احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:عبدالحفیظ منصور/ 14 اسد 1393 - ۱۳ اسد ۱۳۹۳
کشمکش بر سر تفـــتیشِ آرا بهگرمی ادامه دارد؛ یکطرف بر جداسازیِ آرای پاک از ناپاک پا میفشارد و طرفِ دیگر به تفتیــــشِ آرا اصرار میورزد تا در پایان برای تقلبِ خویش، تأیید جامعۀ جهانی و تیمِ رقیب را هم داشته باشد. حدس بر آن است که مسالۀ انتخابات یا از طریقِ تخنیکی که همانا تفتــــیش دقیق است، حل میگردد و یا در اثرِ تفاهم و تعامل سیاسی. هر کدام از این راه حلها، پیامدهایی به همـــراه میآورد که عبـــارتاند از:
۱ـ اعلان پیـــروزی تیم تحول و تداوم از سوی کمیسیون انتخابات
پیـــامدها: تقلب غلبه مییابد. انتخابات اعتبار خود را در میان مردمِ افغانستان از دست میدهد. وجهۀ جامعۀ جهانی بیشتر از قبل لطمه میبیند. تیم اصلاحات و همگرایی نتیجه را نمیپذیرد. کشور به بحران میرود. تیم تحول و تداوم قادر به تشکیل دولت نخواهد شد. طالبان و القاعده از خصوصیات شخصی و خانوادهگی اشرفغنی بهرهگیری کرده، مردم را بیشتر از گذشته تحریک خواهند کرد. بیم آن میرود که ادارات دولتی فلج گردند و قطعات ارتش و پولیس از هم متلاشی شوند.
۲ـ اعلان پیـــروزی تیم اصلاحات و همگرایی از سوی کمیسیون انتخابات
پیـــامدها: رای و ارادۀ مردم بر تقلب پیروز میگردد. دیگر روی تقلب سرمایهگذاری نخواهد شد. اعتماد مردم نسبت به جامعۀ جهانی و تعهداتشان افزایش مییابد. گروه طالبان و القاعده در برابر یک دولتِ نسبتاً قوی قرار میگیرد. موسسات دولتی محفوظ میمانند. به ارتش و پولیس کسی از عقب خنجر نمیزند. جنبش ملی و حزب وحدت اسلامی به رهبری استاد خلیلی اعتراضاتی خواهند داشت که با تشکیل دولتِ فراگیر میتواند رفع گردد. اشرفغنی احمدزی حوصلۀ ماندن در افغانستان و دوام مبارزه را نخواهد داشت، لذا به امریکا خواهد رفت. دولت انگلیس به عنوان حامی خارجی تیم تحول و تداوم به دیپلماسی منفیِ خود برای مدتی ادامه خواهد داد.
راه حل سیـــاسی:
۳ـ توافق روی پست ریاست اجراییه به گونهیی که قدرت میان نهاد ریاستجمهوری و ریاست اجرایی بهصورت مساوی تقسیم گردد.
پیـــامدها: در این صورت شعار ارگ یا مرگ در میان تیمهای رقیب از بین میرود، زیرا هر دو جانب خود را شریک قدرت در آینده میدانند. انرژی کشمکش برای پیروزی در نتیجۀ تفتیش آرا کاهش مییابد، زیرا هیچ جناحی خود را حذفشده نمیداند. انتخابات ثمر واقعی خود را نمیدهد اما از رفتن افغانستان به سوی بحرانی عمیق و فراگیر جلوگیری میشود. دولت آینده از صلاحیتهای محدودی بهرهمند خواهد بود. نهادهای حکومتی و پارلمان میان طرفدارانِ دو تیم تقسیم خواهد شد. در صورت تعادل قوا، لویهجرگه در وضعیت بهتری قرار میگیرد تا در یک فضای بهتر تصمیم بگیرد و قانون اساسی را تعدیل کند.
۴ـ تقســـــیم صلاحیـــتهای اجرایی میان نهاد ریاستجمهوری و ریاست اجرایی به نفع نهاد ریاستجمهوری
پیـــامدها: هر دو جناح برای گرفتن پست ریاستجمهوری تلاش خواهند کرد و هیچکدام به دوم شدن قناعت نخواهد داشت؛ این خود یک گام ابتدایی به سوی تقسیم قدرت شمرده شده میتواند تا در آینده پست صدارت ایجاد گردد. انتخابات آن جایگاه اصلی خود را نمییابد. تقلبکاران محفوظ میمانند؛ ولی چارهیی کوچک برای حفظ سلامت افغانستان، حفظ علاقهمندی جامعۀ جهانی به افغانستان بوده میتواند. نهاد و موسسات دولتی زیان کمتری را متحمل میگردند.
۵ـ تقســیم صلاحیتهای اجرایی میان نهاد ریاستجمهوری و ریاست اجرایی به نفع نهاد اجرایی
پیـــامدها: هر دو تیم سعی خواهند کرد تا در شمارش آرا بازنده شوند، تا پست اجرایی را بهدست آورند و شاید برای باطلسازی آرای خود هر یک مساعی به خرچ دهد. دیگر در آینده در پی تقلب در انتخابات نخواهند رفت. چنین تفاهمی، ریاستجمهوری را به یک نهاد سمبولیک بدل میسازد و کشور را یک گام بلند به جانب نظام پارلمانی پیش میبرد. بهسرعت زمینه برای تقویتِ احزاب سیاسی و پارلمانی فراهم میگردد. نهادهای انتخاباتی به سوی اصلاحات سوق داده میشوند و قانون انتخابات بهتر خواهد گردید.
۶ـ الغای دور دوم انتخابات و تداوم دورۀ حامد کرزی
سران هر دو تیم انتخاباتی برای همیشه از سیاستِ کشور دور خواهند شد و دموکراسی آشکارا در افغانستان ناکامیِ خود را اعلان میکند. این ناکامی به دولتمردان امریکا و اروپا تسری خواهد یافت. حزب دموکرات در امریکا در برابر رقیبش کم میآورد. موافقتنامۀ امنیتی میان افغانستان و امریکا امضا نخواهد شد. بیم آن میرود که ایالات متحدۀ امریکا با افغانستان وداع بگوید و مانند عراق از دور نظارهگرِ اوضاع باشد. خروجِ امریکا خود پیامدهای عدیدۀ دیگر دارد که هر کسی میتواند آن را حدس بزند.
۷ـ الغای انتخابات و ایجاد دولت موقت
دولت موقت میتواند از ترکیب هر دو تیم انتخاباتی باشد یا از اشخاص بیطرف؛ که در هر دو حالت در رأسِ آن شخص ثالث قرار میگیرد. دولت موقت در حکم خط زدن به همۀ دستاوردهای سیزدهساله و تا حدی برگشت به موافقتنامۀ بن است که از یکسو شکست سیاسی جامعۀ جهانی را در افغانستان بازگو میدارد و از سوی هم ادارههای نیمبند کنونی را که تازه جان گرفتهاند، تصفیه و متلاشی میکند. این دولتِ غیرانتخاباتی از توان لازم برخوردار نمیباشد و از این رهگذر که برای مدتِ کوتاهی روی صحنه میماند، به کارهای اساسی پرداخته نمیتواند؛ از جمله قادر نخواهد بود اعتماد مجدد جامعۀ جهانی را حاصل بدارد و مساعدتهای مورد نیاز افغانستان را جلب بدارد.
والله واعلم باالصواب
Comments are closed.