احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:روحالله بهزاد/ سه شنبه 12 جدی 1396 - ۱۱ جدی ۱۳۹۶
در روزها اخیر شماری از شهرهای افغانستان بار دیگر گواه رویدادهای بزرگ هراسافگنانه بود. روز پنجشنبۀ هفته گذشته یک انتحارکننده خودش را در یک مرکز فرهنگی در کابل منفجر ساخت و دهها تن از شهروندان را به شهادت رسانید. دو روز پیش نیز یک حمله کنندۀ انتحاری در یک مراسم خاکسپاری در
ولایت جلالآباد، پانزده تن را شهید ساخت. مسوولیت انفجار نخست را داعش و مسوولیت انفجار دوم را هم گروه طالبان به عهده گرفتند. در آخرین مورد هم، دیروز گزارشها حاکی از این بود که از یک حملۀ انفجاری به قرارگاه وزارت داخله جلوگیری شد.
این حملات در حالی طرحریزی و اجرایی میشود که در جریان هفتۀ گذشته، وزارت دفاع ملی اعلام کرد که با حمله به مواضع داعش، این گروه را از افغانستان رانده اند و پناهگاههای طالبان و سایر گروههای تروریستی را مورد حمله قرار داده اند.
گذشته از اینکه حکومت و نهادهای امنیتی از دادن پاسخ به مردم بارها و بارها طفره رفته اند و تنها به تقبح حملات با پخش اعلامیهها اکتفا کرده اند، اما این سه رویداد، یکبار دیگر پرسشهای جدیی را در اذهان مردم زنده کرد، اینکه داعش از کجا به افغانستان آمده است؟ آیا داعشِ سوریه و عراق به افغانستان آمده است؟ آیا نیروهای داعش همان نیروی طالبان است که تنها بیرق بدل کرده اند؟ حکومت با کدام گروه صلح میکند؟ آیا طالبان یک گروه واحد و مشخص است؟ و دهها پرسش دیگر.
در میدان پاسخ به این پرسشها، میتوان دو دسته از تحلیلگران را به مشاهده نشست. دستۀ نخست تحلیلگران سیاسیِ غیر حکومتی. این دسته را باور به این است که داعش، در واقع همان نیروهای طالبان است که به قول عام، «تنها پرچم» بدل کرده و نام خود را داعش مانده اند. به باور آنان، داعش یک پروژۀ امریکایی-پاکستانی است که بعد از مرگ ملا محمد عمر، از بقایای گروه طالبان ایجاد شد و در واقع در راستای منافع این دو کشور و در مسیر گذشته قدم میگذارند. این دسته همچنان میخواهند که میان گروههای مسلح مخالفانِ نظام در کشور تفکیک صورت نگیرد و بیهیچ دلیل سرکوب شوند، هرچند نیروهای این گروه باشندهگان افغانستان باشند.
اینان مسیر طولانی، دشوارگذر و پُر پیچ و خمِ سوریه و عراق تا افغانستان و کنترل مرزهای کشورهایی که در امتداد آن قرار گرفته اند را یکی از دلایلی عنوان میکنند که نظریۀ «متواری شدن داعشیانِ عراق و سوریه بعد از حملات ائتلاف در برابر داعش به افغانستان» را باطل میسازد. دستۀ نخست همچنان پروسۀ صلحِ افغانستان را گنگ، مبهم و پُر از تناقض میخوانند. آنان تأکید دارند که حکومت طرح مشخص و مدونی برای گفتوگو با طالبان ندارد، زیرا طالبان بعد از مرگ ملامحمد عمر، به شاخههای متعددی تقسیم شده اند و معلوم نیست، حکومت با کدام یک از این شاخه وارد گفتوگو و مذاکره میشود؟ اینکه مشخص نیست، کدام یک از این شاخهها آمادۀ گفتوگو و پیوستن به حکومت است؟ به باور این دسته از تحلیلگران، ممکن آن عده از نیروهای طالبان که به دلیل نداشتن نقش برجسته در درون سازمان و یا هر دلیل دیگری، از سازمان بیزار شده باشند، وارد گفتوگو با حکومت شوند و اعضای برجستۀ این گروه همچنان به مواضع خود استوار باقی بمانند که در چنین وضعیتی، صلح و تأمین امنیت یک امر غیر قابل تحقق خواهد بود.
در سوی دیگر، دستۀ دوم کسانی اند که بیشتر یا وابسته به حکومت اند و یا هم گرایش به حکومت دارند. مواضع و جهتگیریهای این دسته از تحلیلگران، بیشتر متمایل به سیاستها و اظهارات مقامهای حکومتی است. آنان به این باور اند که گروه داعش در کشور بسیار اندک است و این عده هم در حال فرار از افغانستان. به باور اینان، طالبان یک «واقعیت جامعه سیاسی» افغانستان هستند و باید در هر صورتی در برابر آنان از مدار و تساهل کار گرفته شود. این دسته که بیشتر گروه طالبان را هدف قرار میدهند، باور دارند که طالبان «برادران ناراضی» و «مخالفان سیاسی» اند، باید در دولت برای آنان موقف و کرسی در نظر گرفته شود و نیز در قانون اساسی تغییراتی به دستور آنان وارد شود. اما در یک قسمت این دو دسته با هم اتفاق نظر دارند و آن اینکه گروههای مسلح در افغانستان از سوی کشورهای خارجی حمایت میشوند و اهداف این گروهها نیز در راستای تأمین منافع کشورهای خارجی و به ضرر افغانستان است.
در این میان، اما قدر مسلم این است که یک دستۀ دیگر به نام شهروندان و باشندهگان افغانستان نیز در اینجا وجود دارد. مردم باتوجه یا بیتوجه به تحلیل این دو طیف، خواهان و تشنۀ صلح اند و تأمین امنیت اند. برای باشندهگان کشور هیچ چیزی مهمتر از این نیست که امنیت جان، مال و روانشان تأمین شود تا بتوانند به کارهای روزمرۀشان رسیدهگی کنند. آنان در پروسههای ملی و سیاسی سهم میگیرند تا به نیازمندیهایشان رسیدهگی شود. برای مردم مهم این است که حکومتِ پاسخگو داشته باشند تا این حکومت دیدگاهها و نظریاتشان در در امور سیاسی و ملی در نظر بگیرد و لحاظ کند. این روزها که سروصداهایی مبنی بر بسته شدن دفتر طالبان در قطر و باز شدن دفتر جدید برای این گروه در کابل بلند شده است و نیز حکومت اعلام کرده که حملات هوایی و تهاجمی را در برابر مواضع گروههای مسلح بهویژه داعشیان و طالبان آغاز میکند، خوب است بار دیگر تأکید شود که از گذشته باید آموخت و به آینده آگاهانه قدم برداشت. حکومت باید جداً پناهگاههای گروههای مسلح مخالف حکومت را آماج قرار دهد و بدون تفکیکِ خودی و غیر خودی میان این آدمخوران؛ آنان را به سزای اعمالشان برساند.
Comments are closed.