احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران - ۲۷ میزان ۱۳۹۲
مقامهای کشور در این روزها سرگرمیِ تازهیی پیدا کردهاند و آن، تدارک و برگزاریِ لویهجرگه مشورتی در مورد امضای توافقنامه امنیتیِ دوجانبه با امریکاست.
جان کری وزیر خارجه امریکا که چند روز پیش به گونه سر زده وارد کابل شد، گفتوگوهای طولانی و آنگونه که گفته میشود پُرتنشی را با رییسجمهوری و مشاوران وی بر سرِ امضای این توافقنامه داشته است.
آقای کرزی بارها در این خصوص صحبت کرده و مواضع ضدونقیضی از خود نشان داده است.
در جریان کنفرانس خبری با جان کری وزیر خارجه امریکا در کابل، آقای کرزی امضای توافقنامه امنیتی را در راستای منافع ملی افغانستان توصیف کرد و گفت که بیشتر از نود و پنج درصدِ کار توافقنامه به پایان رسیده و روی مسایل اساسی توافق صورت گرفته است. تنها موضوع مورد مناقشه که به گفته آقای کرزی باید لویه جرگه سنتی و شورای ملی در مورد آن تصمیم بگیرد، موضوع مصونیت قضایی نظامیان امریکایی در کشور است.
اما به دنبال این اظهارات، آقای کرزی در بیانیه رادیوییِ روز جمعه خود در هفته گذشته اعلام کرد که اگر توافقنامه امنیتی نتواند امنیت افغانستان را تأمین کند، «به درد نمیخورد» و خوب است که چنین توافقنامهیی امضا نشود.
این مواضع، آشکارا نشان میدهند که آقای کرزی دچار سردرگمی و تناقضگویی در این خصوص شده است.
از جانب دیگر، سخنگوی رییسجمهوری چندی پیش گفت که نظر روسیه نیز در مورد امضای توافقنامه امنیتی، مهم است. اعلام چنین موضعی نیز نشاندهنده سیاستهای سردرگم و ابهامآمیز ارگ در مورد امضای توافقنامه امنیتی با امریکا میتواند به شمار رود. از یکسو آقای کرزی به گونه جدی بر حفظ حاکمیت ملی کشور (چیزی که حتا خودش هم در مورد آن تصویر روشنی ندارد) تأکید میورزد، و از جانب دیگر به نقض آن نیز اقدام میکند. آیا ضرور است که کشورهای منطقه در مورد مسایل داخلی افغانستان ابراز رای و نظر کنند؟!
شاید در مورد مسایلی که با منافع جمعی در منطقه پیوند دارد، چنین نظرخواهیهایی موجه باشد؛ ولی در مورد مسایلی که مستقیماً با حاکمیت ملی افغانستان رابطه دارد، هیچ کشوری حق دخالت و ابراز نظر ندارد. اگر چنین میبود، پس همه کشورها باید در مورد مسایل داخلی خود با یکدیگر مشوره میکردند و هیچ تصمیمی بدون رای و نظر دیگران نمیگرفتند. آقای کرزی خوب است یک بار از خود بپرسد که کشورهای همسایه در مورد مسایل خاصِ خود چند بار با او مشوره کردهاند. چند بار روسیه از آقای کرزی نظر خواسته که دولت بشار اسد را حمایت کند و یا خیر؟ چند بار پاکستان در مورد مساله جنجالی کشمیر میان هند و پاکستان، از آقای کرزی طالب مشوره شده است؟
پاسخِ این پرسشها همه بیانگر آناند که کشورها در عین اینکه میتوانند مناسبات نزدیکِ دوجانبه و چندجانبه داشته باشند، در مورد مسایل مهم خودشان نیز میتوانند آنگونه که منافعشان حکم میکند تصمیم بگیرند.
مساله مهم دیگر در مورد توافقنامه امنیتی این است که آقای کرزی در این خصوص، موافقتنامه اصلی و بزرگتر را با امریکا امضا کرده است. امضای سند استراتژیک که یکسالونیم گذشته میان باراک اوباما رییسجمهوری امریکا و آقای کرزی به امضا رسید، میتواند در حکم سند مادر برای چنین توافقنامهیی باشد. زیرا در سند استراتژیک، بر امضای توافقنامه امنیتی میان دو کشور پس از یک سال تأکید رفته است. آن سند نیز به جرگه مشورتی سپرده شد و پس از مصارف گزاف و کمرشکن برای کشور فقیری مثل افغانستان، سرانجام در یک وضعیت عجیب و استثنایی که برای بسیاریها سوالبرانگیز تمام شد، با سفر از پیش اعلام نشده رییسجمهوری امریکا به کابل به امضا رسید.
برخی آگاهان میگویند که آقای کرزی در آستانه رفتن از قدرت میخواهد با گرفتن چنین ژستهایی، از خود یک چهره ملی تبارز دهد و به گونهیی هم فرافکنی کند؛ فرافکنی در مورد امضای توافقنامه امنیتی با امریکا تا اگر روزی در این خصوص پرسشهایی مطرح شود، او بتواند از خود دفاع کند. اما به نظر من چنین مسألهیی برای آقای کرزی از اهمیت چندانی برخوردار نیست. در مورد کارنامه دوازده یا سیزده ساله سیاسی آقای کرزی، حرفوحدیث به اندازه کافی وجود دارد که او حالا به صرافت پاک کردنِ اتهام «شاه شجاع ثالث» از دامن خود افتاده باشد.
در لویه جرگه مشورتی در مورد امضای سند استراتژیک با امریکا، بهخوبی دیده شد که چنین لویهجرگهیی چهقدر صلاحیت دارد و چهقدر میتواند در چنین مسایل مهم سیاسی و حقوقی، ابراز رای و عقیـده کند. کل مسأله این است که آقای کرزی نزدیک و یا بیشتر از دوهزار نفر را (همانقدر که خیمه لویه جرگه گنجایش دارد) که به گفته مقامهای کشور سران و بزرگان قومی کشور اند، زحمت میدهد و چند روز وقت خود و دیگران را تلف میکند. مهم ترین دستاورد چنین لویه جرگهها را مردم کابل میبینند که خیابانهای شهرشان برای چند روز در گرو بزرگان قومی قرار میگیرد.
آقای کرزی در پایان زمان مأموریت خود، نه به حاکمیت ملی میاندیشد و نه دغدغه منافع ملی را دارد؛ همانگونه که در ظرف دوازده سال گذشته نداشته است. بسیاری آگاهان باور دارند که آقای کرزی از توافقنامه امنیتی استفاده ابرازی میکند. او پیشتر از اینکه دغدغه امضای چنین سندی را داشته باشد، از آن به عنوان اهرم فشار بر امریکا استفاده میبرد. به باور این آگاهان، آقای کرزی میخواهد به گونهیی امریکا را در سیاستهای خود شریک کند؛ آنهم سیاستهایی از این نوع که چهگونه بتواند در قدرت باقی بماند و یا اینکه در انتخابات آینده، فرد مورد حمایتِ او به پیروزی برسد.
آقای کرزی نگران وضعیت سیاسی خود پس از کنار رفتن از قدرت است. به همین دلیل نیز او در کنار ارگ ریاستجمهوری زمینی گرفته و در حال ساختن قصری است که به گفته برخی منابع، پول آن را امریکاییها متقبل شدهاند. برای آقای کرزی سال آینده به عنوان سال کابوس مطرح است، خلاف آنچه که خودش مدعی است که سال ۲۰۱۴ را غربیها سال عجیب و غریب تصویر میکنند. حالا هم از «نه» و «آری» گفتنهای آقای کرزی در مورد امضای توافقنامه امنیتی، مشخص است که او میخواهد از امریکاییها در قبال امضای این توافقنامه امتیازگیری کند. اما اینکه در گفتوگوها با جان کری چهقدر به این امتیاز ها رسیده باشد، موضوعیست که پس از امضای توافقنامه امنیتی و برگزاری انتخاباتِ سال آینده مشخص میشود.
Comments are closed.