و اندر باب حـکایت کبک و سلطان

- ۰۶ سنبله ۱۳۹۱

منو چهر

می‌گویند، کبک زمانی که شاهین و یا هر پرندۀ شکاری دیگری را می‌بیند، از ترس سر خود را زیر برف پنهان می‌کند و گمان می‌برد آن‌گونه که خودش پرندۀ شکاری را نمی‌بیند، پرندۀ شکاری نیز او را نمی‌بیند.
این رفتار کبک‌ها از جهتی با سیاست‌بازی‌های آقای رییس‌جمهور قابل قیاس است. آن‌جا که رییس‌جمهور به‌جای زیر برف رفتن، تنش را پشت حصارهای بلندوبالای ارگ ریاست‌جمهوری پنهان کرده است، ولی رفتارش از پشت این حصار، چنان آشکار و حیرت‌برانگیز است که حتا منطق کبک را پذیرفتنی‌تر می‌نماید.
برای وضاحت این ماجرا لازم است که نخست به دو عمل اخیر و عمدۀ پاکستان، اشاره کرده و بعد مصداق رفتار رییس‌جمهور را نشان دهیم.
۱- مجلس نماینده‌گان افغانستان یک‌بار دیگر از ادامۀ موشک‌پراگنی‌های پاکستان سخن گفته و از آقای حامدکرزی خواستار پاسخ شده است. نماینده‌گان مردم، در ضمن اشاره کرده اند که برکناری وزیران داخله و دفاع، به سبب ادامه یافتن همین تجاوز بوده است، ولی هنوز رفتار شنیع پاکستان ادامه دارد، بی‌آن‌که کوچک ترین اقدامی‌از سوی قوای مجریه صورت گرفته باشد. در این رابطه، پرسشی مطرح است که برای رییس جمهوری که خود را فرد شماره یکِ ملتی آزاد می‌داند، چه چیزی مهم‌تر از دفاع از حریم خاک آن ملت و آزاده‌گی‌یی‌ست که غوغای آن کل جهان را پر کرده است؟ اما، با وجود قوت این سوال، بی‌آن که چرت سلطان مملکت خراب شده باشد، حملات پاکستان جاری است.
۲- مردم افغانستان ملتی مسلمان و پابند به احکام و اصول الاهی‌ست. به گواهی تاریخ این مردم چندین بار در برابر کفر و الحاد علم جهاد برداشته اند و از همۀ آن جنگ‌ها پیروز بدر آمده اند. قانون اساسی‌یی که در این کشور جاری است، به صراحت به دین رسمی ‌این مردم که همانا اسلام باشد، اشاره کرده است. در مساجد این مملکت نماز ادا می‌گردد، قرآن خوانده می‌شود. جناب آقای حامد کرزی، رییس جمهور همین مردم مسلمان است- محض یادآوری- در این مساله هیچ تردیدی وجود ندارد، اما به تازه‌گی گزارش‌هایی در دست است که پاکستان از طریق طالبان به

رغم این همه، تلاش دارند تا حکومت و مردم افغانستان را در یک مجموعۀ کلانی تکفیر کرده و آنان را کافر ثابت کنند تا به واسطۀ این فتوا، رفتار خشونت طلبانۀ شان توجیهی شده باشد.
بنابر منازعات و تجارب گذشته، در رفتار حکومت پاکستان و سربازان آنان (طالبان و آی.اس.آی) مبنی بر این که چه قدر سد راه ثبات و امنیت این کشور بوده اند، شکی نیست. این موضوع را حتا خود رییس جمهور- هر از گاهی که احساساتی شده است- به صراحت بیان کرده است. از این‌رو، به یقین می‌توان گفت که در پشت برنامۀ تکفیر افغانستان دست «آی.اس.آی» قرار دارد. این‌جا، باز هم سوالی مطرح است که آیا چنین رفتاری از سوی پاکستان و مولود آن کشور (طالبان) تکان دهنده و تاسف بار نیست؛ آیا نمی‌طلبد که آقای رییس جمهور و همراهانش در برابر این اقدام طالبان یک موضع منطقی داشته باشند؟
اما، هر پرسشگری به جای دریافت پاسخ‌ها، با رفتار متفاوت و محیرالعقولی از آقای رییس جمهور روبه‌رو می‌گردد. نخست آن که پرسشگر به جای نگرانی و علامت تامل در چهرۀ جناب رییس جمهور یک خوش‌بینی مفرط و عجیب و غریبی را مشاهده می‌کند. این خوش‌بینی ناشی از باوری‌ست که به نظر می‌رسد از سوی همراهان و مشاورانش به او القا شده باشد. باوری که بیانگر اعتماد به نفس رییس جمهور به خاطر ادامۀ گفت‌وگوهای صلح است. به همین سبب است که به جای شکایت بردن به شورای امنیت سازمان ملل برای پایان یافتن موشک‌پراگنی‌های پاکستان، ملابرادر را ملاقات می‌کند  ویا به جای خنثا کردن و علاج واقعۀ تکفیر، ترجیح می‌دهد شورای عالی صلح را برای این گفت‌وگوها به پاکستان اعزام کند.
جالب آن‌جاست که در این رفتار رییس جمهور هیچ نقطۀ مبهمی ‌وجود ندارد تا کسی آن را به حساب ظرافت‌های سیاست حکومت افغانستان گذارد. روشن نیست که در مخیلۀ ارگ‌نشینان چه می‌گذرد که این گونه رفتار غیرمنطقی را از خود به نمایش می‌گذارند. اما به نظر می‌رسد که سیاست‌های ساده انگارانۀ ریاست جمهوری دلایل موجهی را در پی داشته باشد. این دلایل حدس و گمان‌های متعددی را می‌تواند برانگیزد نظیر این که احتمالاً رییس جمهور کشور، در دام جاسوسان کشورهای بیگانه که بیشترینه در هیات مشاور و منشی و… در اطرافش چنبر زده اند، افتاده است و هر آن عملی که از او سر می‌زند طرح و برنامۀ آنان است و یا شاید هم آقای رییس جمهور به کلی از انرژی مدیریت و ادارۀ کشور، تخلیه شده باشد. بی‌تردید که ناکامی‌های پیهم و فشارهای متعدد جامعۀ جهانی، مردم، پاکستان، طالبان و… هر آن فرد بی‌کفایتی را بی‌کفایت‌تر ساخته و مخیله‌اش را کاملاً تعطیل می‌سازد.
از این‌جاست که تمثیل فوق کبک و شاهین مصداق پیدا می‌کند و آنی که در نقش کبک قرار گرفته هیچ چاره‌یی ندارد، جز این‌که با اضطراب و دلهره منتظر فرارسیدن لحظۀ شکار باشد و واسفا که با شکار این کبک، ملتی نیز طعمۀ این شاهین خشمگین و گرسنه گردد.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.