احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران - ۰۵ حمل ۱۳۹۲
به گفتۀ مقامها در وزارت امور خارجۀ کشور، حامد کرزی رییسجمهوری افغانستان برای یک سفر کاری، عازم دوحه پایتخت قطر میشود. بر اساس گزارشها، آقای کرزی به دعوت مقامهای حکومت قطر و به قصد گفتوگو با طالبان، وارد این کشور خواهد شد. برخی گزارشها نیز حاکی از افتتاح دفتر طالبان به وسیلۀ آقای کرزی است. اما نمیتوان با قاطعیت چنین گزارشهایی را تأیید کرد، چون به هر حال آقای کرزی نه میخواهد و نه هم میتواند چنین دفتری را افتتاح کند. دفتر قطر برای طالبان پیش از آنکه به تلاشهای آقای کرزی و شورای عالی صلح ارتباط داشته باشد، به کوششهای ایالات متحدۀ امریکا و برخی کشورهای اروپایی وابسته است که از چند سال به اینسو عملاً با برخی از سران گروههای مخالف دولت، وارد گفتوگو شدهاند.
تلاشهای دولت در خصوص گفتوگو با طالبان، تا به امروز نتیجهبخش نبوده است. دلیل نتیجهبخش نبودنِ این تلاشها، عمدتاً با سه موضوع زیر رابطه دارد:
۱ـ نگاه دولتمردان کشور به روند صلح؛ ۲ـ مواضع مخالفان مسلح؛ ۳ـ نفوذ کشورهای حامی گروههای مخالف.
ـ نگاه دولتمردان کشور و بهویژه آقای کرزی و اطرافیان او به روند گفتوگوها و صلح، نگاهی همهجانبه و مدون نیست. این گروه عمدتاً تلاش میورزد که از روند صلح استفادههای سیاسی ببرد و به گونۀ یکجانبه، خود را سکاندار مسایل صلح نشان دهد. گروه ارگ به این نظر است که با مدیریت روند صلح، میتواند در آیندۀ سیاسی افغانستان نیز نقش اصلی داشته باشد. از سوی دیگر، این گروه سیاست مدون و قابل قبولی برای روند گفتوگوهای صلح ارایه نکرده است. آقای کرزی گاهی فکر میکند با رهایی افراد طالبان از زندانهای پاکستان، میتواند در این خصوص نقش اساسی داشته باشد و گاهی هم با نزدیکی با رهبران پاکستانی و انتقادهای تند و گاه عجیبوغریب از جامعۀ جهانی.
شکست این سیاستها از زمانی که طرح گفتوگوهای صلح ریخته شده، در تمام عرصهها خود را نشان داده و پس از اینهم چنین امیدوارییی وجود ندارد که آقای کرزی یا شورای صلح موفق شوند که دری به سمت صلح و امنیت سراسری در کشور باز کند. آقای کرزی زمانی فکر میکرد که با وارد کردنِ احزاب اپوزیسیون و جامعۀ مدنی کشور در روند صلح، میتواند سکاندار این سیاست شود. ولی توجه مخالفان مسلح به دیدگاههای جناحهای اپوزیسیون، ناگهان چرخش صدوهشتاد درجهیی در نگاه آقای کرزی در این مورد بهوجود آورد و او شخصاً آغاز به مخالفت با نشستها و گفتوگوهایی کرد که احتمال رسیدن به نوعی توافقِ آبرومندانه با برخی گروههای مخالف، در آن متصور بود. ولی لااقل جناحهای اپوزیسیون و نمایندهگان جامعۀ مدنی کشور، با طرحی مدون و سازنده تلاش ورزیدند که برای تأمین صلح در کشور، اقدامی عملی از خود نشان دهند.
ـ مواضع گروه طالبان در برابر روند صلح به رهبری گروه ارگ نیز عامل دیگری برای عدم شکل گیری گفتوگوهای صلح بوده است. گروه طالبان حداقل به گونۀ رسمی، گفتوگو با دولت افغانستان را بهدلیل آنچه که این گروه عدم مشروعیتِ آن میخواند، رد کرده است. گروه طالبان باور دارد که دولت پس از کنفرانس بن اول، دولتی نامشروع است و صلاحیتِ گفتوگو و حلوفصلِ قضایای کلان کشور را ندارد. گروه طالبان در چند سال پسین که بحث گفتوگوهای صلح مطرح شده، همواره مذاکره با دولت آقای کرزی را رد کرده و به گونۀ واضح گفته است که بهجای دولت کابل، خوب است با طرفهای اصلی که به نظر این گروه جامعۀ جهانی است، در خصوص تأمین صلح در کشور گفتوگو کند.
از جانب دیگر، گروه طالبان هنوز افغانستان را کشوری اشغال شده میداند و همانگونه که برخی رهبران مذهبی پاکستان باور دارند که جنگ با نیروهای مستقر در افغانستان از مشروعیت برخوردار است، این گروه نیز چنین نظری را تأیید میکند. چنانکه از پیششرطهای این گروه برای آغاز گفتوگوهای صلح با جامعۀ جهانی، خروج کامل نیروهای ناتو از افغانستان است. ولی شواهد نشان داده که این گروه در برخی موارد ترجیح داده که پیش از خروج نیروهای خارجی نیز گفتوگوهایی با امریکاییها و یا دیگر کشورهای غربی داشته باشد. اما در مجموع، مواضع این گروه، عامل مهمی در عدم شکلگیریِ روند گفتوگوهای صلح بوده است.
ـ کشورهای حامی گروههای مخالف و بهویژه طالبان و حزب اسلامی نیز سبب شدهاند که روند گفتوگوهای صلح نتیجهبخش نباشد. در این میان، نقش پاکستان به عنوان کشور حمایتکنندۀ گروههای تندرو و مخالف، همواره نگرانکننده بوده است. پاکستان به هیچوجه خواهان از دست دادنِ مدیریت گروههای شورشی نیست و دولتمردانِ این کشور فکر میکنند با نفوذی که بر گروههای شورشی دارند، میتوانند هم جامعۀ جهانی و هم دولت افغانستان را در برابر سیاستهای خود به تسلیم وادار سازند.
پاکستان تا زمانی که منافعِ خود را در حمایت از گروههای شورشی ببیند، هرگونه خوشبینی نسبت به تغییر سیاستهای آن در مورد روند صلح در افغانستان، بیهوده و عبث است. البته نباید فراموش کرد که در قضیۀ صلح در افغانستان پای برخی کشورهای عربی و حوزۀ خلیج نیز در میان است. برخی از این کشورها عملاً از گروههای شورشییی که در برابر نیروهای ناتو و دولت افغانستان میجنگند، حمایتهای معنوی و مالی میکنند. برخی از این کشورها روابط سیاسی با طالبان دارند و برخیها نیز بحران در منطقه را با منافع اقتصادیِ خود نزدیک میبینند و به همین لحاظ، تلاشهای سازندهیی برای تأمین صلح در افغانستان انجام نمیدهند.
سخنِ آخر اینکه: آقای کرزی تلاش میکند با برخی حرکتهای نمایشی، مدیریت گفتوگوهای صلح را در دست گیرد. مخالفتهای شدید اخیرِ او با امریکاییها بر سر خروج نیروهای این کشور از ولایتهای وردک و لوگر و گرفتن مسوولیتهای زندان بگرام، پیش از آنکه ناشی از دغدغههای ملی و تأمین صلح در کشور باشد، بازی سیاسییی است که آقای کرزی برای عقیم ساختن برنامههای واقعی برای تأمین صلح در کشور انجام میدهد. این برنامهها عمدتاً در برخی طرحهای جناحهای اپوزیسیون بازتاب یافته و بر ایجاد اجماع ملی در این خصوص تأکید دارد؛ موضعی که با آرا و نظرات آقای کرزی و اطرافیانِ او سر سازگاری ندارد. حالا هم در آستانۀ سفر به قطر، آقای کرزی میخواهد مسوولیت زندان بگرام را بهدست گیرد و حداقل به طالبان این پیام را منتقل کند که افرادِ بانفوذشان پس از این در حیطۀ مسوولیتهای او بهسر میبرند. موضوعی که برای آیندۀ سیاسی و تأمین صلح در کشور میتواند بهشدت خطرناک باشد و تلاشهای صلح را به معاملهگریهای سیاسی تبدیل کند.
Comments are closed.