طالبان نصایح علمای اسلام را می‌شنوند؟

- ۰۲ میزان ۱۳۹۲

«قرآن و اسلام راه‌هایی را که موجب خون‌ریزی و کشتار بی‌گناهان می‌شود، مجاز نمی‌داند. قرآن اجازه نمی‌دهد تا خیلی‌ها به‌نام دین قتل و کشتار راه بیاندازند. ما هر گونه اعمالی را که موجب کشتار بی‌گناهان می‌شود، در اسلام حرام می‌دانیم و افرادی هم که گپ از اسلام می‌زنند و این‌طور حرکات را دامن می‌زنند و بی‌گناهان را به خاک و خون می‌کشانند، مورد تایید دین مبین اسلام نیستند.»
این صحبت‌ها، بیانات شماری از علمای دینی پاکستان و افغانستان بود که در نشستی زیر نام کنفرانس بین‌المللی علمای اسلام و صلح در کابل برگزار شد. همه روحانیون و دانشمندان دینی که در این نشست اشتراک کرده بودند، اکیداً بیان داشتند که اسلام انجام عمل انتحاری را حرام دانسته و هر آن کسی که به چنین کاری دست می‌زند، مسلمان نیست. برخی از اشتراک‌کننده‌‎گان این نشست هم‌چنان از مخالفان مسلح حکومت خواسته‌اند، تا اسلحه بر زمین گذاشته و به پروسۀ صلح بپیوندند.
با آن‌که این بار نخست نیست که علمای محترم دینی عمل انتحاری را محکوم می‌کنند و فاعل آن را نامسلمان می‌خوانند، اما با این‌همه ما کمتر شاهد کاهش انتحار و انفجار بوده‌ایم. علمای جهان اسلام در مناسبت‌های گوناگونی، حکم دین مبین اسلام را در مورد عمل انتحاری بیان داشته‌اند، مگر از آن‌جایی که جنگ افغانستان یک جنگ دینی نیست و بیشتر یک جنگ استخباراتی است، تاثیرات این نوع روشنگری هم کمتر بوده‌است.
حتا طالبان در بسا از موارد با علمایی که از موضع حقیقی اسلام پیرامون عمل انتحاری صحبت داشته‌اند، با خشونت عمل کرده‌اند. می‌توان در این زمینه به شهید استاد ربانی اشاره کرد که پس از ایراد سخنان تندوتیزش علیه انتحاریان در کنفرانس بیداری اسلامی، جام شهادت نوشید. یا در نمونۀ دیگر موضع سرسختانۀ استاد سیاف را مد نظر گرفت که پس از آن طالبان طرح حمله‌یی را بر جان او ریختند که خنثا شد. همۀ این شواهد نشان می‌دهند که جنگ طالبان یک جنگ دینی نیست.
سخن اصلی این‌جاست که شماری بنابر ناآگاهی از ارشادات دین مبین اسلام در برابر مردم افغانستان می‌جنگند. آنان اسلام را بهانه قرار داده تا به اهداف‌شان برسند، شواهد و اسناد زیادی پیرامون این موضوع وجود دارند. بنابراین، می‌توان گفت که تاثیرات ارشادات علمای اسلام خیلی نقشی در تغییر موضع طالبان نخواهد داشت؛ اما این سخن به معنای آن هم نیست که چنین موضع‌گیری‌های هیچ اثر ندارد. بی‌تردید که چنین ارشاداتی، نقش به سزایی در روشن کردن اذهان عامه خواهد داشت و حتا بسا از فریب‌خورده‌گانی را که به صفوف طالبان پیوسته‌اند، از همکاری با آنان باز خواهد داشت. اما با آن هم، درازکردن دست صلح به طالبان اشتباهی‌ست مکرر که به جز اتلاف وقت و ادامۀ کشتار بی‌گناهان، سود دیگری ندارد.
به این معنا که ارشادات علمای جهان اسلام در چنین شرایطی بسیار مهم است و می‌تواند مواضع طالبان را ضعیف سازد اما این پرسش مطرح است که آیا از منظر اسلام صلح با آنانی که خلاف احکام دین مبین اسلام عمل می‌کنند مجاز است؟
طالبان هرگز امر مذاکره را نپذیرفته اند و پیوسته جنگ را ترجیح داده‌اند و به تازه‌گی دست به اعمال شنیعی می‌زنند که حتا کفار هم آن را روا نمی‌دارند. در این‌جا می‌توان گزارش امنیت ملی مبنی بر تجاوز جنسی بر افراد انتحاری یاد کرد.
بنابراین، به نظر می‌رسد که در شرایط کنونی ما نیازمند جست‌وجوی راه‌هایی استیم که می‌توان به کمک علمای دین مبین اسلام به آن دست یافت. تاکید بر مذاکره با گروهی که همواره اعمال خلاف شرع می‌ورزند، اشتباهی‌است که حکومت آن را مکرراً انجام داده و به یقین تاکید بیشتر بر آن فاجعه‌بار خواهد بود.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.