابر هندوستان دست خواهد کشید یا خیر؛ چون نباید حضور ریشهدار فرهنگ استراتژیک ارتش پاکستان مبنی بر ایدئولوژی اسلامی و تیوری دو ملت را در درون جامعۀ مدنی، فرهنگ سیاسی عمومی و دیوانسالاری پاکستان فراموش کرد»(ص ۳۲۰)
دسترسی پاکستان به سلاح اتمی نکتۀ دیگری است که از نظر خانم فییر، فرهنگ استراتژیک ارتش پاکستان را تقویت میکند و ارادۀ ارتش را در حمایت از گروههای ایدئولوژیک اسلامگرای ستیزهجو و استفاده از آنان علیه هند و افغانستان مضاعف میسازد: «در طول سالهای ۱۹۸۰، پاکستان استفاده از گروههای ستیزهجوی جهادی را کاملاً تشدید بخشید؛ اما در واقع نقطۀ اوج این سیاست پس از آزمایشهای اتمی ۱۹۹۸ میلادی بود که پاکستان دامنۀ استراتژی نبردهای نامتقارن را فراتر از آنچه تا حال انجام داده بود، برد. این خود گویای این واقعیت است که تسلیحات هستهیی، پاکستان را در استفاده از ستیزهجویان تواناتر و جریتر ساخته است.(ص ۳۰۲)
این دیدگاه و تلقین این ذهنیت به معنای آن است که افغانستان هیچگاه شاهد پایان سیاست بیثباتسازی و جنگ غیر مستقیم از سوی پاکستان نباشد. حل هیچ اختلاف مرزی و غیر مرزی و هیچگونه دیپلوماسی و تعامل با پاکستان نمیتواند افغانستان را از شر دخالت پاکستان و سیاست آن کشور بر حمایت از گروههای اسلامی مخالف دولت، نجات دهد. حتا اگر افغانستان منازعۀ دیورند را با پاکستان حل کند و حاضر به تعامل و توافق بر مبنای منافع متقابل باشد، مانع جنگ و بیثباتسازی افغانستان بر مبنای فرهنگ استراتژیک ارتش پاکستان شده نمیتواند.
خانم فییر قبلاً به عنوان پژوهشگر ارشد با موسسۀ تحقیقاتی راند و همچنان دفتر معاونت سازمان ملل متحد در افغانستان کار کرده است. دکترای خود را از دانشکدۀ تمدن و زبانهای جنوب آسیا از دانشگاه شیکاگوی ایالات متحدۀ امریکا حاصل کرده و به زبانهای هندی، اردو و پنجابی نیز تسلط دارد. حوزۀ تحقیقاتی خانم فییر، امور سیاسی و نظامی جنوب آسیا(افغانستان، پاکستان، هند، بنگلهدیش و سریلانکا) است. او در این حوزه صاحب چند کتاب است و مقالات زیادی را در مورد پاکستان و تروریسم نگاشته است. اما خانم فییر در کتاب نبرد تا آخرین نفس، درستیها و نادرستیها را در تحلیل و داوری خود بر سر پاکستان تلفیق میکند و در سایۀ نوعی از بدبینی و خصومت با پاکستان از این تلفیق، داوری و نتیجهگیری میکند که بر مبنای آن، ارتش و دولت پاکستان را گنهکار و مقصر اصلی معرفی میکند.
خانم فییر اینهمه بحث و استنتاج و استنباط خود را علیرغم ارایۀ دلایل و شواهد زیاد با نقل قول از جنرالان و نظامیان ارتش پاکستان بر مبنای این دیدگاه و فیصلۀ خود صادر میکند که ارتش پاکستان از همان آغاز بر مبنای ایدئولوژی ساخته شد که آن اسلام بود و در واقع با این ایدئولوژی سیاست و اهداف خود را پیش میبرد. هر چند که او میگوید ارتش از اسلام به عنوان ابزار استفاده میکند: «…ارتش پاکستان خود را حافظ تمامیت ایدئولوژیک کشور میداند که آن اسلام است که منطق بنیادین دولت را تشکیل میدهد. رهبران ارتش از این ایدئولوژی برای تحقق انسجام ملی در یک کشور چند قومی و جلب حمایت عمومی از رویای مقابله با هند بهره گرفته میشود. …بناً بر شواهدی که من از نشریات مسلکی اردو و مطالعۀ فرهنگ استراتژیک مسلط در پاکستان استنتاج کردهام، به دلایل گوناگون نمیتوان امیدوار بود که پاکستان از اهداف و مطالبات متغیر{در برابر همسایهگانش} دست بکشد.(ص ۱۵)
Comments are closed.