کـــرزی؛ سیاست‌مداری هم‌چنان سطحی‌نگر

گزارشگر:احمد عمران/ 2 قوس 1393 - ۰۱ قوس ۱۳۹۳

حامد کرزی رییس‌جمهوریِ پیشینِ افغانستان که در حال حاضر در هند به‌سر می‌برد، گفته است که افغانستان میدان جنگِ نیابتیِ پاکستان و هند نمی‌شود. او این اظهارات را در واکنش به سخنانِ سرتاج عزیر مشاور امنیتِ ملی و امور خارجیِ نخست‌وزیر پاکستان گفته است.
اخیراً سرتاج عزیز ابراز نگرانی کرده که حضور هند در افغانستان، منافع پاکستان را تهدید می‌کند. او هم‌چنین گفته است که هند برخی مخالفانِ پاکستان را در ولایات مرزی افغانستان با این کشور مسلح می‌سازد. mnandegar-3
در همین حال، آقای کرزی از سیاست‌های امریکا در افغانستان نیز به‌شدت انتقاد کرده است. آقای کرزی گفته که امریکا در پی منافعِ خود در افغانستان است و نمی‌خواهد صلح در کشور تأمین شود. آقای کرزی در ادامه، عدم امضای پیمان امنیتی را به این مسأله مربوط دانسته است؛ همان پیمانی که به محضِ شکل‌گیری دولت وحدتِ ملی از سوی این دولت امضا شد.
آقای کرزی اما زمانی که پیمان امنیتی میان افغانستان و امریکا به امضا رسید، این نگرانی‌ها را مطرح نکرد. او هم‌چنین زمانی که پیمان استراتژیک با ایالات متحدۀ امریکا را امضا کرد، چنین نگرانی‌هایی را بروز نداد. ولی ماه‌ها پس از آن، وقتی بحث امضای سند امنیتی میان دو کشور به عنوان یکی از اجزای پیمان استراتژیک به میان آمد، آقای کرزی نمایشِ تازه‌یی را آغاز کرد؛ نمایشی که باعث شد سند امنیتی میان حکومتِ او و امریکا امضا نشود و چالش‌های جدیدی در مناسبات دو کشور بروز کنند.
آقای کرزی همواره سیاست‌مداری نابه‌هنگام بوده است؛ سیاست‌مداری که ناگهان تصمیم می‌گیرد و ناگهان وارد عمل می‌شود. برای آقای کرزی، عقلانیت در سیاست مطرح نبوده و پس از این‌هم نخواهد بود. آقای کرزی با وجود داشتنِ مشاوری که به معلمِ سیاست در افغانستان نام‌بردار است، نفهمید که سیاست عرصۀ منافع است و نه احساسات.
حرف‌های آقای کرزی به دردِ زمان جنگِ سرد می‌خورد؛ زمانی که شوروی سابق هنوز به حیاتِ خود ادامه می‌داد و کشورهای جهان اکثراً به دو قطبِ متضاد تقسیم شده بودند. این کشورها در یارگیری از دیگر کشورها چنان در سطح بین‌المللی عمل می‌کردند که فکر می‌شد به مسایلی فراتر از منافع خود می‌اندیشند؛ به مسایلی مثلِ حقوق ملت‌های زیر سلطه و یا نجات کشورها از چنگ استبداد و توتالیتاریسم. اما پس از فروپاشی نظام‌های کمونیستی در جهان، مشخص شد که گسترش دموکراسی و یا مبارزه با سرمایه‌داری، شعارهایی در جهت تأمین منافع کشورهای بزرگ بوده است.
آقای کرزی با وجود تحصیل در رشتۀ سیاست و گرفتن چندین دکترای افتخاری، هنوز سیاست‌مداری ساده‌اندیش و سطحی‌نگر است و یا چنین خود را نشان می‌دهد. آقای کرزی نمی‌داند که امریکایی‌ها از روز آمدن به افغانستان، عاشقِ چشم و ابروی او نبوده‌اند و پس از این‌هم نخواهند بود. بارها از طریق همین روزنامه نوشتم و دیگران هم نوشتند که در برهه‌یی از زمان، منافع کلانِ افغانستان با منافع جامعۀ جهانی گره خورد و زمینۀ همکاری‌های مشترک را به وجود آورد. افغانستان سیزده سال پیش برای بیرون‌رفت از مشکلات عظیمِ سیاسی و اقتصادیِ خود، تنها یک گزینه داشت و آن‌هم همکاری‌های جامعۀ جهانی و به‌ویژه امریکا. گزینه و انتخاب دیگری نه‌تنها مطرح نبود و وجود نداشت، بل تهدیدهایی که متوجه کشور بود، می‌توانست بقای آن را هم با خطر روبه‌رو سازد.
خوب به‌خاطر داریم که حکومتِ مجاهدین چرا در برابر یک جنگ مدهشِ داخلی و بیرونی قرار گرفت. کدام کشورها و نیروها تلاش کردند که زمینۀ سقوط و متلاشی شدنِ حکومت مجاهدین به رهبری استاد برهان‌الدین ربانی فقید را فراهم کنند. دلیل تنش‌ها و مشکلاتِ کشور پس از تشکیل حکومت مجاهدین، انزوای ناخواستۀ آن بود؛ انزوایی که پس از پایان جنگ سرد، کاملاً طبیعی می‌نمود، اما طبیعی نبود. جهان در آن زمان برای یک جنگِ دیگر آماده‌گی می‌گرفت؛ جنگی که شاید دولت‌مردانِ غربی تظاهر به عدم فهمِ آن می‌کردند، ولی در سخنان و واکنش‌های دولت‌مردان کشور و به‌ویژه پروفیسور برهان‌الدین ربانی و قهرمان ملیِ کشور احمدشاه مسعود کاملاً بازتاب می‌یافت.
شاید بهترین تعبیر برای آن سال‌ها این باشد که بگوییم افغانستان به وادی گرگ‌ها تبدیل شده بود. اگر پس از حوادث یازده سپتمبر، افغانستان نمی‌توانست مناسباتِ جدیدی را با جهان آغاز کند، بدون شک امروز وضعیت بهتر از سال‌های دهۀ هفتاد نبود. مناسباتِ جدید توانستند بنیادهای جامعۀ نوین افغانستان را بریزند.
اما به‌راستی چرا آقای کرزی در حال حاضر چنین سخنانی را مطرح می‌کند؟
شاید یک دلیل روشنِ آن این باشد که سیاست‌مداران پس از رفتن از قدرت، درد دل‌های خود را بروز می‌دهند؛ یعنی حرف‌هایی را که در زمان حکومت‌داری نمی‌توانستند بگویند، با دیگران مطرح می‌سازند. اما آقای کرزی هدفِ دیگری هم دارد. او هنوز باور نکرده که از قدرت کنار رفته است. او هم‌چنان خود را قیمِ این کشور می‌داند. سخنان آقای کرزی، نیاتِ او را در مورد آیندۀ خودش به‌خوبی روشن می‌سازد. آن‌گونه که شنیده می‌شود، او موفقیتِ دولتِ جدید را باور ندارد و منتظر روزی است که این دولت در اثر اختلافات و یا چیزهای دیگر از هم بپاشد.
آقای کرزی هنوز شکستِ سیاست‌های خود در افغانستان را قبول نکرده است. هنوز او نمی‌داند که ادامۀ سیاست‌های او می‌توانست به فاجعه‌یی جدید در افغانستان منجر شود. در همین حال آقای کرزی با چنین اظهاراتی می‌خواهد مظلوم‌نمایی کند و خود را مُحق نشان دهد. می‌خواهد بگوید که اگر اوضاع امنیتی بدتر شده و یا مشکلاتِ سیاسی دامن‌گیر نظام است، به دلیل امضای سند امنیتی با امریکا و عدم توانایی دولتِ جدید در تشخیص ریشه‌های مشکلات است. آقای کرزی که گویا افکار و روح هوگو چاوز رییس‌جمهوری کمونیستِ ونزویلا در او حلول کرده، با چنین اظهاراتی می‌خواهد بگوید که نظامِ سرمایه‌داری را دوست ندارد و دوستی با چنین نظام‌هایی، نمی‌تواند به خیرِ کشورهای فقیر تمام شود.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.