احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۲۸ حوت ۱۳۹۱
عقبگردهای ۱۸۰درجهییِ آقای کرزی در برابر امریکا، نشانۀ روشنِ عدم شناختِ دقیق از وضعیتِ موجود در کشور و مناسبات با جامعۀ جهانی است. آقای کرزی که متوجه پیامدهای چنین عقبگردهایی نیست، همواره محکوم به پوزشطلبی در بدترین حالتِ ممکن میباشد. وقتی آقای کرزی میگوید که سروصداهای اخیر در واکنش به اظهاراتِ او صرفاً جنبۀ مطبوعاتی دارد، عملاً خود را در بدترین موقعیتِ ممکن در معادلات سیاسی قرار میدهد. از جانب دیگر، وقتی او میگوید که در حال «چانهزنی» با امریکاست و «این کشور به افغانستان نیامده که پس بیرون شود»، خود بزرگترین اشتباه سیاسیِ آقای کرزی میتواند به شمار رود.
آقای کرزی و گروه حاکم بر سیاست افغانستان، حداقل در یک دهۀ گذشته اشتباههای بزرگِ سیاسی را مرتکب شدهاند، ولی بزرگترین اشتباه سیاسی آنها این بوده که هنوز نقشۀ راه را نمیدانند و تصوری از افغانستانِ آینده ندارند. افغانستان در شرایطی در دامنِ آقای کرزی و گروهِ او قرار گرفت که به تدبیر و درایت سیاسی نیاز داشت؛ چیزی که هم آقای کرزی و هم گروه همراه او فاقدِ آن بودند.
در طول سالهای موجودیت جامعۀ جهانی در کنار افغانستان، باید میزان وابستهگیهای اقتصادی و نظامی به خارج در حد معقولی کاهش پیدا میکرد تا افغانستان در مرحلۀ تازۀ روابط خود با جامعۀ جهانی و ایجاد مناسبات جدید در سطح ملی، میتوانست از عهدۀ بخش بزرگی از مشکلاتِ خود به تنهایی بیرون شود. وقتی اینهمه انجام نشدهاند و یا هم به صورت کاملاً سطحی صورت گرفتهاند، مردم حق دارند نگران آیندۀ خود و کشور باشند. اما در چنین موقعیت حساس و ویژهیی، آقای کرزی طبل حمایت از طالبان را میکوبد و در کنار این گروه، از جامعۀ جهانی و کشورهای متحد افغانستان انتقاد میکند.
آیا کل مشکل افغانستان، همین زندان بگرام است که در اختیار آقای کرزی قرار گیرد تا او با توجه به افرادی که در این زندان بهسر میبرند، با سرنوشت سیاسی کشور معامله کند؟ آیا کل مشکل افغانستان، خروج نیروهای امریکایی از وردک و لوگر است که به جای آنها افراد مسلح طالبان و حزب اسلامی وارد شوند؟
حالا زمان چانهزنیهایی اینچنینی نیست که آقای کرزی از آنها دم میزند. اینک زمان تدبیر سیاسی و خردورزی در عرصۀ مدیریتِ جامعه است؛ جامعهیی که هر روز به سمت متلاشی شدن پیش میرود و تجربههای دردناکی از حوادث و اتفاقاتی که رخ میدهند، دارد. افغانستان باید در طی این سالها از وابستهگیهای اولیه به جامعۀ جهانی عبور میکرد و این روابط وارد مراحل تازهیی میشد. اما گناه اینکه افغانستان هنوز برای تأمین امنیتِ خود به نیروهای خارجی ضرورت دارد، به دوش چه کسانی است؟ چه کسانی نگذاشتند افغانستان در طول بیشتر از ده سال گذشته، از نظر اقتصادی به میزان مشخصی از توانایی ارتقا پیدا کند؟ کیها مسوولِ گسترش فساد و مافیای اداری و سیاسی در داخل نهادهای دولتی و بیرون از آن هستند؟ چرا آقای کرزی به اینگونه مسایل پاسخ نمیدهد و تمام هموغمِ او را بهدست گرفتن زندان بگرام و یا بیرون شدن نیروهای خارجی از یک ولایت تشکیل میدهد؟
امروز باید بحث این مطرح میبود که افغانستان به گونۀ آبرومندانه از کمکهای جامعۀ جهانی، هم در عرصۀ نظامی و هم در عرصۀ اقتصادی، سپاسگزاری میکرد و میگفت که از اینپس، ما به حمایتهایی از ایندست نیاز نداریم. یعنی نیازهای ما باید با توسعۀ اجتماعی، سیاسی و اقتصادیمان طیِ این سالها رنگولعاب دیگری مییافت و به عنوان یک دولت قدرتمند در منطقه عرض اندام میکردیم. ولی افسوس که چنین نشد و گناه تمامِ این کاستیها به دوش حکومتیست که به حمایت جامعۀ جهانی ساخته شد اما نتوانست تکالیفِ خود را به گونۀ درست انجام دهد.
این ستون آخرین حرف امسال ما به آقای کرزی است و امیدواریم در یک سال دیگری که از حیات سیاسی او در ریاست جمهوری باقی مانده است، از همه حرف و عمل خود تجربه گرفته و در روشنی آن به راه درست حرکت کند.
Comments are closed.