احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:راحله نعمتی/ 4 قوس 1392 - ۰۳ قوس ۱۳۹۲
یک بارِ دیگر نمایشی با طول و عرضِ کلان در کابل برگزار شد و به پایان رسـید. بیش از ۵ روز تعطیلی مطلقِ سازمانها و ارگانهای دولتی و غیردولتی، منعِ آمدوشد در بسیاری از سرکها و همچنین استقرارِ بیشمارِ پوستههای تلاشی و بازرسی که بیش از پیش فضای شهر را نظامی ساخته بود، سپری گشت. این روزها شاهد بودیم که خیلیها فارغ از آنچه در به اصطلاح لویهجرگه میگذشت، از روزهای تعطیلیِ بادآوردهیی که برایشان نصیب شده بود، لذت میبردند و دعا به جان کرزی و تیمی میکردند که این نمایشِ پُربرکت را بهراه انداخته بودند. و اما گروهی نیز زیاندیده از این رخصتی بیمورد و طولانی، لعن و نفرین نثار کسانی میکردند که باعث کسادیِ کسب و روزیشان شده بودند.
به هر حال کرزیصاحب با برگزاری این لویهجرگه نشان داد که قدرت عمومی، همیشه مافوقِ همه قدرتهاست و میتواند هر طوری که بخواهد، با زیردستان بازی کند؛ مخصوصاً کسانی که به خوابی سنگین فرو رفتهاند و یا آنچنان از لحاظ سیاسی کرخت شدهاند که اصلاً برایشان فرقی نمیکند که پیرامونشان چه اتفاقی میافتد. ولی اگر مردم افغانستان اندکی حساستر و هوشیارتر میبودند، بدون شک امروز کرزی و تیم همراهش با پرسشها و واکنشهای چالشبرانگیزی مواجه میشدند. زیرا وقتی که پارلمان و نمایندهگان مردم وجود دارند، برگزاری چنین جرگه پُرهزینه چه توجیهی میتواند داشته باشد؟ مصرف لکها دالر پول بیتالمال در شرایطی که سرما و گرسنهگی بخش بزرگی از جمعیت کشور را تهدید میکند، آیا یک خیانت بزرگ به حساب نمیآید؟
به هر رو جدا از اینکه نتیجه این لویهجرگه برای ملت رضایتبخش بوده یا نه؛ باید گفت که سوءاستفاده از لویه جرگه و ابزارهای سنتیِ اینچنینی با اینهمه مصارف گزاف، هر از چند گاهی که جناب آقای کرزی با دوستان و همپیمانان خارجیاش به اندکمشکلی برمیخورد، بدون شک وقیحانهترین شکل استفاده از قدرت و منابع و امکاناتِ عمومی در جهت منافع شخصی و گروهی است که اینک کرزی صاحب، نامی تاریخی در این راستا برای خود به ثبت رسانده است. به گروگان گرفتنِ امضای سند امنیتی در بدل نتیجه انتخابات از سوی آقای کرزی و یا تهدید به تعویق انداختنِ آن تا بعد از انتخابات، بیش از اینکه به اصل قضیه و منطقِ این امضا و تأثیر آن بر منافع ملی اندیشیده شود؛ همه و همه این گمانهزنیها و تیوریپردازیها را قوی میکند که این لویهجرگه به هیچ هدفی جز میخ خود را محکم کوفتن در زمین انتخابات و فرصتسازی برای سازماندهیِ نیروها و دیدوبازدیدها و چانهزنیها برای فردای بعد از پایان دوره به اصطلاح پایانی قدرت آقای کرزی، نداشته است. چرا که دیدیم آنچه بیشترین حساسیت را قبل از برگزاری این لویهجرگه ایجاد کرده بود، بحث صلاحیت قضایی سربازان امریکایی در افغانستان بود؛ اما شاهد بودیم که این مورد بدون هیچ مشکلی از سوی شرکتکنندهگان مورد تأیید قرار گرفت و با پیش کشیده شدن بحث موعد و زمان امضای این پیمان، کار به جایی رسید که بعضی بزرگان و ریشسفیدان مثل جناب آقای مجددی، تهدید به کوچیدن از این دیار کردند. شگفتـا از این لویهجرگه و از این نشست و از این تصمیمگیریها!
اکنون پرسش اینجاست که اگر پارلمان این سند را تصویب نکرد و یا با انتقادات جدی، خواستار تغییر و تعدیل اساسی در آن شـد، تکلیف چه خواهد شد؛ صلاحیت قانونی پارلمان و یا طول و عرض این لویه جرگه، کدام یک برنده میدان خواهد بود؟ و کسانی که تهدید به کوچیدن از این دیار کردهاند، در آن صورت کوچ خواهند کرد یا دست به کوچاندن مخالفان خواهند زد؟… به هر صورت، ادبیات سیاسی حاکم در فضای افغانستان، هنوز هم صیقل نخورده است و هنوز هم همان ادبیات سنتی و ناپختهیی که در آنها بویی از قانونگرایی و ظرافتهای قانونمحوری نیست، کار را مشکلتر خواهند ساخت.
بدون شک جناب آقای کرزی یک بار دیگر به همهگان نشان داد که تا چه حد و تا چه میزان میتواند در فضای سیاستِ افغانستان شعبدهبازیهایی ترتیب دهد که خواستهای تیمیِ خود را به مردم بقبولاند و سپس تمثیل قهرمانی در تاریخ یک کشور را کرده ادعا کند «اگر امنیت و صلح تأمین نشد، مسوول کیست؟ بدون شک من خواهم بود!» این جمله به خودی خود، عین صداقت و راستی را در خود دارد؛ اما موضع و هدف از بیان آن بازهم ناراستی و عدم صداقت را نشان داده و بوی عوامفریبی میدهد. بهراستی اگر خود میدانی که مسوول همه این ناامنیها و بیثباتیها تو هستی، پس در این همه سال چه میکردی و چرا دم برنیاوردی و دست به معاملههای ننگین زدی، و اکنون که باید برای وداع با مسند قدرت خود را آماده کنی، با یک چنین عوامفریبیهایی چرا بازهـم میخواهی قهرمانی برای این مردم باشی که پوشالی بودنش به همهگان ثابت شده است؟
ای کاش تمام کسانی که به خود بالیدند و مغرورانه در لویهجرگه اشتراک کردند و احساس نمودند که آنها هستند که زمام تاریخِ این سرزمین را به دست دارند، میفهمیدند که فقط سیاهیلشکری بودهاند که در یک نمایش پُرهزینه که هزینه سنگینِ آن از جیب ملتِ بیبضاعت افغانستان پرداخت شده شرکت جستهاند و تنها کاری که از آنها سر زده این بوده که آقای کرزی را در رسیدن به اهداف پنهانش یاری رساندهاند. ای کاش فیصله و تصمیمِ این جرگه بدون اینهمه هیاهو و جاروجنجال در پارلمان توسط نمایندهگان مردم صورت میگرفت و هزینه سرسامآورِ این جرگه صرفِ گرسنهگانِ این دیار و زنان و کودکانی میشد که این روزها در حسرت داشتنِ یک سرپناهِ گرم و یک وعده غذای کافی میسوزند و کسی نیست که یاریشان کند.
لویه جرگهیی که اینچنین به ابزاری برای فریبکاریِ یک تیم خاص و بیانصافی با گرسنهگان بدل شود، افتخار نه که ننگی تاریخی بر سنتی بزرگ در این سرزمین است. شرکت در جرگهیی که ماهیت قانونی ندارد و هزینههای سنگینِ آن بر دوش مردم بیبضاعتِ افغانستان بهشدت سنگینی میکند، بدون شک نشانه بزرگی و بزرگواریِ هیچکس نخواهد بود؛ بلکه بزرگی و کرامت در این است که از صرفِ هرگونه هزینه بیمورد اجتناب کرد و همواره به یاد پابرهنهگان و مظلومان جامعه بود.
Comments are closed.