the_time('j F Y');?>
بخش یازدهم
ج: اشتباهات تاکتیکی: یکی از افسران ارتش پاکستان در کتابش به جنگ جلالآباد اشاره نموده، مینویسد: «غلطیهای تاکتیکی این جنگ به اندازهیی بود که میتوان یک کتاب کاملی را از آن تدوین نمود. این جای تعجب نبود؛ زیرا وقتی قوای نه چندان موثر مجاهدین در روز روشن بر مواضع دفاعی حملهور میشد، حملات ایشان کمتر هماهنگی داشت و تحت بمباران و آتش توپخانه و مسلسل قرار داشتند. این جنگ از نقطهنظر لوژستیک بسیار نادرست برنامهریزی شده بود. مهمات جنگی بر اثر توقف ارسال آن از ایالات متحده و در نتیجه از میان بردن همه ذخایر استراتژیک اوجری (اوجریکمپ نام دیپوی مهمات جنگی در نزدیکی شهر راولپندی بود که در سال ۱۹۸۸ منفجر گردید.) به قلت مواجه شده، که از این جهت چنین یک حمله بزرگ بیش از یک هفته دوام کرده نمیتوانست. رهبری مجاهدین با وصف درک اینهمه نقایص، بازهم بر پلان خویش اصرار می ورزیدند.» (۳۰)
البته اشتباهات تاکتیکی را نمیتوان به موجودیت اسلحه و هماهنگی جبهات خلاصه کرد، بلکه اشتباهات حمله بر جلالآباد ابعاد وسیعتری داشت که مهمترین آن عبارت از سقوط ثمرخیل بود و طوری که گفته آمد، تا حال واضح نگردیده که آیا ثمرخیل بر اساس یک برنامه دقیق و تاکتیکی حکومت کابل یا فشار نظامی مجاهدین و یا پشت نمودن چند افسر و سرباز به حکومت، در اختیار مجاهدین قرار گرفت. دهها سرباز و افسر، اسیر و تسلیم شده بودند اما هیچیک از آنها دلیل واضح سقوط ثمرخیل را نمیتوانست بیان کند و چنان پنداشته میشد که از دست دادن ثمرخیل در یک حلقه مخصوص مطرح شد و عملی گردید.
اگرچه عوامل سقوط ثمرخیل واضح نشد، اما یک نقل قول که از یاسر عرفات ـ رهبر فقید فلسطین ـ در زمینه موجود است، شاید به بعضی از پرسشها پاسخ دهد.
تقریبا یکماه پیش از حمله بر جلالآباد و در جریان شورای راولپندی، به تاریخ ۲۱ فبروری نماینده یاسرعرفات غرض زمینهسازی سفر وی به منطقه و میانجیگریاش در قضیه افغانستان، از کابل وارد اسلامآباد شد و با رهبران ملاقات و مفاهمه نمود. موصوف حین دیدار و صحبت با استاد ربانی، رازی را افشا ساخته و گفته بود: “نجیبالله به وی گفته است که حکومت و حزب او سهصد هزار نفر در اختیار دارد و چارهیی ندارد جز اینکه با مجاهدین بجنگد. اما پیش از هر اقدام نظامی میخواهد تا نقطۀ ضعفی را بیابد که شکست مجاهدین در آن جبهه حتمی باشد و بدین ترتیب روحیه افرادش را که سخت به ضعف گراییده است، بالا ببرد و قدرت و موجودیت خود را در صحنه بینالمللی و در افکار عامه جهان تبارز دهد و این امر به حزب و حکومت او حیثیت و اعتبار میبخشد.” (۳۱)
آیا این نقاط ضعف نمیتوانست تورخم و ثمرخیل باشد؟
حکومت کابل در آستانه حمله مجاهدین بر جلالآباد، در تورخم با از دست دادن چندتن که گویا سربازان حکومتیاند، تبلیغات وسیعی را بهراه انداخت و هزاران افسر و سرباز که هوای تسلیم شدن را داشتند، این خیال را از سر دور کرده و با دلوجان به نفع حکومت کابل جنگیدند و با از دست دادن چندصد سرباز و افسر در ثمرخیل، بقایشان را برای چندسال دیگر تمدید کردند.
اگر این پندار ما واقعیت باشد یا نه، در هر دو صورت این یکی از تاکتیکهای موثر میتواند به شمار آید و زمانی که ثمرخیل سقوط کرد، هیچ نیرویی قادر به توقف پیشروی مجاهدین به طرف جلالآباد و هوای تسخیر آن شهر نبود.
به عبارت دیگر، اگر قبول کنیم که واقعه تورخم و سقوط ثمرخیل از برنامههای تاکتیکی حکومت کابل بود، آنها در تورخم با از دست دادن چندتن که شاید سربازان بوده باشند، جلو فرار صدها سرباز و افسر را گرفتند و با از دست دادن ثمرخیل مجاهدین را هیجانی، احساساتی و پراکنده ساخته، هرجومرج در عقب جبهه و رخنه در صفوف مجاهدین ایجاد کردند و این باعث شد که مجاهدین هیجانی بدون انتظار سایر جبهات، به شهر یورش بردند و دسته دسته از بین رفتند.
جنرال رحیم وردک، فرمانده عمومی محاذ ملی اسلامی افغانستان، به این باور است که “بمباران شدید و مداوم و استعمال بمبهای قوی از طرف حکومت، تلفات مجاهدین را بالا برده است. او میگوید که قبل از حمله بر جلالآباد، استراتژی ما محاصره شهر بود و فلج ساختن قوای هوایی دشمن و مسدود نمودن راه اکمالاتی آنها؛ اما زمانی که ثمرخیل بهدست ما افتاد، مجاهدین از احساسات کار گرفته، بر شهر یورش بردند که این کاملاً یک اشتباه بود.” (۳۲)
در جریان جنگ نیز حکومت به تاکتیکهای مختلف رو آورد و بدون شک میتوان بر طراحان این تاکتیکها آفرین گفت. یکی از تاکتیکهای دیگری که برای بلند بردن مورال افسران، سربازان و اهالی جلالآباد موثر واقع شد، همانا تبلیغات حکومت مبنی بر توافق با بعضی فرماندهان بهخاطر باز نگهداشتن راههای اکمالاتی سالنگ و تنگی ابریشم بود. در حالی که شواهد و اسناد متعدد وجود دارد که هر دو راه در جریان جنگ جلالآباد مسدود بود. در سالنگ سرمای شدید و برفباری جریان داشت و آن راه بهجز از زمان خروج نیروهای شوروی که توام با بمباران بیسابقۀ نیروهای شوروی باز گردید، اغلب به روی کاروانهای تدارکات نظامی بسته میبود و راه سروبی ـ جلالآباد به مجرد خروج سربازان شوروی بر روی کاروانهای حکومت بسته شد.
Comments are closed.