احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





افغانستان و مشکل جدول زمانی

گزارشگر:23 حمل 1393 - ۲۲ حمل ۱۳۹۳

نویسنده: ایوانیس کانکیواس
برگردان: عماد عابدی

تنها چند روز پس از انتخابات تاریخی، مردم افغانستان را از یک‌سو هیجان انتخابِ یک رییس‌جمهور جدید فرا گرفته است و از سوی دیگر، نگرانی واکنش جامعۀ جهانی در برابر این انتخاب. اگرچه روند انتخابات بدون اشکال نبود، در ماه‌های آینده جانشین آقای کرزی مشخص خواهد شد. با این حال، در شش‌ماه آخر دورۀ ریاست‌جمهوری حامد کرزی، کینه و بی‌اعتمادی بین ایالات متحده و دولت افغانستان را نمی‌توان نادیده گرفتmnandegar-3 که روابط میان دو کشور از حالت «یک افغانستان خوب» ـ انتقال مسوولیت‌های امنیتی به افغانستانی‌ها، با رعایت شرایط بی‌شمار، و پایان دادن به مأموریت کمک امنیتی تا پایان سال ۲۰۱۴ ـ به «یک افغانستان بد» ـ خروج کامل نیروها و امکانات از افغانستان ـ تغییر یافت.
در نبود یک توافق‌نامۀ امنیتی دوجانبه، بسیاری از منتقدان جنگ، احتمالاً خود اوباما، به طرف‌داران گزینۀ صفر مبدل شده‌اند. شماری دیگر، به شمول نویسنده، امیدوارند که انتخاب رییس جمهور جدید افغانستان که در چند ماه آینده زمام امور را به دست خواهد گرفت، از عملی شدن این گزینۀ کوته‌نگرانه جلوگیری کند. با این حال، انتخاب رییس جمهور جدید به تنهایی خود، حلال تمام چالش‌ها نیست. عوامل دیگری، مانند اصرار رییس جمهور اوباما به تحمیل یک جدول زمانی ناشیانه، و تهدید توسعه‌طلبی «در حال ظهور» روسیه نیز تأثیرگزار استند.
بدون شک، با به قدرت رسیدن رییس جمهور جدید در افغانستان، روابط میان دو کشور به شکل قابل توجهی تغییر خواهد کرد. توافق‌نامۀ امنیتی دوجانبه به زودی امضا خواهد شد. با این وجود، اگر کاخ سفید شماری از نیروهای امریکایی را در افغانستان نگه دارد، اما جدول زمانی غیر واقعی و مخرب را بر کمک‌های نظامی و اقتصادی تحمیل کند، درست همان‌طوری که هنگام اعلام فرستادن نیروهای اضافی در سال ۲۰۰۹ کرد، سناریوی «افغانستان بد» هنوز هم ممکن است عملی شود.
به یاد دارم که اصطلاح «افغانستان خوب» در جریان مناظرۀ سیاست خارجی به‌وجود آمد. در دسمبر سال ۲۰۰۹ اوباما تصمیم گرفت ۳۰۰۰۰ سرباز اضافی به افغانستان بفرستد. این تصمیم اوباما با شرط‌هایی همراه بود: بازگشت نیروهای اضافی پس از ۱۸ ماه و پایان مأموریت رزمی در دسمبر ۲۰۱۴. این شرط‌ها که در پایان اعلامیه آمده بود، به نحوی دودلی و عدم قاطعیتِ امریکا را نشان می‌داد و می‌توانست اعتماد به نفس شورشیان و تروریستان را بیشتر کند و به آن‌ها این باور را بدهد که می‌توانند تا عقب‌نشینی نیروهای اضافی دوام بیاورند.
باید اعتراف کنم که به عنوان یک استراتژیست در پنتاگون، من تا اواخر اکتوبر ۲۰۰۹، در برابر فرستادن نیروهای اضافی مقاومت می‌کردم. به نظر من، بیشتر بخش‌های دکترین «ضد شورش» با حسن نیت اما نادرست تنظیم شده بودند. اما به تلاش‌های یک رهبر ایمان داشتم- ژنرال مک کریستال.
به نظر من، مک کریستال، فرمانده جدید ایساف و رییس سابق من در فرماندهی مشترک عملیات ویژه، تنها کسی بود که می‌توانست راهبرد امریکا در افغانستان را از آشفته‌گی بیرون بکشد. فکر می‌کردم با رابرت گیتس، وزیر دفاع، دریاسالار مایک مولن، و خانم کلینتون در واشنگتن، و مک کریستال در کابل، می‌شود راه حلی برای مشکل افغانستان دریافت.
حتا مک کریستال در ارزیابی خود تأکید کرد که کلید موفقیت، منابع بیشتر نه، بلکه تدوین استراتژی جدید است. به باور مک کریستال، «پیروزی دست‌یافتنی بود، اما نه با فشار بیشتر. نکتۀ مهم این ارزیابی این‌ است که ما باید تغییر قابل توجهی در استراتژی، برداشت و عمل خود بیاوریم». هنگامی که مک کریستال یک ماه پیش از سخنرانی اوباما از من خواست با او کار کنم، باور کامل داشتم که اهمیت فرستادن نیروی بیشتر به افغانستان کمتر از ضرورت تغییر کل رویکرد ما در این کشور است. اما هنگامی که اوباما اعلام کرد بیشتر نیروهای امریکایی تا پایان سال ۲۰۱۴ افغانستان را ترک خواهند گفت، شور و شوق من کاملا از میان رفت.
اگر بی‌طرفانه قضاوت کنیم، سخنرانی ماه دسمبر ۲۰۰۹ رییس جمهور اوباما با پیام‌های مثبت آغاز شد. او با تایید فرستادن ۳۰۰۰۰ نیروی اضافی به افغانستان آغاز کرد و اظهار داشت که پیروزی این مأموریت در حالتی میسر می‌شود که، «ما باید القاعده را از داشتن پناهگاه‌های امن محروم بسازم. باید طالبان را عقب بزنیم و نگذاریم دولت افغانستان را سرنگون کنند. و ما باید ظرفیت نیروهای امنیتی و دولت افغانستان را تقویت کنیم تا آن‌ها بتوانند مسوولیت آیندۀ افغانستان را خودشان به عهده بگیرند.» اما رییس جمهور پیش‌شرط ۱۸ ماه را نیز به این مأموریت پیوست زد و تأکید کرد که پس از این مدت بازگشت سربازان به خانه آغاز خواهد شد. من، که در آن هنگام به عنوان افسر نیروهای ایساف در کابل خدمت می کردم، سخنرانی رییس جمهور را دیدم و برای این که مطمین شوم از همکارم پرسیدم که آیا من حرف‌های رییس جمهور را درست فهمیده‌ام یا خیر.
تعیین زمان ۱۸ ماهه، دست کم بخشی، از استراتژی امریکا در افغانستان را محکوم به شکست ساخت، چون همه را وادار به ترک امید «پیروزی» مبتنی بر شرایط کرد و به جای آن ما مجبور شدیم روی «افغانستان خوب» و یا بهترین نتیجۀ قابل دریافت در جدول زمانی تحمیل شده تمرکز کنیم. بسیاری‌ها ترس از این دارند که رییس جمهور اوباما، یک جدول زمانی تحمیلی دیگری را بر «پشتیبانی پابرجا»، نیروهایی که برای کمک و آموزش نیروهای امنیتی افغانستان باقی می‌مانند نیز تحمیل کند. به عبارت دیگر، ممکن است کاخ سفید اعلام کند که ۱۰۰۰ سرباز امریکایی و ۵۰۰۰ سرباز ناتو در افغانستان باقی می‌مانند، اما تا زمان مشخص، مثلاً تا پایان سال ۲۰۱۶. اگر چنین شود، من مطمین هستم که خرابی وضعیت در افغانستان ادامه خواهد یافت.
سیاست‌گذاران خارجی ایالات متحده ممکن است به چنین جدول‌های زمانی تحمیلی به عنوان مکانیسم‌هایی برای تکمیل اهداف مشخص در زمان مشخص نگاه کنند. اما رییس جمهور بعدی و مردم افغانستان نگاه متفاوتی به آن‌ها دارند. برداشت من بر مبنای گفت‌وگوهایی که با مقامات ارشد افغانستان، کارکنان مبارزات انتخاباتی، و اعضای جامعۀ مدنی داشته‌ام این است که بسیاری‌ها به میراث بردن دولت کرزی را ناراحت‌کننده می‌یابند و بیم از آن دارند که ایالات متحده، افغانستان را یک بار دیگر رها خواهد کرد. به گفتۀ آن‌ها، جدول‌های زمانی به دشمن پیام می‌دهد که پایان حمایت ایالات متحده، نزدیک و پیروزی اجتناب‌ناپذیر است.
به عبارت دیگر، اعلام جدول زمانی‌یی که محدودکنندۀ تعهد ایالات متحده به افغانستان باشد، ضربه‌یی روانی‌یی خواهد بود به رییس‌جمهور بعدی و نیروهای امنیتی افغانستان. اما روحیۀ شورشیان را تقویت خواهد کرد و اعتبار سیاست خارجی ایالات متحده را آسیب خواهد زد.
جهان باید به رییس جمهور بعدی افغانستان و دولتِ او فرصت رهبری کشور به سوی خودکفایی را بدهد. هدف رییس جمهور آینده باید توسعۀ راه حل‌های پایدار افغانستانی به مشکلات افغانستانی باشد تا دیگر این کشور از وابسته‌گی به کمک‌های خارجی برهد. اما این روند نیازمند زمان است.
حداقل، من امیدوارم که رییس جمهور اوباما و تیمش جدول زمانی دیگری را به دولت جدید افغانستان تحمیل نکند. این بدان معنا نیست که تعهد مالی امریکا بی‌پایان است، اما زمان‌بندی باید تا فرصت دیگر کنار گذاشته شود. تحمیل جدول زمانی ممکن است شماری را خرسند بسازد، اما در گذشته نتیجه نداده و استفاده از آن در زمان بحرانی پیش رو خطرناک است.
منبع:
http://southasia.foreignpolicy.com/posts/2014/04/08/the_problem_with_arbitrary_timelines_in_afghanistan

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.