احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران/ 6 قوس 1392 - ۰۵ قوس ۱۳۹۲
در خبرها دیدیم و شنیدیم که یک روز پس از پایان لویهجرگۀ مشورتی که به سند امنیتی میان افغانستان و امریکا رای مثبت داد، سوزان رایس مشاور امنیت ملی باراک اوباما رییسجمهوری امریکا وارد کابل شد. خانم رایس در سفر چهارروزۀ خود به افغانستان، قرار است با نظامیان امریکا وضعیت امنیتی را مورد بررسی قرار دهد. دیدار با مقامهای کشور و جامعۀ مدنی، بخش دیگری از اهداف سفر مشاور امنیت ملیِ آقای اوباما به افغانستان خوانده شده است. اما آنچه که از این سفر ناگهانی میتوان فهمید، این است که سفر خانم رایس رابطۀ مستقیم و تنگاتنگ با سخنان و موضعگیریهای اخیر آقای کرزی در لویهجرگۀ مشورتی دارد. نخست از نظر زمانی که سفر مشاور امنیت ملی باراک اوباما دقیقاً پس از پایان لویهجرگه و سخنان تهدیدآمیز آقای کرزی به افغانستان انجام میشود و دوم اینکه موضعگیریهای اخیر آقای کرزی بدون شک نگرانیهایی را در کاخ سفید برانگیخته و سبب شده که این کشور با فرستادن مشاور امنیت ملی رییسجمهوری خود، از نزدیک با مقامهای کشور مسایل را بررسی کند.
سخنگوی خانم رایس در بیانیهیی اعلام کرده که امریکا به همکاریهای خود با افغانستان متعهد است و از تأمین امنیت، حکومتداری خوب و توسعه در این کشور حمایت میکند. اما پرسش این است که چرا امریکا چنین مصرانه تلاش دارد که قرارداد امنیتی میان دو کشور افغانستان و امریکا تا پایان سال میلادی به امضا برسد؟ این پرسشیست که باید امریکاییها در مورد آن سخن بگویند. اما پرسش مهمتر که مربوط به کشور ما و موضعگیریهای آقای کرزی میشود این است که چرا موضوع سند امنیتی چنین به جنجال بزرگ میان ارگ ریاستجمهوری و کاخ سفید تبدیل شد؟ و آیا سفر خانم رایس به افغانستان و گفتوگو با مقامهای کشور، میتواند به اینگونه جنجالها پایان بخشد؟
تجربه نشان داده که آقای کرزی آنگونه که موضعگیری میکند و سخن میگوید، در عمل چنان نیست و به محض وارد شدن در گفتوگوهای جدی، جاخالی می کند و انعطافهای صدوهشتاد درجهیی از خود بروز میدهد. بر سر امضای پیمان راهبردی با امریکا نیز آقای کرزی شرط و شروطهای سختگیرانهیی داشت و ظاهراً نمیخواست آن را بهزودی امضا کند، ولی به محض رسیدن باراک اوباما رییسجمهوری امریکا به کابل در یک سفر از پیش اعلام ناشده، پیمانی که حتا گفته میشد متنهای فارسی و پشتوی آن آماده نشده بود، از سوی آقای کرزی امضا شد. در آن زمان سفر آقای اوباما به عنوان برهان قاطع آقای کرزی را به پای میز امضای پیمان راهبردی با امریکا کشاند. در موارد متعددِ دیگر نیز آقای کرزی چنین سیاستهایی را دنبال کرده و در موقعیتی که عملاً بازندۀ میدان بوده، خود را برنده نشان داده است. حالا نیز وضع چندان فرق نکرده و آقای کرزی یک بار دیگر شکار سیاستهای غیرمنطقیِ خود شده است.
آقای کرزی برای تأخیر در امضای سند امنیتی، به حربهها و استدلالهایی چنگ میزند که چندان منطقی نیستند و نمیتوانند در یک گفتوگوی جدی مورد توجه قرار گیرند. بخشی از صحبتها و استدلالهای آقای کرزی چنان سطحی و کممایهاند که فقط میتوانند باعث شگفتی شوند. اینگونه صحبتها که عمدتاً صحبتهای عوامفریبانهاند، شاید بتواند عدۀ کمی را که ظواهر قضایا را میبینند، قانع کند؛ ولی برای آنانی که میخواهند «دلایل قوی باشد و معنوی»، چنین صحبتهای محلی از اعراب ندارند.
آقای کرزی در سخنرانی پایانی جرگۀ مشورتی تلاش کرد که از مواضع خود در برابر امریکا به گونۀ آماری دفاع کند و نشان دهد که او به حقایقی دست یافته که ظاهراً دیگران از آنها بیخبر اند. او در بخشی از سخنرانی خود، به گزارش امنیتی چند روز اخیر در افغانستان اشاره کرد و گفت که بر اثر فشارهای او بر جانب امریکا مبنی بر تأمین صلح و امنیت، در وضع امنیتی کشور تغییرات چشمگیری رونما شده و میزان تلفات نظامیان و غیرنظامیان به گونۀ حیرتآوری کاهش یافته است. آقای کرزی نتیجه گرفت که کاهش میزان تلفات در افغانستان در روزهای اخیر با موضعگیریها و فشارهای او پیوند دارد و این موضوع نشان میدهد که امریکا اگر بخواهد امنیت به صورت فوری در افغانستان تأمین میشود.
شاید برای بلیگویان دربار آقای کرزی، این استدلال خالی از لطف نباشد و بهبه و چهچهِ آنها را بلند کند که «ببینید منطق خدشهناپذیر رییس صاحب بلا میکند!»؛ اما برای اکثریت شهروندان کشور این سخنان نیاز به سند و شاهد دارد. چون اگر اتهامی به این بزرگی در مورد نقش امریکا در افغانستان ثابت شود، پس باید گفت که طالبان پیشتر از آقای کرزی حق به جانب بودهاند؛ زیرا این گروه از آغاز با توسل به چنین استدلالهایی، به جنگ خود در افغانستان ادامه داده است. حالا مشخص نیست که آقای کرزی در موضع طالبان قرار دارد و یا از مردم افغانستان میخواهد دفاع کند؟
در مورد دادن پایگاه نظامی به امریکا نیز آقای کرزی تلاش کرد که به حربههای عوامفریبانه متوسل شود درحالیکه سخنان او عملاً باعث جریحهدار شدن احساسات بسیاری از شرکتکنندهگان جرگۀ مشورتی شد. آقای کرزی گفت که دادن پایگاه نظامی برای امریکا، یک کار سخت است و این موضوع خلاف غیرتِ اوست. این سخنان را آقای کرزی در حالی ابراز کرد که اکثریت قاطع شرکتکنندهگان لویهجرگۀ آقای کرزی، به دادن پایگاه نظامی به امریکا که در مسودۀ سند امنیتی از آن سخن گفته شده، رای مثبت داده بودند. در ضمن وقتی آقای کرزی اینگونه از غیرتِ خود سخن میگوید، آیا هشت سال پیش را فراموش کرده است که امنیت شخصی او و خانوادهاش از سوی محافظان امریکایی تأمین میشد؟ چرا آنزمان آقای کرزی از چنین غیرتی برخوردار نبود و بهجای محافظان افغان، محافظان امریکایی استخدام کرده بود؟
آقای کرزی در دوازده سال گذشته با چنین رویکرد عوامفریبانه تلاش کرده است که بر گُردههای مردم افغانستان حکومت کند؛ حکومتی که در آن بیعدالتی و فساد به اوج خود رسیده است. در همین حال آقای کرزی نمیداند که با چنین سخنانی عملاً آب به آسیاب دشمن میریزد و برای جنگطلبان و تروریستها منطق عوامفریبانه میتراشد. در اینکه آقای کرزی بهزودی در پای این سند امضا خواهد کرد، هیچ جای تردید نیست و سفر خانم رایس نیز بهزودی این ادعا را ثابت میکند؛ ولی آنچه که بهشدت مایۀ نگرانی است، مسایل و تعهدات پشت پرده میتواند باشد که میان آقای کرزی و مشاورامنیت ملی امریکا، احتمال مطرح شدنِ آنها وجود دارد.
سفر خانم رایس بدون شک به نمایشنامۀ ارگ در مورد سند امنیتی نقطۀ پایان میگذارد.
Comments are closed.