احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





عبدالحمید محطاط در محفل نقد و رونمایی کتابش: پیش از این‌که تاریخ بخوانیم به سیاست پرداختیم

- ۳۰ اسد ۱۳۹۲

کتاب «سقوط دوم جمهوریت اول « در تالار چاپخانۀ میوند باحضور شماری شخصیت های سیاسی و فرهنگی رونمایی و نقد شد.
این کتاب توسط عبدالحمید محطاط که از زمان ظاهر شاه تا سقوط حکومت نجیب، شریک تحولات سیاسی بوده نوشته است.
در این کتاب نویسنده به عنوان یک فعال سیاسی و موثر در تحولات آن دورۀ کشور، خاطرات و دیدگاه‌هایش را نگاشته و چگونه‌گی سقوط جمهوریت محمد داوود خان را به بررسی گرفته و جوانب این شخصیت را شگافته است.
این کتاب توسط انتشارات میوند به نشر رسیده و برنامۀ نقد و رونمایی آن نیز از طرف همین انتشارات راه‌اندازی شده بود.
عبدالحمید محطاط نویسندۀ کتاب در سخنانش به چرایی و چگونه‌گی نگارش این کتاب پرداخت.
او گفت: تاریخ افغانستان مملو از بهامات است و من خواستم به عنوان شاهد و ناظر و فعال در تحولات تاریخی دوره‌های مشخص، چشم دیدها و برداشت‌هایم را شرح دهم.
او از نقش خودش در کودتا برضد داوود خان سخن گفت و هم چنان گفت که بعد از کودتای داوودخان برضد ظاهر شاه، نمی‌خواست داوود خان به ریاست جمهوری افغانستان برسد و به عنوان یک دکتاتور مطلق‌العنان حکم‌روایی کند. او افزود که در این کتاب دیدگاه‌هایش را به گونۀ منتفاوت از دیگران ارایه کرده است. او تاکید کرد که باید جوانان از تاریح معاصر کشورشان آگاهی داشته باشند و از تجربه‌های آن در امور سیاسی کشور استفاده کنند. او گفت که مشکل سیاست مدارانی مثل ما، این بود که قبل از این که تاریخ خوانده باشیم، به سیاست پرداختیم.
او گفت: بعد از این که از قدرت برکنار شدیم و شکست خوردیم، به مطالعه تاریخ پرداختم و دلیل شکست ماهم همین تاریخ نخواندن بود. او گفت که روی همین دلیل به مسایل تاریخی پرداخته و کتاب تاریخ تحلیلی افغانستان را نوشته است.
او با اشاره به کتاب «سقوط دوم» گفت که این کتاب مجوعۀ از چشم دیدها و برداشت‌های شخصی‌اش به عنوان یک چهره سیاسی و وارد در رویدادهاست و می‌تواند مورد نقد و نظر قرار گیرد.
این کتاب در این محفل از سوی داکتر صاحب‌نظر مرادی نویسنده و مورخ، وحید مژده نویسنده و پژوهشگر و اکرام اندیشمند نویسنده و پژوهشگر، مورد نقد قرار گرفت.
صاحب‌نظر مرادی در سخنانش گفت که تاریخ افغانستان بسیارخون بار است و تاریخ نویسان با لحاظ کردن اراده حاکمان در نگارش تاریخ تمکین کرده‌اند و این گونه حوادث چهار دهۀ اخیر بسیار متراکم و پیچیده بوده است و سلسلۀ کتمان کاری‌ها، جعلیات، افسانه‌سازی‌های واهی، جای تاریخ نویسی واقعی را گرفته است.
بنابراین این کتاب چشم دیدهای نویسنده و برداشت های او منحیث یک فعال سیاسی در دوره‌های مشخص است که می‌تواند به عنوان تکمله‌های مناسب در تاریخ افغانستان باشد.
آقای مرادی گفت که در این کتاب به نکات بسیار مهمی اشاره شده که چشم دیدهای خود نویسنده است و می‌تواند به عنوان یک مأخذ مورد توجه قرار گیرد.
هم‌چنان وحید مژده نیز بر مواردی در این کتاب انتقاد کرد؛ از جمله اینکه کتاب با عجله نوشته شده و روی برخی مسایل به گونۀ درست درنگ نشده و انتظارات خواننده‌گان برآورده نمی‌شود.
وحید مژده گفت که در این کتاب داوودخان با دوچهره نشان داده می‌شود: داوودخان وطن‌پرست پیش از ۲۶ سرطان و داوودخان مطلق‌الاعنان و منتقم بعد از ۲۶ سرطان.
مژده از قهرمان خواندن مجید کلکانی در این کتاب انتقاد کرد و گفت که آقای کلکانی صاحب جنگ پارتیزانی نبوده و در هیچ کجا جنگی از او دیده نشده است. او هم‌چنان دیدگاه آقای محطاط را در مورد قیام وزیرستانی‌ها در برابر شوروی نیز مورد انتقاد قرار داد و از مثبت بودن فاشیزم در آن زمان سخن گفت.
آقای اندیشمند نیز انتقادهایی بر آقای محطاط و کتابش وارد کرد.
او گفت: وقتی کتاب را خواندم بسیار متاثر شدم؛ زیرا نواقصی غیر قابل انتظار در این کتاب وجود داشت.
او آقای محطاط را متهم کرد که نتوانسته است با دید وسیع در مورد قضایا برخورد کند و دیدگاهش را بدون غرض بنگارد.
او گفت: در فصل هفتم این کتاب از فعالیت‌های جاسوسی امریکا در افغانستان سخن گفته شده است؛ اما از فعالیت جاسوسی شوروی چیزی گفته نشده است. در حالی که اسناد زیادی در این باره وجود داشه است.
او هم‌چنان گفت: در فصل یازدهم کتاب در مورد قیام پنچشیر توضیحاتِ نادرستی داده شده است؛ آقای محطاط نوشته است: «در قیام مردم پنجشیر عده‌یی از افراد پاکستانی همدست بودند» اما هیچ نامی و نشانی از آن‌ها برده نشده است. آقای اندیشمند گفت که قیام کننده‌گان آن زمان در پنجشیر دانشجویان دانشگاه کابل و از ولایت‌های مختلف بودند که فرماندهی آن را شهید احمدشاه مسعود به عهده داشت و هیچ فرد پاکستانی در آنجا نبود.
هم‌چنان اندیشمند انتقاد کرد که آقای محطاط در این کتاب از ظلم داوود خان بر چهره‌های چپی سخن گفته است؛ اما از ظلم داوودخان بر اسلام‌گراها و راستی‌ها یادی نکرده است؛ بنابراین باوسعت نظر به رویدادها ندیده است.
اکرام اندیشمند هم‌چنان انتقاد کرد که در این کتاب در مورد قتل میوندوال کتمان کاری صورت گرفته است. او گفت: در اسنادهای معتبری که شوراها منتشر کردند قاتل میوندوال ببرک کارمل و نور محمد تره‌کی است؛ اما در این کتاب به آن اشاره نشده است.
عبدالحفیظ منصور نیز دیدگاهش را در باره این کتاب ارایه کرد و گفت که این کتاب با هروصف می‌تواند به عنوان منبع دست اول شناخته شود.
او گفت: شخصیت و موقف نویسندۀ این کتاب، برای خواننده‌گان اهمیت دارد.
او گفت که معمول است کتاب‌هایی مورد مطالعه و نقد قرار می‌‌گیرد که از دو لحاظ دارای اهمیت باشند؛ که یکی از آن اهمیت موقف نویسنده است و آقای محطاط از شخصیت‌های سیاسیِ دخیل در تحوالات سیاسی دورۀ خاصی از تاریخ است.
نظری پریانی مدیرمسوول روزنامۀ ماندگار نیز بر اهمیت چشم دیدها و واقعیت‌های تاریخی توسط فعالان سیاسی اشاره کرد و گفت که این سیاسیون باید در نگارش رخ دادها، چشم دیدها و برداشت‌های شان بدون حب و بغض و علایق سیاسی عمل کنند.
او گفت: برخی از سیاسیون که پس از کنارشدن از فعالیت‌های سیاسی خواستند کتابی بنویسند سعی کرده اند خودشان را قهرمان رویداهای و تحولات دوره مشخص تاریخی قرار دهند و از خود رستم داستان بسازند.
آقای پریانی گفت که انتظار برده می‌شود این چهره‌ها رویت‌ها را آن‌گونه که اتفاق افتاده است، به نگارش بگیردند و تحویل تاریخ دهند.
پریانی در مورد انتقادهایی که برکتاب «سقوط دوم» وارد شد گفت که از این دست کتاب‌ها آنهم از آدرس شخصیت‌هایی که در یک برهۀ تاریخ شامل قضایا بودند و تاثیر گذار بوده اند، می‌تواند با واکنش‌های مختلفی مواجه شود و آقای محطاط باید کمرش برای مواجهۀ بیشتر از این‌ها بسته باشد.
هم‌چنان داکترصاحب‌نظر مرادی بررفع برخی از انتقادها پرداخت و آقای عبدالقدیر رسولی ویراستار این کتاب گفت که نباید به این کتاب از دید ایدئولوژیک پرداخته شود.
در اخیر آقای محطاط نویسندۀ کتاب برخی اشتباهات را پذیرفت و بر برخی انتقادها انگشت گذاشت.
او به گونۀ مشخص در مورد قیام پنچشیر گفت که وجود افراد پاکستانی در آن قیام را از زبان یک فرد نوشته است و به منبع دیگری دست نیافته است.
هم‌چنان در مورد اشاره نکردن به فعالیت‌های شوروی در سال‌های مورد نظر در کتابش، گفت: به منبعی که از فعالیت جاسوسی شوری حکایت کند در زمان نگارش کتاب دست نیافته بوده است.
عبدالحمید محطاط از چهره فعال سیاسی و افسر هوایی بوده که در کودتای داوودخان برضد ظاهر شاه نقش داشت و به عنوان وزیر در کابینه سردار داوود انجام وظیفه کرد و بعد از نزدیک به یک سال تا پایان جمهوریت داوودخان در اسارت منزل قرار گرفت. او سپیس در کودتای هفت ثور برضد داوود خان شرکت کرد و آخرین فعالیت او به عنوان معاون رییس‌جمهور داکتر نجیب الله بود.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.