احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۰۵ حمل ۱۳۹۲
با آغاز سال نو تحصلی مایان پوهنیار عبدالشبیر مصلح، پوهنیار روزبه بهروز، پوهنیار فضلالرب آریا و پوهیالی محمد تمیم فرزان استادان دانشکدههای حقوق و زراعت دانشگاه البیرونی، روز شنبه مورخ سوم حمل سال ۱۳۹۲ به منظور حضور در صنف و پیشبرد امور اکادمیک با احساس مسسولیت مسلکی، ایمانی، انسانی و تعهد به جامعه و مردم بیچارۀ کشور که بیش از سه چهارم مردم آن از نعمت سواد بیبهره اند، حوالی ساعت نه صبح به دانشگاه رسیدیم و بعد از انجام کارهای آن روز، به قصد کابل به طرف موتر رفتیم؛ اما به مجرد رسیدن متوجه شدیم که دروازههای موتر ما بازشده حال آنکه قبل از ترک نمودن موتر از قفل بودن آن اطمینان حاصل نموده بودیم. بعد از این که از موجودیت موبایل همراه و بعضی اسناد در داخل موتر مطمین شدیم، مقر دانشگاه را به قصد کابل ترک نمودیم. بعد از طی مصافتی درست در مقابل سینما (جوار شرکت نساجی گلبهار) دوتن از استادان صدا کردند که در موتر بمب است، اما موضوع برای ما زیاد جدی معلوم نشد و فکر نمودیم که شوخی میکنند، اما در نزیک بازار شرکت وقتی استادانی که در سیت پشت سر نشسته بودند موضوع را جدیتر مطرح کردند و خواهان توقف موتر شدند، بعد از توقف موتر در بازار شرکت نساجی گلبهار متوجه شدیم که بمبها در زیر سیت جاگذاری شده اند؛ فورأ موضوع را به مسوول استخبارات ولسوالی حصۀ اول کوهستان اطلاع دادیم و بلافاصله بعد از لحظاتی در محل حاضر شدند و فوراً ساحه را مسدود نمودند؛ اما چون موتر در بین بازار بود و احتمال داشت که حادثۀ ناگواری وقوع بپیوندد، موتر را به مقابل فرماندهی که در نزدیک محل بود و ساحۀ کم ازدحام بود، انتقال دادیم.
بعد از آن مشترکاً داخل فرماندهی امنیه رفته و به سوالات واستعلامهای آنها جواب دادیم، تا تیم تخنیکی از مرکز ولایت رسید و بمبها را گرفته با خود بردند و ما حینی که تیم بررسی محل را ترک میکرد اصرار نمودیم تا تمام قسمتهای موتر را بررسی نمایند، اما ایشان گفتند که ما صرف جاهای که با چشم قابل دید است را میتوانیم بررسی نمایم و بس که متأسفانه هیچگونه وسایل تخنیکی برای کشف وخنثاسازی را باخود نداشند. بعد از بررسی ظاهری موتر را به داخل محوطۀ فرماندهی برده و مدت بیش از بیست دقیقه با فرمانده امنیه و ولسوال حصۀ اول کوهستان آقای شفیق درحالیکه محترم عبدالمالک هموار معاون علمی دانشگاه، حامد خالقیار و آقای شمس مسوولان برنامه شیپ، مدیر استخبارات، مدیر مبارزه با تروریزم حضور داشتند، قضیه را از ابتدا تا انتها توضیح دادیم.بعدأ در ورق جداگانه موضوع را به فرمانده امنیه کتباً تسلیم نمودیم وحوالی ساعت ۴ و۲۰ عصر درحالیکه فرمانده امینه، ولسوال، وتعدادی از عساکر و مسوولان فرماندهی امنیه تا بیرون فرماندهی امنیه همراهی میکردند آنجا را به قصد کابل ترک نمودیم؛ تا هنوز در مسیر راه بودیم که به یکتن از استادان از رادیوی دنیا زنگ تلیفون آمد که گویا شما بازداشت شده اید، موضوع توسط استاد محترم قسمیکه در بالا تذکر رفت توضیح داده شد که باعث تعجب وآشفتگی ما و مسوولان رادیوی دنیا قرارگرفت. شام روز شنبه مسوول رادیو دنیا با من تلفونی تماس گرفته و موضوع را عنوان نمود، البته من تمام جریان را درحین مصاحبه برایش توضیح دادم و از موصوف خواستم که کی این گزارش دروغ و اهانتآمیز را به شما داده است؟ موصوف اذعان داشت که این موضوع توسط مسوولان ولسوالی حصه اول کوهستان طی تماس تلفونی با رادیو دنیا اطلاع داده شده که صدای شخص معلومات دهنده درآرشیف ما موجود است. جالب این است که هرگاه مایان حامل بمبها میبودیم چرا موضوع را به پولیس اطلاع میدادیم و از جانب دیگر ادعایی که صورت گرفته دو نفر از استادان گویا به این اتهام توقیف گردیده اند، حال آنکه ما در موتر چهار نفر بودیم و دیگر اینکه هرگاه این موضوع بالای ما ثابت بوده چرا مایان در توقیف پولیس قرار نگرفتیم و مسوولان پولیس و ولسوالی ما را تا بیرون دروازه فرماندهی همراهی کردند این گفتههای مسوولان کاملأ عاری از حقیقت بوده و اذهان جامعه را درقبال مراکز تحصیلی، ولایتهای امن و بخصوص ولایت کاپیسا مخشوش میسازد و احتمال دارد که خانوادهها از فرستادن فرزندانشان به این دانشگاه جدأ اجتناب کنند. این موضوع جداً شخصیت حقوقی وحکمی استادان دانشگاه البیرونی را صدمه زده و در کل نمایانگر عدم ثبات و امنیت در ولایت کاپیسا شمرده میشود. با وجودیکه در ۱۲ ثور سال ۱۳۹۱ هم مورد سوء قصد در منطقه نماز جای حصه اول کوهستان قرار گرفتیم و شش مرمی به موتر حامل ما اصابت کرد که تا هنوز مرتکبین حادثۀ قبلی شناسایی و مورد پیگرد قانونی قرار نگرفته اند.
موضوع اخیر نگرانیهای ما را در مورد تأمین امنیت جانی و مصونیت کاری ما در ولایت کاپیسا و به خصوص دانشگاه البیرونی و مسیر راه کابل کاپیسا بیشتر ساخته است. بناً مایان از مسوولان امنیتی ولایت کاپیسا وخاصتأ وزارت محترم امور داخله، ریاست عمومی امنیت ملی، وزارت محترم تحصیلات عالی و نهادهای مسوول دیگر جدأ تقاضا مینماییم تا با تشریک مساعی در قسمت تأمین امنیت و فراهم نمودن زمینه کار مصون اقدام نموده، تا بتوانیم مصدر خدمت به مردم و وطن خویش گردیم. در غیر آن ادامه کار و تدریس برای ما در دانشگاه البیرونی ناممکن بوده و از لحاظ روانی هم در چنین وضعیتی تدریس در این دانشگاه در توان ما نیست. در صورتی که توجهی به حال ما صورت نگیرد حد اقل به خاطر بقای زندهگی محیط دانشگاه را ترک و به جمع کثیر بیکاران و یا حد اکثر دست فروشان روی بازار تبدیل خواهیم شد. در خاتمه از تمام مردم افغانستان و رسانههای آزاد که حنجرۀ تودههای بیواسطه و با احساس هستند خواهشمندیم با حمایت معنوی شان ما را تنها نگذارند.
Comments are closed.