احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران - ۱۵ سرطان ۱۳۹۲
این روزها بحثوجنجالها بر سر مسایل افغانستان به گونۀ سرسامآوری در سطح ملی، منطقهیی و جهانی داغ شده است. در یک دهۀ گذشته با آنکه چشمها همواره به سوی افغانستان دوخته شده بود و رویدادهای کشور پیوسته مایۀ تشویش و نگرانی بوده؛ ولی این نگرانی و تشویش به میزانی که امروز شاهد آن هستیم، اینقدر اضطراببرانگیز و دلهرهآور نبوده است.
در کنار گفتوگوهای شکبرانگیزِ صلح و نقشههای آنچنانی که از سوی برخی همسایههای طماع و متحدان بینالمللی آنها برای افغانستان کشیده شده؛ موضوعاتی چون انتقال مسوولیتها و انتخابات ریاستجمهوری آینده نیز از مسایلِ مناقشهبرانگیز در سطح جامعه است. بسیاری از آگاهان و جناحهای مطرح سیاسی در کشور، نسبت به انتخاباتِ آیندۀ ریاستجمهوری به عنوان یک اصل مهم برای گذار به دهۀ تحول، بهشدت نگراناند.
افغانستان هرچند در یک دهۀ گذشته، شاهد برگزاری دو انتخابات ریاستجمهوری بوده، ولی نگرانیها به میزانی که در مورد انتخابات آینده وجود دارد، نبوده است. این نگرانیها بدون ریشه و دلیل نیستند و بدون شک خلافِ سخنان کنایهآمیز آقای کرزی که هر از گاهی نسبت به سال ۲۰۱۴ مطرح میشود، سال ۲۰۱۴ یک سالِ سرنوشتساز و آبستنِ اتفاقها و رویدادهای پیشبینیناپذیر است. یک اشتباه کوچک سیاسی میتواند این سال را برای مردم افغانستان، سالی بدیُمن و پُر از حوادثِ خونین بسازد. چنانکه از حالا نشانههای این تغییرِ وضعیت را در همۀ ابعاد و ساحههای زندهگی سیاسی و اجتماعی کشور میتوان شاهد بود.
گفتوگوهای صلح نه تنها به بنبستی خطرناک منتهی شده، بلکه زمینهساز بستر تازهیی از ناامنیها و مداخلات در امور داخلی کشور شده است. سخنانِ توام با نگرانی و هشدار مشاور شورای امنیت ملی را دربارۀ سوءتفاهمِ غرب و دولت افغانستان بر سر موضوع مبارزه با تروریسم در همایش «رهبران سیاسی و مردم» شنیدیم. این سخنان بدون تردید سخنانی نیستند که آقای کرزی به آنها اندیشیده باشد. این سخنان بیانگرِ شکاف عمیق در دیدگاههای حلقۀ محوری در ارگ ریاستجمهوری میتواند باشد؛ در ارگی که هم صدای موافقت با طالبان از آن بلند میشود و طالبان، برادر خطاب میشوند و هم صدایی که طالبان را در ردیف القاعده مینشاند و با تأکید میگوید که با سیاست «تضرع و تعویذ نمیتوان به صلح و امنیت» دست پیدا کرد.
در همین حال، اظهارات احمد ولی مسعود ـ رییس بنیاد قهرمان ملی و تدوینکنندۀ طرح روشنگر «آجندای ملی» ـ در مورد آیندۀ انتخابات افغانستان نیز بخشِ دیگری از معضل کلان افغانستان را تصویر میکند. آقای مسعود بهتازهگی در یک گفتوگوی ویژه با یکی از خبرگزاریهای کشور، نگرانیهای جامعۀ روشنفکری و نخبهگان کشور را در مورد انتخاباتِ آینده مطرح کرده است. آقای مسعود از طرح تازۀ حکومت خبر میدهد که برای جلوگیری از برگزاری انتخابات، در دستِ اجرا قرار دارد. او گفته است: «۹ ماه دیگر به انتخابات مانده، اما میبینیم که تصمیم حکومت تاکنون معلوم نیست؛ آنان برای منافع خود، در مورد انتخابات در مجالسِ شبانه تصمیم میگیرند.»
مجالس شبانه، حرفِ دقیقی است که برای نخستینبار از سوی یکی از فعالان سیاستِ کشور مطرح میشود. هر چند در ده سال گذشته، آقای کرزی بسیاری از تصمیمهای مهم سیاسیِ خود را در چنین مجالس شبانه گرفته است؛ ولی بسیاریها از برگزاری چنین نشستهای شبانه بیخبر بودهاند. آقای کرزی وقتی میخواهد در مورد امور مهم کشوری، در مورد جنگ و صلح تصمیمی اتخاذ کند، به چنین مجالس شبانه پناه میبرد.
آقای مسعود میگوید که اطلاعاتی در اختیار دارد مبنی بر اینکه حکومت به دنبال ایجاد اجماع ملی، میخواهد قدرت را تقسیم کند. آقای مسعود چنین طرحی را مخالفِ روحیه و شرایط موجود کشور توصیف میکند و میافزاید که اگر به هر دلیل و بهانهیی از برگزاری انتخابات جلوگیری شود، مردم افغانستان چندین نسلِ دیگر نیز قربانی خواهند شد.
در این اصل تردیدی نمیتوان داشت که افغانستان تنها در سایۀ یک نظام مردمسالار و پاسخگو میتواند به شرایط صلحآمیز دست پیدا کند؛ شرایطی که در اظهارات مشاور شورای امنیت ملی نیز به آن اشاره شده است. اگر در افغانستان دولتی مقتدر که ممثل اراده و رای مردم باشد به وجود نیاید، سیاست «تضرع و التماس» نیز راه به جایی نخواهد برد.
سیاست التماس و تضرع، نشانۀ زوال مشروعیت سیاسی نظام است که بهروشنی میتوان آن را در سیاستهای ارگ مشاهده کرد. برای گذار از چنین وضعیتی، افغانستان تنها یک برگِ برنده در کف دارد و آن برگزاری انتخابات سال آینده به گونۀ شفاف، فراگیر و عادلانه است؛ انتخاباتی که بتواند به انتقال مسالمتآمیز قدرت به فردی مشروع و مورد حمایتِ مردم کمک کند و سبب شود که دوباره اعتماد برباد رفتۀ مردم نسبت به نظام اعاده گردد.
افغانستان با ادامۀ قدرتِ گروه فعلی و یا هر طرح بدیل دیگر که برگزاری انتخابات را لحاظ نکند و یا انتخاباتی مملو از تقلب و مهندسی آرا را ضمانت کند، نمیتواند به جامعهیی امن تبدیل شود. گذار به جامعۀ امن، تنها از مسیر انتخاباتِ شفاف و فراگیر ممکن میگردد. چنین دولتی میتواند از تمامیت ارضی کشور در برابر مداخلات و تجاوزهای پنهان و آشکار کشورها و گروههای تمامیتخواه، پاسداری کند و نگذارد که نقشههای بیگانهگان در مورد افغانستان به اجرا گذاشته شود.
سیاستهای آقای کرزی در بیش از یک دهۀ گذشته، شرایط امروزی را رقم زده است. اگر افغانستانِ امروز به سیاست تضرع و تعویذ برای حل مشکلاتِ خود متوسل شده است، این سیاست دقیقاً از درون ارگ ریاستجمهوری هدایت و رهبری شده است.
آقای کرزی سالهاست که طالبان را برادر خطاب میکند و حاضر است که قدرت سیاسی را با آنها تقسیم کند. در گفتمان سیاسی آقای کرزی، میان القاعده و طالبان از زمین تا آسمان تفاوت وجود دارد. القاعده، تروریست و بیگانه است؛ ولی طالبان خودی و برادر ناراضی. آقای کرزی طالبان را منبع و عامل جنگ، کشتار و ویرانی در کشور نمیداند. او بهشدت به دنبالِ آن است که به توافقی سیاسی با طالبان و حتا حامیان منطقهیی آنها نزدیک شود و از این طریق بتواند بقا و استمرار حیات سیاسیِ خود را تأمین کند.
آقای کرزی طرح دقیقی برای انتخابات در ذهن ندارد و نه فکر میکند که انتخاباتِ آینده میتواند برای ادامۀ حیات سیاسیاش مفید باشد. به همین دلیل است که میبینیم هر روز طرحی و بحثی جدید در رابطه با برگزاری انتخابات از سوی او و یا اطرافیانش در ارگ ریاستجمهوری مطرح میشود. آقای کرزی هرچند به زبان، خود را طرفدار برگزاری انتخابات نشان میدهد؛ ولی در عمل چنین نیست و تلاشهای فراوانی را سامان داده است که انتخابات در کشور سبوتاژ گردد. متأسفانه دست و زبانِ آقای کرزی در مورد انتخابات و بسیاری از مسایل کلان جامعه، یکی نیستند.
Comments are closed.