برگردان: بهرام اميراحمديان بخش نخست همين كه برفها به آب شدن شروع ميكند، مردم از فرا رسيدنِ بهار باخبر میشوند و براي استقبال از آن آمادهگي ميگيرند. بهار نخستين و زيباترين فصل سال، اياميست كه در آن آسمانِ نيلگون با بارانهاي متواتر و...
ادامه مطلب...دوستان فرزانه، فرهنگیّان فرهیخته، درود برشما! اجازه بدهید که جشن بزرگ نوروز را بهشما مبارکباد بگویم. هرچند، در کشورما - در این روزگار- این جشن یک روز برگذار میشود، مگر در گذشتهها چنین نبود. بدین معنی که جشن نوروز، بهروایتی دو...
ادامه مطلب...قدت چون سرو شب ديدم سياه پوش چو ابري كرده مهتابی در آغوش ز فيض صبح نوروز جوانیت بهدور عارضت گل میزند جوش چو رويت لاله در صحرا نديدم به مویت مشك تر همتا نديدم دوچشمانت حيا باريدني داشت بهاری اين چنين زبيا نديدم بهار رفته باز آمد...
ادامه مطلب...نويسنده: ميلان کوندرا برگردان: پرويز همايونپور رماننويس کيست؟ به نظر فلوبر، رماننويس آن کسي است که ميخواهد در پس اثرِ خود ناپديد شود. ناپديد شدن در پس اثر خويشتن، به معناي چشم پوشيدن از نقش شخصيتِ وجيهالمله است. امروز، اين کار آساني...
ادامه مطلب...پایهایت کرخت شده. بغلت درد گرفته. دستهایت را از شدتِ خوابرفتهگی تکان داده نمیتوانی. چهگونه تکانشان دهی که درد میکند. هشتساعت تمام در همان پهلو خوابیدهای و تکان نخوردهای. عادت کردهای به اینطور خوابیدن. میترسی تکان بخوری و با لحاف...
ادامه مطلب...