احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:سه شنبه 2 عقرب 1396 - ۰۱ عقرب ۱۳۹۶
خبرها و گزارشها پیرامون تروریسم در افغانستان چنان التقاطی و نامتجانس به نشر میرسند که بدون شک ذهن و روانِ هر مخاطبِ ناآشنا با مسایلِ جهان و منطقه را مشوش و سرگردان میسازد. در این نوع خبرها بیشتر از آنکه بُعد آگاهیدهی برجسته باشد، مسابقۀ اتهامزنی و احالۀ مسوولیتها و تقصیرها به دیگران برجسته است. هرازگاهی که حوادثِ امنیتی در افغانستان اوج میگیرند و ماشینِ آدمکشیِ تروریستان شدیدتر عمل میکند، این وضعیت پُررنگتر از گذشته رُخ مینماید.
این روزها درحالیکه تروریستان و داعشیان گلیمِ غم را در هر گوشۀ افغانستان پهن کردهاند، اظهارنظرهای متفاوتی دربارۀ ماهیتِ حامیان و ایجادکنندهگانِ این گروه در افغانستان شنیده میشود. به گونۀ مثال، آقای کرزی رییسجمهور پیشین چندی پیش در برابر رسانهها گفت که داعش پدیدهیی امریکاییست که بهخاطرِ اهدافِ وسیعِ ایالات متحده در منطقه از آن حمایت صورت میگیرد. او بهصراحت از هلیکوپترهای بینشانی یاد کرد که به تروریستان در سراسرِ کشور مهمات میرسانند. افزون بر این، بسیاری از مقاماتِ حکومت میگویند که پاکستان علاوه بر حمایت از طالبان، از گروه داعش در افغانستان نیز پشتیبانی میکند.
در جانب دیگر، مقاماتِ امریکایی ضمن آنکه خود را دشمنِ تروریسم از هر جنسِ آن میدانند، بارها و بارها کشورهایی مانند روسیه و ایران را به حمایت از تروریسم در افغانستان متهم کردهاند. ایالات متحده و همپیمانانِ غربیاش هرازگاهی در مورد پاکستان نیز اتهاماتی البته با شدت و ضعفهای متفاوت پیرامونِ جانبداری از تروریستان و حمایت از ناامنی در افغانستان وارد میکنند. در پهلوی اینها، ایران و روسیه همواره از بازی استراتژیکِ ایالات متحده با تروریسم در منطقه یادآوری کردهاند و حتا تماسهای خود با گروه طالبان را به منظور کاستن از نیاتِ سوءِ این بازی علیه امنیتِ کشورهایشان توجیه کردهاند. جالبتر از همه اینکه: پاکستان، خود را اصلیترین قربانی تروریسم در جهان معرفی میکند و میگوید همهروزه این کشور در حالِ مبارزه با تروریستان به نفع برقراری امنیت در سرتاسر جهان است.
اینهمه ادعای ضدونقیض اگرچه در نگاهی سطحی داعش و تروریسم در افغانستان را به معمایی غامض و حلنشدنی تبدیل میکند، اما در نگاهی بزرگتر و عمیقتر، میتوان نوعی گریز از حقیقت و تلاش برای خودفریبی و دیگرفریبی تا سرحدِ وقوعِ فاجعه را در آنها مشاهده کرد. واقعیتِ امر این است که تروریسمِ داعشی یا طالبانی در افغانستان، کلافی صدسر است که هر سرِ آن به دستِ یک بازیگرِ میدان وصل میباشد. همۀ آنهایی که این سرنخها را به دست دارند، در فضایِ بیاعتمادیِ ناشی از رقابتهای کهنه و تازۀ خودشان میخواهند از تروریستان استفادۀ ابزاری ببرند و در این میان، افغانستان میدانِ گرمِ بُرد و باختِ آنهاست. دردناکتر اینکه: بازیگرانِ بیرونیِ طراز اول، علاوه بر طالب و داعش، در نظام و ساختار سیاسی افغانستان نیز کسانی را در مسیر بازیِ خود به خدمت گرفتهاند. با این حساب، میتوان گفت: اولاً داعش و طالب و بهطور کلی تروریسم در افغانستان، مخلوق و مولودِ تمامِ بازیگران و کارگردانانِ صحنۀ این کشور اند و در اینباره هیچ دامنی منزه و پاک نیست. ثانیاً بازی ابزاری با تروریسم نهتنها برای افغانستان، که برای تمامِ بازیگران هزینهبردار و خطرآفرین بوده و حقیقتِ آن را میتوانیم از انفجارهای پاکستان تا اعمالِ دهشتافکنانه در قلب اروپا درک و دریافت کنیم. ثالثاً این بازی چنانکه تا اکنون تجربه شده، نتوانسته غریزۀ معطوف به قدرتِ هیچ بازیگری را سیراب کند اما برعکس توانسته بهخوبی نشان دهد که سیاستِ جهانی در هزارۀ سوم با یک بنبستِ خطرناک و یک انفجارِ قریبالوقوع مواجه شده؛ و رابعاً اینکه نجاتِ جهان از این انفجارِ بزرگ، منوط به مقابلۀ راستینِ همۀ ملتها و دولتها با تروریسم است.
Comments are closed.