احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:شنبه 12 حوت 1396 - ۱۱ حوت ۱۳۹۶
در این روزها، محمد اشرف غنی، رییس دولت وحدت ملی، در یک سخنرانی غافلگیرکننده، در نشست کابل با حضور نمایندهگان شماری از کشورها، در مورد صلح در افغانستان به گونهیی صحبت کرده که همه را شوکه کرده است. او گفته است که صلح با طالبان، بدون هیچ پیششرطی مطرح است و نیز گفته است که قانون اساسی به اساس خواست طالبان تعدیل میگردد. همچنان گفته است که زندانیان طالبان رها و افراد طالبان در نهادهای امنیتی جذب میشوند. این سخنان آقای غنی، در شرایطی که مردم از طالبان و اعمال آنان آگاهاند، بسیار غافلگیرکننده و تعجبآور است. حالا سوال این است که چگونه آقای غنی میتواند دست تسلیمی به طالبان دراز کرده و حتا قانون اساسی را به خواست آنان تعدیل میکند. یک چنین برخوردی با این گروه، مسلماً به هیچ عنوان نمیتواند راهی برای صلح پنداشته شود؛ جز این که این یک حرکت و ترفند سیاسی به هدف مواجهه با رقبای داخلی است که آقای غنی از آن در این شرایط استفاده کردهاست.
از جانب دیگر، آقای غنی در حالی این سخنان را به زبان رانده است که او با عقربههای معکوس زمان دوران ماموریتش مواجه است. به اساس قانون اساسی کشور، مدت زمان وظیفۀ رییسجمهور، چهار سال است و بایستی در اول جوزای سال پنجم رییس جمهور جدید، به کرسی ریاست جمهوری تکیه زند. با این حساب به نظر میرسد که آقای غنی در شرایطی که کمتر از سه ماه به پایان ماموریتش مانده است، خواسته است که افغانستان را به قمار بزند و هرچه در توان داشه باشد برای بدتر شدن وضعیت به کار ببنند. اگر چنین نیست چرای آقای غنی در شرایطی که با گذشت هر روز، مشروعیتش را از دست میدهد میخواهد که پروسهیی به نام صلح را به گونهیی به عنوان یک ابزار به کار ببند که همه داشتههای هفدهسال پسین را به قمار زده و کشور را به طالبان واگذار نماید؛ زیرا آنچه آقای غنی گفته است، چیزی کمتر از واگذاری کشور به طالبان و از آن طریق به پاکستان نیست و این میتواند در یک مطالعۀ بسیار تنگنظرانۀ قومی، فقط منطق معامله داشته باشد.
از جانب دیگر، آقای غنی برای رسیدن به صلح با طالبان، در اول نیاز دارد که خود به حکومت پارچهشده و ضعیف خودش رسیدهگی کند تا در نخست به خودش مشروعیت ببخشد و کشور را جان بدهد و سپس از موقف قدرت و توانان، وارد گفتوگوهای صلح با طالبان به اساس منافع کشور و فردای بهتر برای فرزندان این سرزمین گردد.
اگر قرار است آقای غنی مصالحهیی انجام دهد، باید در نخست با خودش و دولت خودش صلح کند و بایستی اول به توافقها، تعهدها و قول و قرارهای درون دولتی و تعهدات سیاسی خودش با دیگران پابند باشد تا نشان بدهد که میتواند برای صلح هم کاری کند. اما به نظر میرسد که اولویتهای آقای غنی به شدت تغییر کرده است و در این اولویتها مردم افغانسان قربانی اولیۀ سیاستهای خطرناک او میشوند.
این جاست که باید جامعۀ جهانی، حامیان افغانستان، سیاسیون و جریانهای سیاسی کشور و نهادهای مدنی و مردم افغانستان درک کنند که غنی از لحاظ روانی به مرحلهیی رسیدهاست که دیگر بقای این کشور برای او ارزشش را از دست داده است و میخواهد که فقط با هر تهدید و تخویف و ارعابی، فقط برای ماندن خودش برای چند صباح دیگر دام تزویر افگند و اگر نشد همه چیز را از نو خراب سازد؛ زیرا این تصویری است که در آیینۀ اظهارات آقای غنی در نشست کابل ۲ ، به نمایش درامده است. بنابراین اگر جلو آقای غنی گرفته نشود، ممکن است که بحث صلح و بحث طالبان به عنوان یک ابزار در جهت منافع سیاسی خاصی اعمال شود که میتواند فرادای کشور را سیاهتر و تارتر سازد و همه روزنههای امید را ببندد.
Comments are closed.