گزارشگر:5 حمل 1393 - ۰۴ حمل ۱۳۹۳
چهگونه میتوان از بحرانهای احتمالیِ پس از انتخابات جلوگیری کرد؟
انتخابات یک پروسۀ ملی است و این پروسه باید مورد حمایتِ همۀ مردم افغانستان قرار گیرد. این حمایت در کنار اینکه مشروعیت را بهبار میآورد، ثبات را نیز تضمین میکند. اما در صورتی که این پروسه مورد حمایت قرار نگیرد، طبیعیست که کشور با بحران مواجه خواهد شد. در میان ده نامزد انتخابات ریاستجمهوری، هر کدام از آنها زمانی که برنده شوند، بدون شک بهتنهایی قادر به تشکیل یک تیمِ مکمل و موفق برای حکومتداری نیستند و از اینمنظر بهحتم دچار مشکل میشوند. از اینلحاظ هر کدام از این نامزدان به ساختاری نیاز دارند که در آن مشارکت ملی به معنای واقعی آن ـ نه به معنای مشارکتی که در سیزده سال حکومتداری آقای کرزی شکل گرفت ـ تحقق یابد. در مشارکت ملی به معنای واقعی آن، ضمن آنکه اصلِ شایستهسالاری لحاظ میشود، همۀ اقوام و گروهها خود را در آینۀ آن دیده میتوانند.
مسلماً ما زمانی میتوانیم بحرانهای جاری در کشور را مهار کنیم که در برایند انتخابات پیش رو، به یک حکومت وحدت ملی دست یابیم. خوشبختانه کنفرانس اجندای ملی توانسته سندی را با اشتراک اکثریتِ نامزدان به امضا برساند که در آن بر ضرورتِ تشکیل حکومت وحدت ملی در فرایند انتخابات توافق شده است. از سویِ دیگر نباید فراموش کرد که سلامت انتخابات نیز یک امرِ بسیار مهم است که این مورد نیز باید مورد توجه همۀ نامزدان و جناحهای انتخاباتی قرار داشته باشد.
نامزدان مطرحِ انتخابات ریاستجمهوری، برای گذارِ انتخابات به مرحلۀ ثبات چه راهکارهایی باید در پیش گیرند؟
همۀ نامزدانِ انتخابات به عنوان شهروندانِ افغانستان نیاز به ثبات در افغانستان دارند تا بتوانند حکومت کنند و ساختارهای سیاسی آیندۀ افغانستان را شکل دهند. از این لحاظ، آنها ناگزیر هستند که بالاخره به یک تفاهم و توافق برسند تا راه را برای حکومتداریِ سالم باز کنند. چنانکه پیشتر هم گفتم، این حکومتداری سالم بهتنهایی میسر نمیشود و هیچ نامزدی نمیتواند نمایندۀ مشارکتِ همۀ اقوام از لحاظ سیاسی و قومی باشد. نامزدان ناگزیر هستند که به حکومت وحدتِ ملی متوسل شوند تا مردم افغانستان به یک همگرایی، اصلاحات و تفاهم سیاسی نایل آیند. تصور من این است که افغانستان در نهایت به یک چنین دیدگاهی نیاز دارد و این دیدگاه در محور برنامۀ اجندای ملی و کنفرانس اجندای ملی، میتواند یک گزینۀ برتر برای نجات افغانستان باشد.
ما در افغانستان نیاز به یک نهاد ملی داریم تا این نهاد بتواند مشارکت اقوام و گروههای سیاسی را نظر به شایستهگیِ آنها تضمین کند و این نهاد ملی باید از یک مرجع والای قدرت آب بخورد؛ زیرا فقط از این رهگذر میتواند با موفقیتِ تمام کار کند. همین نهاد ریاستجمهورییی که در طرح اجندای ملی از آن یاد شده، با روشهای مدرن میتواند موفق باشد. این نهاد میتواند مشارکت سیاسی را تأمین کند و این مشارکت سیاسی نیز یقیناً میتواند وضعیت بحرانیِ افغانستان را تا اندازهیی تضمین و اداره نماید.
دولت وحدت ملی که از آدرس کنفرانس اجندای ملی مطرح شده، در شرایط کنونی از چه اهمیتی برخوردار است؟
امروز افغانستان در یک وضعیت بسیار حساسِ تاریخی قرار دارد. بهزودی ما شاهد انتقال قدرتِ سیاسی از یک شخص به شخص دیگر خواهیم بود. بدون شک این انتقال در کشوری مثل افغانستان، عاری از بحران و چالش نیست. از اینلحاظ اهمیت دولتِ وحدت ملی به نظرِ من این است که افغانستان میتواند یک نظامِ موفق را در فرایند انتخابات شاهد باشد و تجربه کند، و از سوی دیگر افغانستان حداقل میتواند ثبات سیاسیِ خود را حفظ کند و پس از سیزده سال همچنان به حیاتِ خود ادامه دهد و ساختارهای دموکراتیک را حفظ نماید. اینگونه ما میتوانیم از بازگشت به گذشتۀ تاریک جلوگیری کنیم. اما اگر خدای نخواسته بر اثر ندانمکاری و غفلت، یک بار دیگر به وضعیت گذشته برگردیم، دیگر هیچ کسی ما را از بیثباتی، جنگ و خطر تجزیه و فروپاشی نجات داده نخواهد توانست.
جایگاه نخبهگان در ساختار دولت از چه اهمیتی برخوردار است؟
به باور من، من نامزدانِ بسیار مطرحِ انتخابات به عنوان چهرههای مطرح و نخبۀ افغانستان میتوانند حکومت وحدت ملی را در فرایند و همچنین پس از انتخابات شکل دهند. آنها هستند که میتوانند افغانستان و مردمش را به سمت همگرایی و ثباتِ پایدار سوق دهند. همچنین، ما نمیتوانیم نقش بزرگان قومی و احزاب قومی در کشور را نادیده بگیریم. جامعۀ سنتی افغانستان در محور قوم و تبار در حرکت است. اما حکومت وحدت ملی میتواند بهتدریج جامعه را از محور قوم و تبار خارج سازد و زمینۀ بروز شخصیتهای ملی و افغانستانشمول را فراهم سازد. تنها با تحقق چنین امریست که میتوانیم انتظار آمدنِ ثبات پایدار را داشته باشیم.
ثابت شده است که بیشتر مشکلاتِ افغانستان در سیزده سال گذشته ناشی از تصمیمگیریهای انفرادی در حکومت بوده است. چهگونه میتوان در حکومت آینده به تصمیمگیری مشترک رسید؟
ساختارهایی که حالا در حکومت وجود دارند و آنگونه که در قانون نیز پیشبینی شده است، باید تعدیل شوند. قدرتی که در دست یک شخص قرار گرفته بود، باید تقسیم شود. زمانی که قدرت تقسیم شد، انحصارطلبی و تکمحوری نیز از میان میرود. بدون شک در این صورت ما میتوانیم شاهد پیشرفتِ کشور و تبارزِ چهرهها و استعدادهای جدید باشیم. اگر ما این تقسیم قدرت را در بیرون از شهرها در دهات و ساحات دور افتاده تطبیق کنیم، یقیناً شمار زیادی از استعدادها بروز خواهد کرد که برای جامعۀ فقیرِ ما میتوانند بسیار مفید تمام شوند. مسلماً افغانستان به تجربههای نو و مدرنِ بیشتر نیاز دارد تا همگام با جهان حرکت کند و از تجربههای ناکامِ گذشتۀ خویش عبور نماید.
شما پیشتر از طرح نهاد ریاستجمهوری در اجندای ملی یاد کردید، بگویید اهمیتِ این نهاد در اتخاذ تصمیمهای مشترک چیست؟
مهمترین بخشِ طرح اجندای ملی و دولت وحدت ملی، ساختن نهاد ریاستجمهوری است. در صورتی که این بخش درست مدیریت و مهندسی شود، بخش قابلِ توجهی از مشکلات افغانستان را پشت سر خواهیم گذاشت. بر اساس داشتههای قانون اساسی و تا زمانی که این قانون تعدیل شود، ما میتوانیم نهاد ریاستجمهوری را داشته باشیم و این نهاد میتواند مشارکت سیاسی اقوام، گروهها، جامعۀ مدنی و حتا بعضی از نامزدانِ مطرح را در خود داشته باشد. اگر این مشارکت در یک فضای کاملاً همگرایانه مدیریت شود، تمام بحرانهای احتمالی را میتواند مهار کنـد.
گفتمانهای سیاسی از مجرای قدرت و نهاد ریاستجمهوری میتواند پیگیری شود و تصمیمهایی که اتخاذ میگردد، میتواند موفقانه و به سود همۀ افغانستانیها اجرا شود. باید توجه تمامِ گروهها و چهرههای سیاسی متوجه این نهاد باشد تا این نهاد به موفقیت برسد و ما شاهد دستاوردهای فراوانِ آن باشیم. بدون شک، این نهاد حلالِ شمار زیادی از مشکلاتی خواهد بود که تا حال افغانستان موفق به حلِ آنها نشده است.
Comments are closed.