احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
- ۲۱ سنبله ۱۳۹۱
پیرنگ، حوادث را در داستان آنچنان تنظیم و ترکیب میکند که در نظر خواننده، منطقی و قانعکننده باشد. به همین دلیل، پیرنگْ تنها ترتیب و توالی حوادث نیست، بلکه مجموعهیی نظامیافته از حوادث یا وقایع است.
پیرنگ؛ نقشه، طرح یا الگوی حوادث در داستان است. شرح فشرده و منجر به وقایعی که برای اشخاص داستان اتفاق میافتد. حلقههای پیوسته رشتهحوادثی است که نویسنده انتخاب میکند و به یاری آن، خواننده را به جایی که مدنظرش است، هدایت میکند. پیرنگ چونوچراییِ حوادث را در داستان نشان میدهد.
به عبارت دیگر، پیرنگ حوادث را در داستان آنچنان تنظیم و ترکیب میکند که در نظر خواننده، منطقی و قانعکننده باشد. به همین دلیل، پیرنگ تنها ترتیب و توالی حوادث نیست، بلکه مجموعهای نظامیافته از حوادث یا وقایع است. در حقیقت پیرنگ نقل حوادث با تکیه بر روابط علت و معلولی است. پیرنگ، وابستهگی موجود میان حوادث داستان را بهطور عقلانی تنظیم میکند و ضابطهیی است که بر اساس آن، نویسنده وقایع را نظم میدهد.
داستان هر چه باشد، حتا اگر نقل ساده ماجرایی باشد، باید طرح و نقشه منظمی داشته باشد تا بر اساس آن، به نگارش درآید.
تعریف پیرنگ
نقشه و الگوی رویدادهای یک نمایش یا شعر یا اثر داستانی را که سازماندهیِ حادثه و شخصیت را به عهده میگیرد، پیرنگ میگویند بدان صورت که حس کنجکاوی و تحریک خواننده یا بیننده را برانگیزد.
ای.ام.فورستر تعریف ساده اما بسیار مفیدی از طرح (پیرنگ) بهدست میدهد: داستان، روایت رویدادهایی است که در توالی زمانی منظم شده باشد. طرح نیز روایت رویدادهاست که در آن بر تصادف تأکید شده باشد. (کادن، ۱۳۸۶: ۳۳۲)
طبق تعریف فورستر، بین داستان و پیرنگ تفاوت است. از این سخن درمییابیم که داستان نقل رشتهیی از حوادث است که تنها بر طبق توالی زمانی، نظم و ترتیب یافته است؛ در حالی که پیرنگ، نقل حوادث با تکیه بر موجبیّت و روابط علی و معلولی است.
پیرنگ در واقع همان بیرنگ است. بیرنگ طرحی است که نقاشان به روی کاغذ میکشند و بعد آن را کامل میکنند، یا طرح ساختمانی که معماران میریزند و از روی آن ساختمان را بنا میکنند. خلاصه فشرده اما کامل و گویایی که شامل خط مسیر ماجراهاست و ما پس از دیدن یک فیلم یا نمایش یا مطالعه یک داستان برای دیگران بیان میکنیم، همان طرح داستان یا پیرنگ است که حاصل دیدهها، شنیدهها، تجربهها و یا تخیل آزاد افرادیست که ممکن است نویسنده هم نباشند.
به گفته سامرست موام، «پیرنگ به منزله خطی است که به توجه خواننده جهت میدهد و در داستانسرایی شاید مهمترین نکته باشد؛ زیرا با سمتدادن به همین توجه است که نویسنده، خواننده را صفحه به صفحه با خود میکشاند و حالت مورد نظر را در او ایجاد میکند.»
بنابراین، هرچه پیرنگ فنیتر و دقیقتر باشد، به همان نسبت میتوان امیدوار بود که داستان مربوط به آن پُرکششتر و مؤثرتر خواهد بود.
انواع پیرنگ
پیرنگ را به دو دسته «پیرنگ باز» و «پیرنگ بسته» تقسیم کردهاند.
۱ـ پیرنگ باز: پیرنگی که نظم طبیعی حوادث بر نظم ساختهگی و قراردادیِ آن غلبه دارد. در این نوع داستانها، اغلب گرهگشایی[۱] وجود ندارد. نویسنده در این نوع داستانها میکوشد تا خود را در داستان پنهان کند تا داستان همانند زندهگی، ملموس و بیطرفانه جلوه کند. «آنتوان چخوف یکی از نویسندهگانی است که به نوشتن داستان با پیرنگ باز توجه داشته است.» (میرصادقی، ۱۳۸۵: ۸۰)
۲- پیرنگ بسته: پیرنگی است که از کیفیتی پیچیده و تودرتو [لایه لایه] و مختصات فنی نیرومند برخوردار باشد. «به عبارت دیگر، نظم ساختهگیِ حوادث بر نظم طبیعی آن بچربد.» (همان: ۷۹)
اینگونه پیرنگها اغلب در داستانهای اسرارآمیز و هیجانانگیز به کار گرفته میشود که گرهگشایی و نتیجهگیری قطعی و محتومی دارد. «بیشتر داستانهای ادگار آلن پو واجد پیرنگی بسته است.» (همان: ۷۹)
نتیجهگیری:
پس پیرنگ را میتوان به عنوان راهنمای مهمی برای نویسنده و در عین حال، نظم و ترتیب متشکلی برای خواننده دانست. چرا که پیرنگ برای نویسنده، ضابطه عمدهیی است برای انتخاب و مرتبکردن وقایع و در نظر خواننده نیز ساخت و وحدت داستان را فراهم میآورد.
ساختمان پیرنگ بر اساس انگیزه وقایع صورت میگیرد و به همین دلیل، حوادثی که در داستان رخ میدهد، باید دلیل و انگیزهیی داشته باشد و به نتیجهیی منطقی منجر گردد.
پینوشت:
۱ـ گرهگشایی، پیآمد موقعیت و وضعیت پیچیده یا نتیجه نهایی رشته حوادث است و نتیجه گشودن رازها و معماها و برطرفشدن سوءتفاهم است.
تبیان
منابع:
میرصادقی، جمال، ۱۳۸۵، عناصر داستان، اول، تهران: سخن
کادن، جی. ای، ۱۳۸۰، فرهنگ اصطلاحات ادبی، کاظم فیروزمند، اول، تهران: شادگان
*****************************
Comments are closed.