شناس‌نامه‌های برقی و سیاستِ متناقضِ حکومت

گزارشگر:21 عقرب 1392 - ۲۰ عقرب ۱۳۹۲

مجلس سنا دو روز پیش موضوع تصویب شناس‌نامه‌های الکترونیکی را روی دست قرار داد، ولی به دلیل بحث و جدلِ فراوان روی گنجاندن نامِ اقوام در شناس‌نامه‌ها، بازهم کار تصویب شناس‌نامه‌های برقی ناتمام ماند.
بحث هویت در این دوازده‌سال به یک چالش و مشکل کلان منجر شده و همواره تنش‌های اجتماعی و قومی را دامن زده است. حالا یک طرف می‌گویند که هویت افراد، به عنوان تاجیک، پشتون، ازبک، هزاره و… باید زیر چتر جمهوری اسلامی افغانستان در شناس‌نامه‌های جدید گنجانیده شود و طرف دیگر می‌گوید که باید در زیر چتر جمهوری اسلامی افغانستان، هویت همه «افغان» ذکر شود. بحث دیگری هم که وجود دارد این است که به جای هویت‌ها، زبان مادری افراد در شناس‌نامه‌ها ذکر گردد.
موافقان گنجانیدن هویت‌های مستقل در شناس‌نامه‌ها که عمدتاً تاجیک‌ها و ازبک‌ها و هزاره‌ها اند، می‌گویند که افغان نام اولِ قوم پشتون است و این اسم برای همه اقوام زیبنده نیست و باید همان‌طور ‌که مردمِ ما در یک قرارداد جمعی هویت کشوری به نام افغانستان را پذیرفته‌اند، حکومت نیز به هویت قومی آن‌ها بها دهد و نام هر قوم را در شناس‌نامه‌های‌شان درج کند.
مخالفان گنجانیدن هویت مستقلِ اقوام در شناس‌نامه‌ها باید بدانند که گنجانیدنِ تنها نام افغان در برابر هویت افراد در شناس‌نامه‌ها، به معنای به رسمیت نشناختن دیگر اقوام و فرهنگ‌های ساکن در افغانستان است و این می‌تواند مانع ایجاد وفاق اجتماعی و سیاسی در کشور شود. موافقان «اطلاق واژه افغان بر همه» که عمدتاً پشتون‌اند، باید این سعه صدر را داشته باشند که وقتی همه اقوام مختلف با نام‌ها و فرهنگ‌های گونه‌گون زیر چتر «افغانستان» گرد آمده‌اند و نام یک قوم عزیز را به‌اضافه پسوند «ستان» به عنوان نامِ کشور خود پسندیده‌اند و بر آن مباهات هم دارند؛ از درج رسمی هویت‌های قومی در شناس‌نامه‌ها با خُرسندی تمام استقبال کنند. زیرا بدیهی‌ست که یک تاجیک، ازبک، هزاره و… وقتی به بیرون از کشور سفر می‌کند، به عنوان یک افغان یا افغانستانی شناخته و پذیرفته می‌شود؛ از این‌رو چه می‌شود اگر آن‌ها در داخل کشور به عنوان هزاره، ایماق و بلوچ و غیره شناخته شوند.
امروزه، چندقومی بودن در کشورهای جهان اول و جهان دوم به یُمن سیاست‌های خردمندانه زمام‌داران‌شان، موضوعی حل‌شده به‌حساب می‌آید که نه تنها هیچ تنشی در سطح جامعه برنمی‌انگیزد، بل حتا باعث زیبایی و توسعه بیشتر می‌شود. اما در افغانستان گروه‌هایی بودند و استند که با سیاست غلطِ تحمیل یک هویت و فرهنگ بر دیگر هویت‌ها و فرهنگ‌ها، سبب ایجاد بی‌‌اعتمادی و شکاف میان اقوام این سرزمین شدند و می‌شوند.
از جانب دیگر، حکومت در این دوازده سال سیاست متناقضی را در برابر هویت افراد ساکن در این سرزمین روی دست گرفته است. حکومت از یک‌سو برای تقسیم قدرت و توزیع مناصب دولتی، قاعده قومی یا حفظ ترکیب ملی را وضع نموده و از سوی دیگر، زیر نام وحدت ملی و تیغ هویت افغان، به سلب دیگر هویت‌ها و فرهنگ‌ها پرداخته است. هم‌اکنون نگاه غالبِ حکومت به مسایل جاری در کشور، نگاه قومی است و بر بنیاد قومیت، کشور را سرپرستی می‌کند.
امروز تکت‌های انتخاباتی بر بنیاد هویت‌های قومی شکل می‌گیرند و سیاسیون از همین رهگذر به معامله‌ها و سازش‌ها می‌پردازند، و یا زمانی که کسی می‌خواهد در یک وزارت‌خانه شامل شود، با وجود داشتن هویت «افغان» در شناس‌نامه، بر بنیاد تاجیک و پشتون یا هزاره بودنش با وی برخورد می‌شود. اما زمانی که بحث ذکر هویت‌ اقوام و افراد در شناس‌نامه‌ها بر اساس منطق و عدالت به میان می‌آید، آن‌گاه رگ غیرتِ خیلی‌ها می‌پُندد و به بهانه وحدت ملی نمی‌گذارند که از هیچ هویتی در شناس‌نامه‌ها یادی شود و صدایی برآید.
واضح است که این رویکردِ متناقض و این سیاستِ یک بام و دو هوا نه تنها تأمین‌کننده وحدت ملی و مصالح عمومیِ کشور نخواهد بود، بلکه دامنه نفاق و تفرقه را در افغانستان تا سرحدِ تجزیه و فروپاشی به پیش خواهد ‌برد. از این‌رو نیاز است که در فرصت کوتاهی که برای نظام موجود باقی مانده، به این مسأله نگاهی عالمانه و عاقلانه بیافکند و بر ذکر هویت‌های ساکنِ این سرزمین در شناس‌نامه‌ها برای همیشه مهر تأیید بگذارد. به‌یقین با توجه به احساس محرومیت تاریخی اقوام در افغانستان، این نخستین گام جدی به سوی ملت شدن به حساب می‌رود.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.