احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمـد عمران/ 4 جوزا 1393 - ۰۳ جوزا ۱۳۹۳
شیخ بر منبر فرا شد و با همان عبا و قبای همیشهگی و لحنِ حقبهجانب، از تازهترین استخارهاش در رابطه با انتخابات سخن گفت. او گفت که اینبار نیز به سان و به شانِ دفعاتِ گذشته، در مورد انتخابات دست به دامن استخاره شده و آنچه را که از این منبع حاصل کرده، با دیگران شریک میسازد.
شیخ در گذشته نیز تصمیمهایی از قبل گرفتهشده را به یک منبع غیبی وصل کرده بود. او در انتخابات سالِ ۱۳۸۸ هم به همین نحو در کنار یکی از نامزدها قرار گرفت. وقتی گروه طالبان نیز پس از حوادث یازدهم سپتمبر با ایتلاف جهانیِ مبارزه با تروریسم شاخ به شاخ شد، شیخ از طالبان رسماً حمایت کرد. خوب یادم هست که متن سخنرانیِ او را طالبان به گونۀ پیوسته از رادیوی «شریعت»ِ خود منتشر میکردند. شاید آنوقتهم شیخ بر اثر استخاره از طالبان در برابر ایتلاف جهانی مبارزه با تروریسم حمایت میکرد.
اما یک مسأله کاملاً روشن است که شیخِ ما پس از آنکه با طرفهای مختلف مینشیند و بر سر منافعش به توافق میرسد، آنگاه چنان استخاره میکند که به نفعِ تصمیمِ از قبل گرفتهشدهاش پیام غیبی صادر شود!
وقتی میشنوم که کسی برای انتخابات استخاره میکند، تعجب میکنم؛ چون اگر قرار باشد مشکل سیاسیِ یک کشور را با استخاره حل کرد، آنگاه چه نیازی به اینهمه ساز و کارهای مختلف وجود دارد که در پای آنها میلیونها دالر هرینه شود؟… خوب بود که برای جلوگیری از این همه مصارف، دست به دامن شیخ میشدند تا او مشکل سیاسیِ کشور را در یک چشم برهم زدن حل میکرد.
البته این به معنای نفیِ استخاره به عنوان یک حرکتِ نمادینِ دینی نیست. مسلمانها در بسیاری از مسایل کلان، به استخاره رجوع میکنند، ولی هرگز به این معنا هم نیست که با استخاره تمام مسایل حل میشود. استخاره از خود آداب و روشهایی دارد که با در نظرداشتِ آنها میتوان آن را انجام داد. مثلاً ما در بستر آموزههای دینیِ خود چیزی به نام نماز استسقا داریم که در زمان خشکسالی ادا میشود، ولی ادای نماز استسقا به این معنا نیست که فوراً نزول باران به دنبالِ آن آغاز شود. این یک خواست است که با توجه به وضعیتِ خود انسانها به صورت یک حرکتِ جمعی آن را بیان میکنند. برای اجرای چنین موارد، هم در متون دینی و هم از سوی بزرگانِ دین دستورهای مشخص صادر شده است.
دین را نمیتوان به عنوان یک ابزار در همهجا مورد بهرهبرداری قرار داد. چنین حرکتهایی نه در شأن دین است و نه سازگار با مصالح آن. همیشه میتوان استخاره کرد، کسی مانع این کار نمیشود؛ ولی نباید دیگران را در وضعیتِ بلاتکلیفی قرار داد. شیخ با حرکتهای خود میخواهد از دیگران رفعِ تکلیف کند و آنچه را که خود درست پنداشته، به خورد دیگران دهد. اما از کجا معلوم که شیخ واقعاً استخاره کرده باشد و پاسخِ استخاره هم چیزی باشد که او ادعای آن را دارد. یادم هست که در زمان حاکمیتِ کمونیستی نیز شیخهایی حضور داشتند که با آیه و حدیث، حاکمیتِ کمونیستها را مسجل مینمایاندند. اگر قرار بود مردم به نمایشِ آنها گردن مینهادند، حالا در افغانستان شاهد چه چیزهایی بودیم؟
شاید شیخ در مورد صلاحیتِ دینی و اسلامیِ آنها اما و اگر کند و یا بگوید که این افراد ظاهرِ علما را داشتهاند و در حقیقت در خدمتِ ظالمان بودهاند. ولی آیا همین حرف را نمیشود در مورد خود ایشان هم مطرح کرد؟
سعدی بزرگ میگوید: «هندویی نفطاندازی همی آموخت، حکیمی گفت تو را که خانه نییناست، بازی نه این است». توصیۀ شیخ اجل برای شیخانِ دیگر کاملاً روشن است. او میگوید با همان ابزاری بازی نکنید که خودتان هم از آن آسیب خواهید دید.
از سوی دیگر، بحثِ انتخابات یک بحثِ عقلانی است که انسانها برای سامان دادن به حیات سیاسیِ خود از آن استفاده میکنند. در اینجا سازوکارهای مشخصی وجود دارد. نامزدها موظفاند که در یک دورۀ معین برای جلب آرای رایدهندهگان به پیکارهای انتخاباتی بپردازند، برنامه ارایه کنند و در مناظرههای انتخاباتی نشان دهند که برنامههایشان از جامعیت برخوردار است. سازوکارهای دموکراتیکِ رسیدن به قدرت، از چنین مسیرهایی میگذرد و نه اینکه فلان شیخ تکلیفِ همه را در یک چشم برهم زدن روشن سازد.
از جانب دیگر، حافظ که حافظۀ تاریخیِ ماست و قرآن را با چهارده روایت از بر بوده، در شعری زیبا میگوید «در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست». انتخابات نیز کار خیر است و باید گذاشت که مردم متناسب به درک و فهمشان عمل کنند. تعیینِ تکلیف برای دیگران نه تنها کمکی به روند دموکراتیزه کردنِ جامعه نمیکند، بل ما را از چاله به چاه میاندازد. مگر در طول سالیان متمادی، چوبِ استخارۀ شیخ را کم خوردهایم که حالا هم باید بخوریم؟
مردم باید تصمیم بگیرند که چه کسی مناسب برای سمت ریاستجمهوری آیندۀ کشور است و نه کس دیگری به نیابت از مردم! اگر شیخ صلاح مردم را بهتر میدانستند، بدون شک در طول سالهای گذشته افغانستان به وادی امنِ تروریسم و بنیادگرایی تبدیل نمیشد.
افغانستان در سالهای آینده به زعامتی نیاز دارد که از پسِ مشکلات کشور بیرون شده بتواند؛ زعامتی که دردهای مردم را حس کند، در روزهای سخت در کنارشان باشد و بتواند راههای حلِ مشکلات را دریابد.
افغانستانِ آینده به زعامتِ ملی نیاز دارد؛ زعامتی که از متنِ جامعه بیرون شده باشد و تخصصگرایی و شایستهسالاری را در رأس برنامههای خود قرار دهد. پنج سال گذشته که در سایۀ برکتِ استخارۀ شیخ گذشت، برای هفت پشتِ مردم افغانستان کفایت میکند. مردم افغانستان به جای اینکه از شیخ پیـروی کنند، بهتر میدانند که از حافظ شیرینکلام پیروی کنند و توصیۀ او را آویزۀ گوش سازند. زیرا نتیجۀ حمایت شیخ، دستکم در پنج سال گذشته، نه برای خودش نان و نامی شد و نه برای مردم افغانستان!
Comments are closed.