احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:8 سنبله 1393 - ۰۷ سنبله ۱۳۹۳
دُکتر فرامرزتمنا/آگاه روابط بین الملل
درخصوص بحثی که مطرح شده استدو بحث بنیادی و شکلی دارم؛ در مباحث بنیادی این طرح باید پاسخگوی چند مسأله باشد.
۱-عدم ثبات را در شیوههای مملکتداری پاسخ بگوید که بزرگترین آفت صد سال اخیر حکومتداری افغانستان بوده است که پیوسته ما نظامهای سیاسی و شیوههای حکومتداری را عوض کردیم؛ باید آجندای ملی تبعات ناشی از شیوههای حکومتداری را به حداقل برساند.
۲-این طرح باید نمادی از خانه تکانی در دولت باشد به این معنا که ما کاستیهای سیزده سال گذشته را میخواهیم در حکومت وحدت ملی کاهش دهیم.
۳-زمینه انتخاب عقلانی زعما در پنج سال آینده باشد؛ ما در جریان پنج سال آینده به سرنوشت مشابه امسال مواجه نباشیم.
به صورت عموم این ساختار پاسخگوی تمام نیازهای افغانستان بویژه نیازهای توسعهیی کشور باشد؛ چون همه چیز در شرایط امروزی افغانستان اهمیت دارد، الا توسعه و انکشاف و ما کشوری هستیم که باید اولویت ما انکشاف باشد.
در اینجا دو پیش فرض مطرح است:
یک-اصول مملکتداری و خطوط آن.
دو-گروههای مملکتداری.
این تنها یک الگو است و ما میتوانیم متحول شویم اما اصول مملکتداری را طبیعتاً دولت وحدت ملی نمیتواند تغییر دهد. در برخی از بخشهای آجندای ملی دیده میشود که اصول مملکتداری مورد توجه قرار نگرفته است.
در بخش دوم، چند بحث شکلی دارم؛ من در کنفرانس عبور از بحران که حدود سه سال پیش توسط آقای احمدولی مسعود راه اندازی شده بود، یک بحثی را مطرح کردم که شیوۀ عبور از بحران در افغانستان تشکیل یک تیوریگاه سیاسی است که متشکل از رییس جمهور برحال افغانستان، رییس جمهور گذشته و رهبر بزرگترین اپوزیسیون باشد و برای ثبات بخشیدن و شیوههای مملکتداری در افغانستان بود.
در بحث شورای عالی ریاست جمهوری دو سه تیوریگاه موجود است یعنی هم رییس اپوزیسیون و هم رییس جمهور اما رییس جمهور قبلی و یا نمایندۀ او که پنج ده سال کشور را مدیریت کرده است و باید تجارب خود را منعکس بسازد در هر چارچوبی اگر باشد بهتر است چون برای مملکتداری ثبات میبخشد.
اگر چند مشاور متخصص هم در این شورا استخدام شوند تنها سمت اجرایی پیدا نکند بلکه جنبۀ علمی و معرفتی هم پیدا کند تا تصامیم علمی و درستتری در آنجا گرفته شود.
در بحث قوۀ مقننه اشاره شد به سیستم تناسبی که نیاز به تشریح دارد که آیا در یک سال آینده که تا انتخابات پارلمانی فُرصت داریم امکان تغییر سیستم فعلی بر اساس رأی اکثریت وجود دارد که اگر بلی باید مورد توجه قرار گیرد.
در بحث شورای عای اقتصادی-اجتماعی از برخی موارد نام گرفته شد؛ در افغانستان به نظر من جز محدودی کشورهایی است که برخلاف این مقوله که میگویند سیاست خارجی در امتداد داخلی است اما ما سیاست داخلی نداریم حالا چه رسد به سیاست خارجی؛ در این شورا به دلیل نیاز افغانستان به جامعه جهانی وزیر خارجه جزوه اصلی شورای عالی اقتصادی باشد.
در بحث شورای امور اجتماعی و فرهنگی خوب است که شورای عالی علمی اجتماعی و فرهنگی شود چون بزرگترین نیاز افغانستان به دانش است و این شورا بتواند امتداد دانش در افغانستان را تسریع ببخشد و در این بخش تحول ایجاد کند.
در قسمت شورای همآهنگ کنندۀ امور امنیتی یک ابهامی وجود دارد که ارتباط این به شورای امنیت چیست و خوب است که این شورا در چارچوب شورای عالی عمومی امنیت ملی ادغام شود برای پرهیز از بروکراسیهای زمان سوز که اگر ما در این پروسه این بروکرسی را بگذاریم به زودی به نتیجه نمیرسیم.
آخرین بحثی را که دارم این که اگر در بحثهای پسانتر استراتیژیهای دستیابی به هر کدام این مراحل و نتایج ملموس آن را در حکومتداری مطرح کنیم بسیار خوب است.
مهمتر از همه چیز اینکه، طرحی که در این جا بحث میشود مورد توجه هر دو تیم اگر قرار گیرد تا مباحث مطرح شده بتواند به تمام آنچه ساختار حکومت آینده است را کمک کند.
اجمل بلوچ زاد/فعال مدنی
بحث این است که امروز ما در زمانی قرار گرفتهایم که در کنفرانس بن صحبت میشد و بعد از آن تلاش شد که روی حکومت انتقالی و حکومت موقت صحبت شود و روی لویه جرگه بحث شد و قانون اساسی ایجاد گردید؛ همه این موارد در یک نوع عجله و سرخوردگی همه با هم ساخته و تا اینجا رسید.
امروز بحث حکومت وحدت ملی به عنوان یک راهکاری برای شکستاندن بن بست انتخاباتی مطرح شده است؛ این طرح میتواند مشکل افغانستان را حل کند.
تجارب نشان میدهد که حکومت وحدت ملی در بسیاری از کشورها چندان موفق هم نبوده است؛ اگر اشتباه نکنم در لوکزامبرگ، ایرلند شمالی نمونۀ این گونه حکومتداری را ساختند و بعد افرادی که ایتلاف کرده بودند و در قدرت سهیم بودند به راحتی توانستند تا به حکومتها صدمه بزنند.
امروز بحث اساسی آجندای ملی باید این باشد که آیا میشود از دل این بحران انتخابات را سالم بیرون آوریم.
آیا کسانی خارج از انتخابات ماندن و در این پروسه شرکت نکردند خواستها و آرزویهای آنها را میتوانیم از این دریچه پاسخگو باشیم و یا آیا میشود دموکراسی و قانونمداری را پیاده سازیم؟
بحث من این است که تفرقه بسیار عمیق است و این دو تیم و گروههای دیگری که در افغانستان قرار دارند اگر دو تیم این حکومت را بسازند خوشبین نیستم؛ چون همین جمع میآیند منتقد حکومت و ناظر آن میشود بعد از دو سال باز هم در رسانهها ظاهر خواهند شد و این حکومت را نقد خواهند کرد و اشتباهاتی که در بن و در لویه جرگۀ قانون اساسی صورت گرفته بود، بازهم تکرار خواهد شد.
در اخیر میخواهم بگویم که حکومت وحدت ملی زورآزمایی خواهد داشت و قدرت به گونهیی تقسیم خواهد شد که هر کسی که از دارای وزارت مالیه مصرف کرده بود باید در حکومت جابجا گردد.
کسانی مافیا هستند در فساد دخیل و انتخابات افغانستان را به بحران بردند در حکومت آینده حضور خواهند داشت؛ پس باید این حکومت آسیب شناسی شود تا دیده شود که این نیاز میتواند حکومتداری آینده را درست بسازد و یاخیر.
اپوزیسیونی که در این جا مطرح شده است باید از دل انتخابات بیرون میشد و این اپوزیسیون مصنوعی است و اپوزیسیونی است که هیچ گونه طرحی برای حکومت وحدت ملی و برای بیرون شد از بحرانها و چالشها نخواهد کرد و این اپوزیسیون در دل حکومت وحدت ملی ذوب میشود و در نهایت پنج سال حکومت کجدار پیش خواهد رفت و در نهایت انتخابات آینده معلوم نیست.
آیا در آینده جوانان از دانش و انرژی خود در انتخابات سرمایهگذاری خواهد کرد و این بحثهای بسیار مهم است که آرزو دارم روی آن تمرکز شود.
Comments are closed.