احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:جـاوید فرهاد/ دو شنبه 27 حمل 1396 - ۲۶ حمل ۱۳۹۷
فیلم «پدماوتی» به کارگردانی «سنجی لی لا بنسالی» (فیلمساز هندی)، پس از نمایش در حالی جنجالی و بحثبرانگیز شد که بسیاری از هندوهای افراطی تصور کردند به ملکه «پدماوتی» – که نمادی از متانت و وفاداری هندوان در برابر بیداد «سلطان علاءالدین خلجی» (شاه ترکتبار افغانستانی) پنداشته میشود- اهانت شده است.
در مورد «علاءالدین خلجی» دو گونه دیدگاه وجود دارد؛ برخیها او را شاه عادل، متدین، کشورگشا میدانند؛ شمار دیگر – به ویژه هندوهای افراطی – از وی به نام سلطان ظالم ، اسکندر ثانی، مسلمانِ متعصب و خونخوار، چپاولگر و فرد جاهطلب یاد میکنند.
برای گرهگشایی ماجرای جنجالی این فیلم، خوب است پیشزمینۀ تاریخی روایت «پدماوتی» را که در هالهیی از توهم و واقعیت پیچیده شده است، اندکی مرور کنیم:
پدماوتی کیست؟
در «سیلون» (سریلانکای امروز) پادشاهی به نام «گندرسین» میزیست که دختری نهایت زیبا و زیرک به نام «پدماوتی» داشت.
پدماوتی طوطییی به نام « هیرامن» داشت که از قضا روزی از قفس رها شده و به دست برهمنی اسیر میشود. برهمن طوطی را که خیلی شیرین سخن است، به «رَتَن سِنگ» پادشاه «جیپور» میفروشد. طوطی از زیبایی ملکه پدماوتی به سلطان «جیپور» میگوید و پادشاه عاشق پدماوتی شده و سرانجام او را به زنی میگیرد.
سپس یکی از برهمنان هندو که «رگو» نام دارد و مخالف رتن سنگ است، از زیبایی مسحورکنندۀ پدماوتی به سلطان «علاءالدین خلجی» میگوید و خلجی نیز عاشق پدماوتی شده و برای دستیابی به ملکه به «جیپور» حمله میکند. رتن سنگ» در هنگام جنگ زخم مهلکی برمیدارد و از اثر آن میمیرد.
پدماوتی که نمادی از وفاداری، دانایی و توانایی یک بانوی هندو در برابر همسرش است، از بیم دستیابی علاءالدین به خودش(به روایتی)، خودش را با چهل زنِ دیگر در آتش میاندازد و رسم «سِتی» را انجام میدهد.
پدماوتی؛ روایتی از توَهم تا واقعیت
نخستین سرایندۀ داستان منظوم پدماوتی، «ملک محمد جیسی» شاعر و صوفی قرن شانزدهم است.
با توجه به نوع روایت، دیده میشود «پدماوتی» یک رویکرد تخیلی است که در برههیی از تاریخ (همزمان با دورۀ زمامداری علاءالدین خلجی) با واقعیت عجین میشود و این روایت تخیلی با تأریخ بافت میخورد.
همان گونه که یاددهانی شد، «پدماوتی» یک روایت تخیلی است و نه تاریخی؛ زیرا کتابهایی که به نحوی تاریخ هند را بازگو کرده اند مانند: تاریخ محمدی، تأریخ فیروزشاهی، تأریخ مبارکشاهی، تأریخ اکبری، شاهنامۀ فتوح السلاطین و از همه مهمتر «امیرخسرو دهلوی» که خود شاهد جنگ «جیپور» بوده است، از «پدماوتی» (پدمنی) نام نبرده است.
اما نکتۀ در خورِ تأمل این است که بیشتر نگارندهگان تاریخهایی که از آنان نام برده شده است، مسلمان بودهاند و گمان میرود مؤرخان مسلمان هندی از بهر گرایش اسلامی و یا هم جلوگیری از بدنامی این شاه مسلمان (سلطان علاالدین خلجی) این راز (داستانِ پدماوتی) را پنهان کرده باشند؛ اما در «تأریخ فیروز شاهی» که سالها بعد و در زمان سلطان «فیروز شاه تُغلق» نوشته شده و بیشتر هم کاستیها و خودکامهگیهای علاءالدین خلجی را بازگو کرده است، میتوانست حکایت عاشق شدن علاءالدین بر پدماوتی را به مثابۀ کاستی برجستۀ خلجی درج نماید، که نکرده است و بر بنیاد این، احتمالاً روایت «پدماتی»، روایت تخیلی «جیسی» شاعر است که پسانترها به باور استورهیی هندوان مبدل شده است.
نگاه یکسویه در فیلم
«بنسالی» (کارگردان فیلم پدماوتی) با نگرش تا جایی احساساتی و بیشتر هم زیر تأثیر نگرشهای دینی به بازتاب روایتهای تاریخی پرداخته است. وی تنها با نشان دادن چهرۀ خشن، خونخوار، جاهطلب و حریص و در کُل منفی از علاءالدین نتوانسته است تاریخ را به گونۀ هنری بازتاب دهد؛ زیرا یکی از ویژهگیهای فیلمهای تاریخی بازتاب تاریخ به گونۀ هنرمندانه با زبان تصویر است و نه تحریف واقعیت بر مبنای درک یکسویه و نگاه یک بُعدی، زیر تأثیر احساسات دینی و مذهبی.
واقعیتسازیهای ناهمگون
بهرهجویی از موسیقی محلی امروز افغانستان در پارهیی از موارد و بازخوانی آهنگ «من آمدهام وای وای» که هر دو پیشینۀ باستانی از نوع شعر و موسیقی باستان در دربار شاهان پارسیزبان هند را برنمیتابد، به نوعی ناآگاهی کارگردان از پرداختن به جزییات تاریخی را میرساند و این نکته را به روشنی بیان میکند که «سنجی لیلا بنسالی» دست به واقعیتسازیهای ناهمگون در فیلم زده است.
هندوگرایی و مسلمانستیزی
در این شکی نیست که برخی از شاهان مسلمان در هند، به دلیل گرایشهای افراطی دینی و دهها عامل دیگر، بارها اموال و آثار تاریخی و فرهنگی هندوان را غارت کردهاند؛ اما یادمان نرود که شماری از شاهان مسلمان، مانند: شاهان مغول، ارزندهترین کارکردهای فرهنگی و تاریخی را از خود به یادگار گذاشتهاند که امروز هندیان (هم مسلمانان و هم هندوان) مدیون این کارکردها اند.
اما در فلم «پدماوتی»، «رتن سنگ» پادشاه راجپوت «جیپور»، به دلیل گرایشهای دینیاش، هندوی فداکار، دلیر، جوانمرد، عادل و چهرۀ مثبت به تصویر کشیده شده؛ ولی برعکس «علاءالدین خلجی» مسلمان مستبد، خونخوار، بخیل، سیطرهجو و ناجوانمرد بازتاب یافته، و این دریافت زمانی در اندیشۀ بیننده بیشتر جان میگیرد که شخصیت «رتن سنگ + پدماوتی» در برابر «علاءالدین خلجی» قرار داده میشود.
صحنهآراییهای شگفت
یکی از ویژهگیهای بارز «پدماوتی» ، صحنهآراییهای شگفت این فیلم، چه در دربار «علاءالدین» و چه در دربار «رتن سنگ» است. فضاهای مجازی نزدیک به واقعیت، از جاذبههای مهمِ این فرآوردۀ سینمایی است.
نقشآفرینیهای جذاب
نقشآفرینیهای «رضا مراد»، «شاهد کپور»، «دیپیکا» و «رنویرسنگ» در «پدماوتی» جذاب و چشمگیرتر از دیگران است.
فرجـام سخن
در کُل، فیلم «پدماوتی» (پدمنی) افزون بر لغزشهای تاریخی، به گونهیی یکسویهنگری و مسلمانستیزی و آمیزش تخیل با استوره است؛ چیزی که امروز به یک حساسیتِ انکارناپذیر میان هندوان و مسلمانان مبدل شده و روند نقد واقعبینانه از تاریخ را سخت متأثر کرده است.
Comments are closed.