احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران - ۱۳ اسد ۱۳۹۳
بسیاریها از مشکلاتِ پساانتخاباتی حرف میزنند؛ مشکلاتی که جامعه را بهشدت آسیب رساندهاند؛ از بحرانهای سیاسی و اقتصادی گرفته تا افزایشِ نگرانکنندۀ ناامنیها در سراسرِ کشور!
دولت که در جنجالهای انتخاباتی درگیر است، سکانِ همه چیز را رها کرده و جامعه را به حالِ خود گذاشته است. بر اثرِ غفلتهای بزرگی که در ماهها و هفتههای اخیر بروز کرده، هزاران هراسافکنِ داخلی و خارجی مناطقی را در شرق، جنوب، غرب و شمالِ کشور مورد هجوم قرار دادهاند. حملاتِ شورشیان و هراسافکنانِ داخلی و خارجی در حالی افزایش یافته که حامیانِ منطقهییشان بهصورتِ شرمآوری انگشت انتقاد به سوی جمهوری اسلامیِ افغانستان دراز کردهاند.
دولت پاکستان بدون آنکه از حضور هزاران فرد مسلحِ آن کشور در صفوفِ جنگجویانِ گروههای دهشتافکن در افغانستان شرمنده باشد، به صورتِ پیوسته هشدار صادر میکند که نسبت به حملات از خاکِ افغانستان واکنش تند خواهد داشت. اخیراً یک مقام ارشدِ نظامی پاکستان به اکسپرستریبون گفته است که اگر کابل برای توقفِ حملاتِ شورشیان از خاکِ آن کشور اقدام نکند، اسلامآباد از گزینههای دیگری به شمولِ استفاده از زور برای توقفِ این حملات کار خواهد گرفت.
چندی پیش نیز وزارت خارجۀ پاکستان با فراخواندنِ کاردار سفارتِ افغانستان در اسلامآباد، مراتب اعتراضِ شدید خود را نسبت به حملات از خاک افغانستان اعلام کرد. پاکستان مدعی است که شورشیانی از خاکِ افغانستان به آن کشور حمله میکنند. این اعتراضها در حالی صورت میگیرند که افغانستان از سالها به اینسو قربانی تروریسمِ منطقهیی بوده و نسبت به حضور شورشیان در آنسوی مرز و اردوگاههای آموزش و تجهیزِ آنها بارها و بارها انتفاد کرده است.
ناامنیهای موجود در افغانستان، ریشههای پاکستانی دارد و این موضوعی نیست که بتوان آن را پوشیده نگه داشت. هزارانهزار فرد مسلح که به گروههای تروریستی تعلق دارند، در آن سوی مرز در اردوگاههای هراسافکنان آموزش میبینند و به افغانستان بههدفِ انجامِ فعالیتهای ضد دولتی فرستاده میشوند. کشتار غیرنظامیان در افغانستان که اینهمه نگرانی را در سطحِ کشور و جهان برانگیخته، عملاً از سوی گروههایی صورت میگیرد که در پاکستان آموزش دیدهاند.
تازهترین گزارش سازمان ملل نشان میدهد که در ششماه گذشته، در افغانستان حدود ۱۶۰۰ غیرنظامی کشته و حدود ۳۳۰۰ غیرنظامی زخمی شدهاند. این سازمان، نیروهای دولتیِ افغانستان را مسوولِ تنها ۸ درصدِ این تلفات اعلام کرده، در حالی که گروه طالبان مسوولِ ۷۴ درصد تلفاتِ غیرنظامیان اعلام شدهاند و نیروهای بینالمللی نیز مسوولِ یک درصد.
افزایش تلفاتِ غیرنظامیان از دغدغههای مهمِ جامعۀ جهانی در افغانستان بوده، ولی هرگز آنگونه که انتظار برده میشد، هیچ نهاد و سازمانِ جهانی برای کاهشِ این تلفات اقدامِ جدی انجام نداده است. اقدامِ جدی برای کاهش میزان تلفاتِ غیرنظامیان در افغانستان، پیوند تنگاتنگ با تفکرِ شورشگری و طالبپروری هم در درونِ دستگاه دولت دارد و هم در بیرون از آن و در کشورهای همسایه و بهویژه پاکستان. طالبانی که از خاکِ پاکستان به عنوان پناهگاهی مطمین استفاده میبرند، عامل اصلیِ خشونتها و تلفاتِ غیرنظامیان در افغانستاناند. اما واکنش به سیاستِ جنگِ نیابتی همانگونه که از سوی دولتمردانِ کشور چندان مورد توجه نبوده، در سطح بینالمللی نیز پیگیری نشده است. شاید ضعفِ اصلی در همان سیاستِ یک بام و دو هوای دولتمردانِ کشور نهفته باشد که تلاشهای صادقانه برای رفعِ بحرانِ امنیتی انجام ندادهاند.
بدون تردید در سیاستی که تروریستان به برادر تقلیل مییابند و فرمان صادر میشود که نیروهای امنیتیِ کشور مجاز نیستند از سلاحهای سنگین در مبارزه با هراسافکنی استفاده کنند، سود را هراسافکنان و حامیانشان میبرند. این سیاست، چندان با سیاستِ تروریستپروریِ پاکستان تفاوت ندارد. به همان میزان که نظامیان پاکستانی در حمایت از گروههای تروریستی قرار دارند، سیاستهای آقای کرزی نیز این حمایت را تشدید کرده است. نظامیِ پاکستانی چرا رو در روی تروریست و دهشتافکن قرار گیرد درحالیکه آقای کرزی آنها را برادر خطاب میکند؟
اما این سکه روی دیگری نیز دارد. روی دیگرِ این سکه، حضور هزاران پاکستانی در صفوفِ طالبان است. همین چند روز پیش، حصارکِ ننگرهار شاهد یورش مرگبارِ صدها پاکستانی در همکاری با طالبانِ مسلح بود. این حمله چنان حضورِ پاکستانیها را به نمایش گذاشت که دیگر بحث جنگِ نیابتی نمیتواند مطرح باشد. این جنگ عملاً جنگِ مستقیم یک کشور علیه کشورِ دیگر است. با این حال، پاکستانیها به جای اینکه واقعیتِ امر را بپذیرند، با مغالطه تلاش میورزند که مسأله را وارونه نشان دهند.
البته در اینمیان نمیتوان از ضعفهای مشهودِ دولتمردانِ کشور و بهویژه ارگ ریاستجمهوری چشمپوشی کرد. سیاستِ ضعف در برابر شورشیان و هراسافکنان که آقای کرزی خوش دارد از آن به عنوان سیاستِ انعطافپذیری و آشتی یاد کند، عملاً این گروهها را فربه ساخته است. به همین دلیل است که میبینیم ساحۀ جنگ و ناامنی در محدودۀ مرزهای جنوبی و شرقیِ کشور باقی نمانده و حالا هرات در غربِ کشور و مزار در شمال و بخشهای مشخصی از پایتخت نیز دستخوشِ ناآرامیهای سیستماتیک شدهاند. عوامل این ناآرامیها البته به بررسیهای جدی نیاز دارد؛ چون در برخی از این ناآرامیها عملاً دستهایی از درون نظام دخیلاند. کسانی تلاش دارند که پیش از انتقال قدرت، فضا را به گونهیی مختل بسازند که نه برآیندِ انتخابات معنایی داشته باشد و نه هم بتوان بهسادهگی بر مشکلِ امنیت چیره شد.
با این اوصاف، میراثِ آقای کرزی برای حکومت آینده، چیزی جز افلاس مالی، فساد اداری و جنگی تمامعیار نخواهد بود!
Comments are closed.