گزارشگر:احمـد عمران - ۳۰ جدی ۱۳۹۸
به نظر میرسد پاکستان پس از مدتی موضع انفعالی در مسالۀ صلح افغانستان، یک بار دیگر با جدیت وارد این مسأله شده است. سفرهای اخیرِ شاه محمود قریشی وزیرخارجۀ پاکستان به امریکا و قطر به هدفِ گفتوگو با مقامهای این کشورها در مورد صلح افغانستان، نشان میدهد که پاکستان تلاشهایش را به صورتِ آشکار از سر گرفته است. این تلاشها با تشویق امریکا و متحـدانِ آن برای رسیدن به توافقِ صلح میان امریکا و طالبان صورت میگیرد و در حال حاضر ظاهراً نتایجی را نیز در پی داشته است.
آقای قریشی در سفر به امریکا گفت که استقرار صـلح در افغانستان از هر زمانِ دیگری نزدیکتر شده است. اما مقامهای امریکایی با احتیاط در این مورد سخن میگویند. به نظر میرسد که هنوز بر سر توافق آتشبس میان دو طرف تفاوتِ دیدگاههایی وجود دارد که تا حلِ آن امریکا نمیخواهد موضعِ صریح در قبال توافقنامۀ صلح داشته باشد. ارگ اما موضع دیگری اتخاذ کرده که حتا با شورای عالی صلحِ آن نیز سازگاری ندارد.
انارشیسم درونیِ حاکم بر سیاستهای افغانستان حتا اجازه نمیدهد در موضوعِ بسیار مهمی چون توافق صلح نیز اتحادِ نظر به میان بیاید. شورای عالی صلح و سیاسیونِ کشور به شمول حامد کرزی رییسجمهوری پیشین که نقش عمدهیی در مسایل صلح بازی میکند، یک نوع دیدگاه در مورد کاهش خشونتها از سوی طالبان از خود نشان میدهند و ارگ نوع دیگری را بازتاب میدهد. شورای عالی صلح و سیاسیونِ تجمع کرده در اطرافِ آقای کرزی، از کاهش خشونتها در مرحلۀ اول استقبال میکنند؛ اما ارگ کاهش خشونت را برای رسیدن به توافق صلح کافی نمیداند و خواهان آتشبسِ کامل از سوی طالبان است.
سوءمدیریتِ اشرفغنی در مسایل کلانِ کشور سبب شده است که نیروهای مختلفِ سیاسی و حتا نهادهای دولتی چنین مواضعِ متعارضی داشته باشند. آقای غنی با فریبکاری میخواهد برنامۀ صلح را ارگمحور کند تا همه چیز در خدمتِ هدفهای او قرار داشته باشد؛ در حالی که مردم افغانستان و نیروهای سیاسی با همۀ تفاوتِ دیدگاهها میخواهند هرچه زودتر موضوع صلح به نتیجۀ قناعتبخش نزدیک شود. طالبان اما در این میان بیشترین سود را میبرند؛ آنها بدون آن که جنگ را کاهش داده باشند و یا در میـدان دیپلوماسی عقبگرد کنند، از ضعف سیاست در داخل نظام استفاده میبرند و هر روز بر دامنۀ زیادهخواهیها و امتیازطلبیهایشان میافزایند.
به تازهگی ملا برادر مسوول گروه گفتوگوکنندۀ طالبان در قطر گفته است که «جنگ زمانی در افغانستان پایان مییابد که امریکا از این کشور خارج شود». این موضع قاطع، فقط محصولِ سردرگمی و دستپاچهگیهای ارگ است که نتوانست نقش انفعالیِ خود را در مسالۀ صلح به نقشِ فعال و همهشمول مبدل کند. آقای غنی حتا تا هنوز موفق نشده که گروه گفتوگوکنندهیی از جانب افغانستان معرفی کند. وزیر دولت در امور صلح، از پاسخ به چنین پرسشی با خنده طفره رفت. این یعنی که هنوز هیچ فهرستی نهـایی نشده و معلوم نیست که چه کسانی برای مذاکره با گروه طالبان آماده میشوند؛ در حالی که یکی از خواستهای اساسیِ امریکا برای مرحلۀ بعدی گفتوگوهای صلح، اگر چنین گفتوگوهایی به واقعیت بپیوندد، ایجاد هیأتِ مذاکرهکننده است. ولی آقای غنی در درون ارگ سیاستهای خاصِ خود را در قبال مسایل افغانستان دنبال میکند که تا هنوز موثریتِ خود را در هیچ زمینه و موضوعی ثابت نکرده است.
اگر نیروهای مخالف بگویند کاهش خشونت، ارگ میگوید آتش بس کامل؛ و اگر آنها بگویند آتشبس، ارگ باز صدا بلند میکند که تسلیمی. اینگونه است که هیچ سیاستِ روشنی در مورد صلح شکل نمیگیرد و همه سرخورده و ناراضی به دنبال آجنداهای شخصی و تیمیِ خود سرگردان میشوند. چرا ارگ تا امروز نتوانسته خلافِ ادعاهایش در مورد صلح اجماعِ داخلی را به وجود آورد؟ چرا گروهها و جناحهای سیاسی، خود را همراستا با سیاستهای ارگ نمیبینند؟ آیا در این مورد حق به جانب گروههای سیاسی است و یا ارگ؟
بدون شک مقصر اصلی وضعیت فعلی، ارگ است که همه چیز را در قبضۀ خود گرفته و نمیگذارد که یک جریانِ مطمین و قابل پذیرش در امر صـلح به میان بیاید. یکهتاز و هیچ کس را حریفِ خود ندانستن، افغانستان را وارد فضای بیاعتمادی و بیباوری کرده است. محمد محقق معاون دومِ ریاست اجراییه به پاکستان میرود و در یک نشست صلح شرکت میکند؛ اما در مورد آن دو نظر متفاوت از درون دستگاه حاکمیت بیرون میشود. ارگ ضمن مخالفت با چنین سفری از آن اظهار بیاطلاعی میکند، ولی سر دیگر قدرت آن را امری ساده و از قبل هماهنگ شده میداند. آیا بلبشو و انارشی سیاسی بیشتر از این امکانپذیر است؟
صلح در افغانستان استقرار نمییابد تا زمانی که مدیریتِ سالم در مورد آن در داخل به وجود نیاید. ارگ در پنج سالِ گذشته ثابت کرد که چیزی بیشتر از بازی با افکار عمومی در این مورد انجام نمیدهد. ارگ نه طرح و برنامهیی برای صلح دارد و نه هم از موقفِ سیاسیِ چندانی برخوردار است که بتواند مانع حرکتها و مواضعِ دیگران شود. به همین دلیل، ما هنوز راه درازی تا رسیدن به صلحِ واقعی و پایان جنگ در پیش داریم. به هیچ صورت نباید خوشبینِ حرفهای میانتهی و عوامفریبانۀ ارگ بود.
Comments are closed.