گزارشگر:زهره شهرام / شنبه 20 اسد 1397 - ۱۹ اسد ۱۳۹۷
گوینده در مقابل پادشاه، ملکه، شاهزادههای سویدن و مهمانان خاص که از کشورهای متمدن دعوت شده بودند، اعلان میکند که امسال یکی از دو بهترین جایزه بزرگ موسیقی جهان به گروه از موسیقی افغانستان تعلق میگیرد .
مردی که چند سال قبل در اثر حمله انتحاری شنواییاش را تقریبا از دست داده بود، در جایگاه جایزه چون نوبل به صحنۀ نمایش دعوت میشود و همه اشتراک کنندهگان محفل با افتخارایستاده میشوند و برایش کف میزنند.
تصور کنید وقتی از افغانستان بیرون شوید، فقط در فرودگاۀ یکی از کشور های دیگر بگویید افغان هستید چی عکسالعمل را متوجه میشوید؟ میدانم چی جواب دارید. ولی اینجا قضیه بر عکس است در تالار با شان شوکت شاهی سویدن آواز خوان محبوب سویدنی یکی از آهنگهای تاریخی افغانها را دوباره خوانی میکند و با کمپوز و تغییرات که در آهنگ آورده است برای اروپایی ها بسیار شنیدنی ساخته است. مردم سراپا گوش هستند و در ختم آهنگ به احترام آن بپا میایستند و احترام میکنند: دا زمونږ زیبا وطن، دا زمونږ لیلا وطن. دا وطن مو ځان دی، په مونږ باندې ډیر ګراندی، دا افغانستان.
آریانا سعید زن افغان که هنوزاز زیر شلاق طعنهها و توهینهای مردم متعصب و زنستیز سر برون نکرده است با افتخار در کنار هموطنش ایستاده میشود و او را حمایت میکند، سخنرانی میکند و با صدای زیبایش موسیقی افغانستان را معرفی میکند . او میگوید این آهنگ هزارهگی را بیاد بتهای تاریخی بامیان که ویران شدند میخوانم . همه سراپا گوش هستند همه برایش کف میزنند و احترام میکنند.
من نمیدانستم برای چی اشک میریزم. حس عجیبی داشتم نمیتوانم بیان کنم نمیدانم که بسیار خوشحال بودم و یا بسیار غمگین فقط گیج بودم، وقتی از افغانستان باشید شاید این احساس مرا درک میکنید.
افغانستان که تا امروز در همین کشور جایزه دهنده با ترور، وحشت و قتل و فرار و بمب و خون و آتش معرفی میشد و حتی نامش برای اکثریت اروپاییها وحشتناک است، امروز توسط همان پادشاهی که همه ساله بزرگترین جایزههای جهانی نوبل را به نابغهها. مخترعین که با اختراعات شان جهان را زیر و رو میکنند، امسال همان جایزه را به یک افغان میدهد؟
استاد احمد سرمست و آریانا سعید آنجا ایستاده نبود. تمام مردم افغانستان در آن صحنۀ نمایش دعوت شده بود. مردم که دروازههای اروپا را به رویشان بستند. کودکان، زنان و کودکانشان در قایقهای فرار از جنگ در دریا های به سوی اروپا غرق میشوند. اجساد شان خوراک نهنگهای دریاهای اروپا میشوند .کودکانشان در جادههای اروپا سرگردانند. گذرنامه، تذکره و تمام اسناد تحصیلیشان را در زبالهدانیهایشان میاندازند.
امروز جایزه را که برای اروپاییها و امریکاییها شایسته میدانستند، برای یک افغان میدهند؟ آفتاب از کدام جانب طلوع کرده است؟
جایزه موسیقی پولار بالاترین جایزه موسیقی سوئدن از معتبرترین جوایز موسیقی در اروپاست که به خاطر قدردانی از موسیقیهای برتر بینالمللی سالانه به یک هنرمند کلاسیک و یک هنرمند یا گروه پاپ اهدا میشود و به نوبل موسیقی مشهور است. پولار که به برندهگان این جایزه داده میشود، مبلغ دو میلیون کرون سویدنی و یا دوصد هزار دالر امریکایی است .
این امتیاز برای افغانهای که در سویدن زندگی میکنند پیام خوبی است، احساس میکنم با این جایزه سویدن علاقه خود را به فرهنگ افغانها بیان میکند. گرچه سویدنیها با کار های قبلی هم نشان دادند که به فرهنگ تمام کشورها از جمله افغانستان بسیار احترام دارند و در بعضی موارد برایشان خوش آیند است؛ چون همهساله جشن نوروز از تلویزیونهای رسمی سویدن به صورت زنده پخش میشود و گروهی بزرگ از سویدنیها تا نیمههای شب جشن چهار شنبه سوری را با افغانها و ایرانیها یکجا تجلیل میکنند. موسیقی مردم افغانستان برای سویدنی بسیار آشناست، همهساله بخش بزرگ جشنها و محفلهای کوچک و بزرگ مکاتب و دانشکدههای سویدنیها را موسیقی افغانستان تشکیل میدهد.
پارسال پادشاه سویدن یک گروپ از نوجوانان افغانستان را به حضور پذیرفته و آنها را مورد نوازش قرار داد .
گاهگاهی نخست وزیر سویدن به صورت انفرادی و دستهجمعی با افغانها دیدار میکند و با آنها یکجا غذا میخورد، قهوه مینوشد، انتقاد ای تند گروههای محافظهکار سویدنی از نخست وزیر سویدن در رسانههای سویدن بخاطر نشر تصاویر او با افغانها مخصوصا زمانی که با افغانها دیدار میکند، همیشه بحث داغ رسانههای اجتماعی میشود. چندی قبل تصویر او با یک نوجوان افغان که متهم به سوء استفاده جنسی از یک دختر نوجوان شده بود، در رسانههای سویدن بسیار داغ و خبرساز شده بود.
نفوس افغانهای سویدن به اندازه افغانهای بریتانیا، جرمنی و امریکا نیستند. کالونی افغانها در سویدن در ردیف بعد از کالونیهای مهاجرین اروپای شرقی، عربها و کشورهای افریقایی است؛ ولی موقعیت افغانها در سویدن طوریست که خود را تقریبا همطراز و همردیف عربها بزرگترین کالونی مهاجرین سویدنی ساختند و توانستند فرهنگ خود را در چشم و ذهن سویدنیهای موشگاف، ذرهنگر و مشکل پسند خوش آیند و قابل قبول بسازند .
با وجود تمام سنگاندازیها و طعنههای سنگین گروههای محافظهکار و مخالف پناهنده پذیری که معمولا اشتباهات و خلافکاریهای چند نفر محدود نوجوانان و جوانان افغانستان را که متهم به آزار جنسی، قتل و یا خشونت به زنان خود شدند، همیشه به رخ دولت و سیاستمداران در قدرت میآورند و از این طریق آنها را همیشه ملامت میکنند.
گروههای محافظهکار معمولا رقبای خود را با یادآوری از آزار جنسی و یا قتل و یا جنایتهای کوچک و بزرگ که توسط افغانها در طول چند سال طولانی صورت گرفته طعنه میدهند و در بحثهای عقب پرده و غیر رسمی و سایتهای غیر رسمی این گروهها مهاجرین و از جمله افغانها را یکی از عوامل تجاوز و یا خشونت و ناامنیها در سویدن میدانند؛ ولی این توطیهها به گوش سیاستمداران در قدرت سویدنی تا حال تاثیر نکرده و معمولا در موارد مختلف در رسانهها دیده میشود که دست کمک و مهربانی به سوی افغانها دراز میکنند و در حد توان راههای آنها را برای ادغام در جامعه سویدن باز میگذارند؛ ولی متاسفانه هستند افغانهای که از این جامعه و وضعیت راضی نیستند و خود را در انزوا فکر میکنند. سالها دنبال کارند؛ ولی هنوز بیکارند. از این فرصتهای طلایی استفاده نکرده و فقط دست زیر الاشه مینشینند، اینگونه افغانها هنوز نتوانستند که زبان سویدنی را بیآموزند. در صورت بیکار ماندن بسیار ناراض بوده و شکوه و شکایت دارند و جامعه سویدن را ملامت میکنند. ولی هستند افغانهای که همزبان سویدنی را آموختند و هم تحصیلات عالی دارند ولی هنوز آنطوری که باید نتوانسته اند با جامعه سویدن سازگار شوند که در این صورت جامعه چند فرهنگی و یا اختلاف فرهنگی و محدودیتهای دیگر سبب شده تا اینگونه افغانها به گذشته خود بچسپند و برای برگشت به کشور خود که هیچوقت اتفاق نمیافتد لحظه شماری میکنند.
Comments are closed.