احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمــد عمران/ یک شنبه 4 حمل 1397 - ۰۴ حمل ۱۳۹۷
مشکل میان ارگ و بلخ، ظاهراً با پذیرشِ بخشهایی از خواستهای عطامحمد نور والی پیشینِ بلخ و رییس اجرایی جمعیت اسلامی پایان گرفت و پس از چهارده سال در این ولایتِ مهم و استراتژیکِ شمالِ کشور ـ که یکی از اساسیترین پایگاههای حزب جمعیت اسلامی به شمار میآید ـ فرد دیگری از همین حزب تقرر یافت. سه ماه وقت گذشت تا ارگ موفق شود که آقای نور را متقاعد به کنار رفتن از سمتش سازد. در این سه ماه خیلی اتفاقها افتاد و موضعگیریها انجام شد. هنوز واقعاً معلوم نیست که نقش حزب جمعیت در توافقهای حاصلشده چقدر بوده است، ولی ظاهرِ امر نشان میدهد که هیأت گفتوگوکنندۀ حزب جمعیت چندان در روشنیِ این توافقها قرار نداشته و اگر هم داشته، هنوز فرصت را برای این جابهجایی مناسب نمیدیده است.
به نظر میرسد که ارگ راه میانبرِ رسیدن به توافقها را نیز آزموده باشد. اما از سخنان آقای نور در زمان معرفیِ والی جدید بلخ چنین استنباط میشد که گویا این توافقها از جانب هیأت گفتوگوکنندۀ جمعیت اسلامی صورت پذیرفته و این حزب موفق شده که به خواستهایش به عنوان بخشی از قدرت در افغانستان نایل شود. اما هنوز برای چنین ادعایی، شواهد کافی در دست نیست و مراسم بلخ نیز چنان در هالهیی از ابهام برگزار شد که اما و اگرهای زیادی را بهوجود آورده است. آیا اینبار جمعیت اسلامی افغانستان واقعاً موفق شده که به خواستهای اساسیاش برسد و یا اینکه آقای نور به دلایلی که هنوز مشخص نیست، مجبور شده است که یک بارِ دیگر به صورتِ انفرادی با ارگ به تفاهم برسد؟
روزهای آینده نشـان خواهد داد که این جابهجایی چگونه صورت پذیرفته و کیها واقعاً برندۀ این میـدان اند و کیها بازنده.
موضوع مذاکره بر سرِ مسایل اختلافی در یک نظام مردمسالار، از عادیترین شیوههای پذیرفتهشده برای حلِ آنهاست. وقتی دو طرف با یکدیگر وارد مذاکره میشوند، به معنای آن است که قواعد بازی را میدانند و تلاش دارند که از راههای کاملاً قانونی و غیرخشونتآمیز به مشکلاتشان رسیدهگی کننـد. از همان نخست نیز هیچ فرد و گروهی با نفس گفتوگوهای ارگ و جمعیت اسلامی مخالفتِ صریح نشان نداد و حتا گروهها و شخصیتهایی که با این حزب چندان سرِ سازگاری ندارند، حل اختلافات را در گروِ مذاکرات و گفتوگوهای دوجانبه عنوان کردند. ولی حالا به این اختلافات ظاهراً نقطۀ پایان گذاشته شده و دیگر از آن ادبیاتِ تُند و تیزِ انتقادی که در سخنرانیهای آقای نور پیدا بود، خبری نیست.
آقای نور البته در سخنرانیِ خود اعلام کرد که هیچ گونه معاملهیی انجام نداده و خواستهای اساسیِ جمعیت و مردمش در این توافقها رعایت شده است. اما واقعاً چنین است؟
آقای نور یک بارِ دیگر نیز با ارگ وارد گفتوگوهای سیاسی به دور از سرانِ جمعیت شد و سخنانِ تندی به آدرسِ ریاست اجرایی حواله کرد. نتیجۀ آن گفتوگوها چیزی غیر از برکناریِ او را در پی نداشت که به بحران بلخ و ارگ انجامید. آیا این بار چنین نخواهد شد و آقای نور بدون حضور جمعیت اسلامی، به هیچ توافقی با ارگ دست نزده است؟
پاسخ به این پرسش البته تا زمانی که طرفهای موجود چیزی نگفتهاند، مشکل به نظر میرسد؛ اما یکی از اعضای بلندپایۀ جمعیت اسلامی در گفتوگو با بیبیسی از توافقهای بهوجود آمده اظهار بیخبری کرده است. در همین حال، فراموش نباید کرد که چند روز پیش از اعلام توافقهای به وجود آمده میان آقای نور و ارگ، اسماعیل خان از فرماندهان بلندپایۀ جمعیت اسلامی در غرب افغانستان به آقای نور توصیه کرد که در موضعش مستحکم باقی بماند و از هرگونه توافق با ارگ بدون حضور نمایندهگان جمعیت خودداری ورزد. گویا اسماعیل خان چیزهایی از توافقهای به وجود آمده میدانست که چنین در برابر آقای نور سخن گفت. آیا منظور اسماعیل خان این بود که هر توافقی به صورتِ یکجانبه میتواند جایگاه شخص آقای نور را به خطر مواجه سازد؟ آیا اسماعیل خان خبر داشت که توافقهایی صورت گرفته که حزب جمعیت در آن دخیل نبوده است؟
فراموش نکنیـم که چند روز پیش از این اتفاق، در برخی صفحههای دنیـای مجازی خبرهایی مبنی بر دور زدن جمعیت اسلامی به وسیلۀ آقای نور منتشر شد. این خبرها حاکی از آن بودند که گویا یک بارِ دیگر پس از سفر معصوم استانکزی رییس عمومی امنیت ملی و سلام رحیمی رییس دفتر آقای غنی به بلخ، میان ارگ و بلخ توافقهایی به وجود آمده که در آن تنها به خواستهای آقای نور توجه شده است.
ظاهرِ قضیه چیزی فراتر از این را نشان نمیدهد و این نگرانی وجود دارد که یک بار دیگر ارگ موفق شده باشد که در یک توافق یکجانبه، سبب سوءتفاهم میان برخی جریانها و شخصیتهای سیاسی شده باشد.
به هر حال، از پایان یافتنِ بحران بلخ باید استقبال کرد ولی نباید به آن چندان خوشبین بود؛ زیرا ارگ به اندازۀ کافی با ترفندهای سیاسییی آشناست که بتواند برای مغلوب کردنِ جریانهای سیاسی مخالف و اصلاحطلب از آنها بهره ببرد. پس از این معلوم نیست که آیندۀ شورای عالی نجـات که جنرال دوستم معاون اولِ تبعید شدۀ ریاست جمهوری یکی از پایهگذاران آن بود، چه خواهد شد. آیا پس از آقای نور، ارگ به توافقهای مشابه با آقای دوستم خواهد رسید و یا پروندۀ معاون اولِ ریاست جمهوری مختومه اعلام شده و او پس از این، مجبور است باقی عمرِ خود را در ترکیه سپری کند؟
وضعیت اندکی پیچیده و مغشوش مینماید. برای یافتنِ پاسخ همۀ پرسشها و ابهاماتِ موجود پیرامون داستانِ ارگ و بلخ، باید منتظر اخبار و حوادثِ بعدی ماند؛ اخبار و حوادثی که هم کیفیتِ توافقاتِ صورت گرفته را مشخص میسازد و هم بازنده و برندۀ اصـلیِ این معرکه را به معرفی میگیرد.
Comments are closed.