بخش دوم/ اساساً سقف الهیاتِ مسیحی بر دو پایه استوار بود؛ یکی اندیشههای فلسفی افلاطون و ارسطو، و دیگری نظریّات کیهانشناسانۀ بطلیموس. اصحاب اصالتِ تسیمه (Nominalists) با مشترک لفظی انگاشتنِ مفاهیم کلی، مفاهیم کلی را که پایه¬های فلسفه، به¬ویژه فلسفۀ سکولاستیک...
ادامه مطلب...بخش نخست/ درآمد روزگاری که ما در آن نفس میکشیم را میتوان روزگار تراکم و تزاحمِ اندیشهها نامید. رشدِ بیسابقۀ تکنولوژی به فشردهترشدنِ زمان و مکان انجامیده است و زمینههای گفتوگو و اطلاعاتِ بیشتری را فراهم کرده است. این امر سبب شده...
ادامه مطلب...مثل کسی که میخواهد جراح قلب شود، باید دل و جرأت جراحی جامعه را داشته باشند! کسانی هم که میخواهند قدم در راه نویسندهگی بگذارند، باید ببینند که آیا روحیات لازم را برای نویسنده شدن دارند یا نه؟ چند ویژهگی...
ادامه مطلب...اسلامی ندوشن/ بر هدایت ایراد گرفتهاند که فارسیاش خالی از غلط دستوری نبوده، قدری سرهم مینوشته و زبان عامیانه بهکار میبرده. اینها درست، ولی هدایت ادعای ادیب بودن و نثر فصیحنویسی نداشت. او میخواست بیان مقصود بکند به هر وسیلهیی که...
ادامه مطلب...پس از به وجود آمدنِ مدرنیته و استقرار انسانمحوری به عنوان پایه و اصل اساسی آن، فردگرایی به تقدیرِ تاریخی بشر تبدیل شد. این تغییرات همزمان بود با انقلاب در همه چیز، از علم و سیاست گرفته تا ادبیات و...
ادامه مطلب...