احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۲۲ قوس ۱۳۹۸
روز گذشته آقای خلیلزاد در در صفحۀ توییترش از از توقفِ گفتوگو با نمایندهگانِ گروه طالبان پس از یک هفته چانهزنی خبر داد. او نوشته است که از حملۀ طالبان بر پایگاه هوایی بگرام ابراز ناراحتی کرده و تأکید نموده که طالبان باید تمایلشان به صـلح را ثابت کنند. آقای خلیلزاد همچنین این توقف را مکثِ کوتاهی برای مشورۀ نمایندهگانِ طالبان با رهبریشان در این مورد خوانده است. اما سخنگوی دفتر طالبان در قطر گفته که گفتوگوها به خواستِ نمایندهگان طالبان برای مشوره با رهبرانشان متوقف شده است.
مسلماً نمایندۀ صلحِ امریکا و همینطور سخنگوی دفتر طالبان در قطر بهنحوی تلاش کردهاند این توقف را عـادی جلوه دهند؛ اما حمله بر پایگاه هوایی بگرام که در آن نظامیانِ خارجی نیز زخم برداشتهاند، خود قرینهیی بر جدیبودنِ این توقف است؛ بهخصوص اینکه مطابق اظهاراتِ امریکاییها، موضوع اصلیِ این دور از مذاکرات «کاهش خشونتها و آتشبس» بوده است.
درحالیکه جانبِ امریکاخواهانِ برقراری آتشبس یا کاهشِ خشونت میان گروه طالبان و دولت افغانستان است، حملۀ اخیر سه پیام و یک پیامدِ عمده برای روند مذاکرات میتواند در بر داشته باشد:
پیام نخست اینکه طالبان با حمله بر نقاط استقرارِ نیروهای خارجی و امریکایی میخواهند توافقِ آتشبس را با کسب امتیازهایِ بزرگ بهدست آورند؛ امتیازهایی که شاید قبولِ آن برای جانب امریکا «باخت» و برای طالبان« بُرد» به حساب آید؛
پیام دوم اینکه طالبان گروهی یکدست و منسجم نیستند و شاخۀ نظامیِ آن میتواند مستقل از شاخۀ سیاسی و مذاکرهکننده، به فعالیتهایش ادامه دهد؛
پیام سوم اینکه کشورهای حامیِ طالبان اجازه نمیدهند که توافقِ صلحِ امریکا - طالبان بهراحتی ـ پیش از تضمین منافعِ آنها ـ به امضا برسد؛
اما پیامدِ عمدۀ آن این است که امریکاییها از اینپس ادامۀ مذاکراتِ صلح را بر قطع حملات بر نقاط و محلاتِ استقرار نیروهای خارجی مشروط میسازند؛ چنانکه «مکثِ کوتاه برای مشورت» به همین نکته میتواند دلالت داشته باشد. در چند روزِ آینده میباید طالبان در این مورد تصمیم بگیرند؛ در صورتی که تصمیم طالبان منفی باشد، میتوان اعلام تعطیلیِ مذاکراتِ صلح را از سوی امریکا انتظار داشت.
مسلماً حمله بر نیروهای خارجی یا کشتن و زخمی ساختنِ آنها، نهتنها اعتبار گفتوگوهای صلح را زیر سوال میبرد؛ بلکه به پرستیژِ ایالات متحدۀ امریکا صدمۀ جدی وارد میکند. امریکا از اینپس با مشروط ساختن مذاکرات، اولاً سطح مطالباتِ طالبان را پایین میآورد؛ ثانیاً انسجام شاخههای سیاسی و نظامی طالبان را به آزمون میگذارد و ثالثاً به حمایتگرانِ بیرونیِ طالبان تفهیم میکند که صلح در افغانستان نمیتواند به معنای پذیرفتنِ نفوذِ آنها در این کشور باشد.
با این حساب، روزهای آینده برای طالبان و بهویژه شاخۀ سیاسی آن، روزهای دشواری خواهد بود. در این روزها طالبان هم تنشهای درونی و هم فشارهای بیرونی را باید تحمل و مدیریت کنند تا بهیکباره از مذاکراتِ صلح به بیرون پرت نشوند. کشورهای تأثیرگذار بر تصمیمگیریهایِ طالبان فقط به پاکستان خلاصه نمیشود، اگرچه این کشور مهمترینِ آنها محسوب میشود. روسیه، ایران، ترکیه و چین نیز به جمع بازیگرانِ جنگوصلح افغانستان پیوستهاند و میخواهند در ائتلافی راهبردی، آیندۀ افغانستان را مطابق برنامههای محرمانۀشان رقم بزنند. در واقع، آنچه امیدواریها به برنامۀ صلح را کمرنگ میسازد، چنین ائتلافی است که هم در باورِ امریکاییها و هم در باورِ موتلفین میخواهد سرنوشتِ جهانِ پس از امریکا را رقم بزند. از اینرو تحلیلهایِ عمیقتر میگویند که امریکاییها نیز به یک صلحِ پایدار باور ندارند؛ چرا که اساساً آنها نهتنها به دنبالِ خروج از افغانستان نیستند، بلکه به دنبالِ تحکیم حضور در این کشور با ابزارهایی همانند جنگوصلح اند. به عبارت دیگر، آنها به جای پایان جنگ و رسیدن به صلح، به دنبالِ مدیریتِ آن در جنبِ مدیریتِ افکار عمومی امریکا و جهان اند. از این نظر، صلحِ افغانستان معادلهیی پیچیده است که ترامپ و رهبریِ طالبان نیز در پیچیدهگیهایِ آن گم خواهند شد. حتا اگر توافقِ صلح مطابقِ خواستِ امریکاییها امضا شود، چندین سال زمان نیاز است تا پیرامون موفقیتِ آن بتوان حکم صادر کرد.
Comments are closed.