احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:2 سنبله 1393 - ۰۱ سنبله ۱۳۹۳
سازمانهای بینالمللی (International Organizations) در واقع دو نوع سازمان کاملاً متفاوت را دربرمیگیرند؛ اولین نوع مربوط میشود به سازمانهای بین المللی دولتی (International Governmental Organizations) موسوم به سازمانهای IGO که آنها را دولتهای ملی تشکیل میدهند و اداره میکنند. دومین نوع مربوط میشود به سازمانهای بینالمللی غیردولتی (Non-Governmental Organizations) موسوم به سازمانهای NGO که دولتهای ملی نقش مستقیمی در تشکیل و ادارۀ آنها ندارد. یکی از بارزترین نمونههای سازمانهای بینالمللی دولتی (IGO)، سازمان ملل متحد است. و اما از نمونههای سازمانهای بینالمللی غیر دولتی میتوان از سازمان صلیب سرخ، سازمان دفاع از حقوق بشر و هزاران نمونۀ دیگر نام برد.
سازمانهای بینالمللی، اعم از دولتی و غیردولتی از نظر حوزۀ فعالیتی، میتوانند جهانی (مثل سازمان ملل متحد) یا منطقهیی (مثل بازار مشترک / اتحادیۀ اروپا) باشند. امروزه صاحبنظران تعداد سازمانهای بینالمللی دولتی (IGO) را بین ۳۰۰ تا ۴۰۰ تخمین میزنند. و اما دربارۀ تعداد سازمانهای بین المللی غیر دولتی، آمار دقیقی در دست نمیباشد، ولی آنچه مسلم میباشد، این است که تعداد این سازمانها حداقل بیشتر از ده برابر سازمانهای بین المللی دولتی است و از جنگ جهانی اول همواره بر تعداد آنها افزوده شده است.
پیدایش سازمانهای بینالمللی، ریشه در افکار و خواستههای سدۀ ۱۴ میلادی دارد که پیره دوبس (Pierre Dubois) برای اولینبار پیشنهاد تشکیل شورا و دادگاه ملتها را کرد. در دیدگاه او، این شورا و دادگاه میتوانستند مثل پادشاه در تدوین قانونها، و یا نقض آنها و اجرای ضوابط نظامی، نقش تعیینکنندهیی داشته باشد.
امانوئل کانت (Emmanuel kant 1724-1804) در سال ۱۷۹۵ با انتشار کتاب معروف خود “صلح جاودانی” (Zum Ewigen Frieden) پیشنهاد تشکیل کنفدراسیون صلح جمهوریها را کرد. جرمی بنتهام (Jeremy Bentham 1748-1832) در سال ۱۸۴۳ در کتاب خود (A Plan for a Universal and Perpetual Peace) عقیدۀ خود را مبنی بر ضرورت تشکیل کنگره یا پارلمان جهانی و همچنین یک دادگاه بینالمللی که مورد قبول تمام دولتهای ملی باشد، مطرح کرد.
در پایان سدۀ ۱۹ و شروع سدۀ ۲۰ بهویژه بعد از پایان جنگ جهانی اول، افراد مهم دولتی در همایشهای صلحجویانۀ بینالمللی تلاش زیادی برای به وجود آوردن شرایط مناسب برای ایجاد سازمان ملل متحد از خود نشان دادند. که بعد از پایان جنگ دوم نیز این تلاشها ادامه یافت و در نهایت در ۲۴ اکتوبر ۱۹۴۵ این تلاشها به بار نشست و این سازمان تأسیس شد.
اما بر خلاف انتظار، هدف اصلی اولین سازمان بینالمللی که تشکیل شد، حل مسایل پیش پا افتاده و سادۀ بین دولتها بود، نه تلاش برای ایجاد صلح در سطح بینالمللی. این سازمان بینالمللی که به کمیسیون رئن (Commision of Rhen) معرف بود، در سال ۱۸۱۵ تشکیل شد. در اواخر سالهای سدۀ ۱۹ میلادی سازمانهای بینالمللی فراوانی، با این هدف که بتوانند همکاریهای بین دولتی را در یک محدودۀ بسیار کم تنظیم و برقرار کنند، تشکیل شد. یکی از سازمانها، اتحادیههای بینالمللی تلیفون(۱) بود که در سال ۱۸۶۵ میلادی تأسیس شد. نکتۀ قابل توجه اینکه: تقریباً اکثریت این سازمانهای بینالمللی، به موضوع صلح و امنیت جهانی کمترین توجهی نکردند. با اینکه عملکردهای سازمانهای بینالمللی بسیار متفاوت است، ولی در عین حال میتوان هدفهای اساسی این سازمانها را به شرح زیر دستهبندی کرد:
۱) توسعه و شیوع اطلاعات در سطح جهانی
۲) تأثیر گذاشتن در موارد مورد بحث(۲) در مسایل سیاسی جهانی
۳) تأثیر گذاشتن بر شکلگیری هنجارها و نورمهای (Norms) بینالمللی
۴) کنترل بر اجرای قانونهای تدوین شدۀ بینالمللی
۵) طرح مسایل مشترک.
ساختار این سازمانهای بینالمللی، مثل اهداف آنها متفاوت و چندگونه است؛ ساختار غالب در این سازمانها را به شرح زیر میتوان توضیح داد: بالاترین رکن سازمانی و ارگان تصمیمگیری، مجمع عمومی سازمان است که از نمایندهگان کشورهای عضو تشکیل شده است. در کنار و یا در بعضی از سازمانها در بالای این مجمع، شورای نسبتاً کوچکی است که از نمایندهگان عالیرتبه بعضی از کشورهای پیشرو عضو تشکیل میشود. این شورا را میتوان با شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز مقایسه کرد. بعد از این دو ارگان مهم، دبیرخانه و قسمت بعد، تنۀ اصلی سازمان است که از تکنوکراتها، کارمندان و دیگر متخصصان بینالمللی تشکیل شده است. به عنوان مثال میتوان از کمیسیون اتحاد اروپا (EU) ، دبیرخانۀ سازمان ملل متحد یا دبیرخانۀ سازمان همکاری اقتصادی اکو (ECO) نام برد که بر اساس پیمان ازمیر، مرکز آن در تهران است.
از دیرباز شیوۀ پیدایش سازمانهای بینالمللی و چهگونهگی و شکل تأثیرگذاری آنها بر عملکردهای دولتهای ملی، بین پژوهشگران علوم سیاسی به عنوان یک پرسش مهم و اساسی مطرح بوده است. پاسخ به این پرسش را در پژوهشهای علوم سیاسی به سه نوع متفاوت و در عین حال متناقض، میتوان ملاحظه و تقسیم کرد:
۱ـ بحثهای درون سازمانها، در دستگاه تصمیمگیری و درک دولتهای عضو تأثیرگذار است.
۲ـ دولتهای عضو سازمانهای بینالمللی، بر این باور هستند که عملکرد موثر این سازمانهای بینالمللی، جزو خواستههای ملی این دولتها هستند.
۳ـ دولتهای عضو سازمانهای بینالمللی تحت تأثیر بحثها و تصمیمگیریهای این سازمان قرار نمیگیرند و معمولاً بدین دلیل استناد میکنند که تصمیمگیریهای این سازمانها، که اغلب با منافع دولتهای عضو مغایرت دارد، باعث به وجود آمدن نارضایتی در درون کشور و بروز عکسالعمل دستهجمعی از سوی مردمان این کشورها میشود.
پاورقیها:
۱ـ International Tele Union
۲ـ Agenda
گرفته شده از: باشگاه اندیشه
Comments are closed.