احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:ترتیبکننده: روحالله یوسفزاده/چهار شنبه 27 حوت 1393 - ۲۶ حوت ۱۳۹۳
ماندگار: در این روزها تنـورِ فتوا مبنی بر تحریمِ نوروز گرم است، در این مورد شما چه گفتنی دارید؟
انصاری: نوروز زیباترین مظهر رویش و زایش، و فصل رستاخیزِ طبیعت است؛ فصلی که به گفتۀ مولانا در آن باغ سلام میکند، سرو قیام میکند، سبزه پیاده میرود و غنچه سوار میرسد. در چنین فضایی، نه تنها نباتات بلکه سایر زندهجانها نیز از خواب زمستانی برخاسته و به حرکت و جنبش درمیآیند. برپا کردن غوغا در جهت تحریم نوروز هم بیانگرِ تجدد زندهگی و نشاط در این موسم میباشد.
ماندگار: تحریم این مناسبت از دیدگاه مخالفان در کجا نهفته است؟
انصاری: در سراپای متون مقدس دینی، هیچ متنِ صریح و قاطع و استوار و قطعیالثبوت و قطعیالدلالهیی را در زمینۀ تحریمِ نوروز نمیتوان یافت. ما روایتهای متفاوتی داریم که برخی بر فضیلت نوروز تأکید دارد و برخی روایات دیگر هم وجود دارد که برخی دانشمندان تحریم نوروز مجوسی را از آن استنباط نمودهاند، ولی در نهایتِ امر ما با هیچ متنِ قاطعی در این راستا مواجه نیستیم. چلنجی که چند سال پیش داده بودم، تا حال برجاست و کسی نتوانسته دلیلی صریح و قاطع و معقول و منطقی در جهت تحریمِ آن ارایه نماید.
ماندگار: یکی از هموطنانِ ما به نام اسماعیل لبیب بلخی مطلبی را نگاشته و سخن شما را در زمینۀ جایز بودنِ نوروز نقد نمودهاند. آن نقد را دیدهاید؟
انصاری: بلی آن نقد را دیده و خواندهام. نقد نظریاتِ ما و یا مخالفان و موافقانِ ما، امری کاملاً طبیعی است. اینکه دانشمندی از جمع پیروان خط سلفی و از شیفتهگان مدرسۀ شیخ محمد بن عبدالوهاب، نظریه و باوری را با ابزار قلم نقد میکند، جای شکر است؛ هرچند رگههای تکفیر و تفسیق در نوشتۀ آن جناب هویداست. تا زمانی که سخن با سخن و منطق با منطق پاسخ داده میشود، ما باید خدا را شکرگزار باشیم. اما آن نوشته خللهای فراوانی دارد که فرصتی برای پاسخدهی به تمام جزییاتِ آن را ندارم. نام رساله است «نوروز در اندیشۀ هوا و خیال». من تصور میکنم که ایشان حتا در عنوان رسالۀشان مرتکب چند اشتباه شدهاند. نخست اینکه نمیدانم هدف ایشان «هوا» به معنی «باد» است و یا «هوی» که «خواهش نفس” را گویند. اگر هدف ایشان از هوا باد باشد، پس کدام باد میتواند اندیشه داشته باشد؟ باز اگر خواهش نفس باشد، پس باید آن را صفت میساختند و مینوشتند هوایی و خیالی. به هر حال من چیزی نیافتم که به علمم بیفزاید و خواننده از آن چیزی بیاموزد.
ماندگار: ایشان حدیث انس بن مالک را نقل کرده که میگوید: «زمانی که پیامبر اسلام وارد مدینه شدند، مردم مدینه دو روزی داشتند که در آن به بازی میپرداختند؛ پیامبر فرمود این چه روزهایی است، گفتند: ما در دوران جاهلیت در این دو روز به به بازی میپرداختیم، پیامبر فرمودند: خداوند دو روزِ بهتری را جاگزین نموده که عید قربان و عید فطر میباشد».
آیا این حدیث نمیتواند مبنای تحریمِ این روز قرار گیرد؟
انصاری: جناب استاد لبیب، زحمت فراوانی کشیده و ۵۲ کتاب را مأخذ دادهاند؛ ولی در راستای هدفشان که تحریم نوروز است، موفق نبودهاند. مهمترین سخنی که ایشان بر آن تأکید نمودهاند، اصل عید بودن و یا نبودن نوروز است. نویسندۀ این سطور پیوسته منکر اصل دینیِ نوروز بوده، با آنکه برخی روایات مبنی بر تقدسِ این روز هم آمده است. من برای بار هزارم فریاد میزنم که نوروز عید نیست که دارای احکامی دینی و تعبدی باشد. نوروز مناسبتی اجتماعیست که هیچکس نمیتواند آن را تحریم کنـد. حدیثی را که شما به آن اشاره نمودهاید و بیشتر فقهای ما آن را از سنن ابوداوود نقل میکنند، از سوی انس بن مالک و سپس حمید روایت شده است. حدیثی را که حمید روایت نموده، عنعنه دارد و حمید چون مدلس است، پس این عنعنه و آنهم از انس بن مالک، استفهام بزرگی را پیش روی این روایت میگذارد. جناب لبیب طرق دیگری را هم نقل نمودهاند که حدیث مذکور عنعنه ندارد. در اینجا میخواهم بگویم که در علوم حدیث دانشمندانی هم وجود دارند که احادیث مدلسین را به هیچ صورتی قابل پذیرش نمیدانند. شعبه بنالحجاج از دانشمندان بلندقامتِ علم حدیث میگوید: تدلیس برادر دروغ است و زنا کردن برای من گناهش کمتر از تدلیس است.
خطیب بغدادی از ایشان حکایت میکند که میگفتند: نوشیدن ادرار مرکب آسانتر از تدلیس است. من در اینجا در صدد تأیید و یا رد نظریات دانشمندانِ علم حدیث نیستم، ولی همینقدر میگویم که چهگونه میتوان بر مبنای روایت راویانی که با همچو چلنجهایی مواجهاند، سهصد میلیون انسان را تکفیر نمود؟!!
ماندگار: برخی ملاها و از جملۀ آنها همین نویسندهیی که شما از ایشان یاد نمودید، فتاوای فقه حنفی را اساسِ این تحریم قرار دادهاند. اتکا بر حواشیِ فقه حنفی چهقدر میتواند اساسِ این تحریم قرار گیرد؟
انصاری: خیلی خندهآور است که دوستانی در هزار مسالۀ دیگر، فقه حنفی را مرادف با خرافات میدانند ولی در بحث نوروز خود را دوآتشهترین حنفیهای کشور معرفی مینمایند. با گزینش یک رأی و فتوا و روایت نمیتوان حقانیتِ یک مسأله را ثابت نمود. اگر چنین میبود، پس باید حنفیها رفعالیدین مینمودند، در حالی که امام بخاری احادیث فراوانی را در رسالۀ «رفع الیدین» خویش روایت نموده و خود آن بزرگوار در مقدمۀ آن رساله میفرمایند: «پاسخ به کسی که بلند کردن دست را در نماز هنگام رکوع و بعد از آنکه سر را از رکوع بلند میکند، منکر بوده و این مسأله را بر عجمیان بدون آنکه این امر به آنها ربطی داشته باشد، بهصورت مشقتباری پیچیده ساخته است. این بلند کردن دستها در نماز از کردار و گفتار پیامبر صلیالله علیه و سلم و از عملکرد و روایت یارانِ او ثابت گردیده است، چنانچه از فعل تابعین و پیروی پیشینیان صالح از آنها در اخبار صحیح و روایات شماری از اهل ثقه و مورد اعتماد از مردان ثقه و نیکوکاری که پس از آنها آمدند نیز ثابت شده است. خداوند آنان را ببخشاید و به آنچه آنان را وعده داده است، مستحق گرداند. این انکار رفعالیدین از کینهتوزی و بدبینی قلبی ایشان نسبت به سنت پیامبر نشأت میکند. او از سنت پیامبر صلیالله علیه و سلم گریزان بوده و در برابر پیروان سنت، تکبر و خصومت پیشه نموده و بدعت با گوشت و استخوان و مغز وی عجین گردیده است و (علت مخالفت او با سنت) به این برمیگردد که خود به گرد هم آمدن عجمیان پیراونش و استقبال آنها از وی انس گرفته و فریب خورده است». پایان سخن امام بخاری.
تحریم امری در فقه اسلامی نمیتواند بر مبنای هر روایتی صورت گیرد. اگر متنی قرآنی و یا نبوی بهصورت صریح نهی هم نماید، ضرور نیست که آن نهی به معنی تحریم باشد. اگر چنین میبود، پس آیتی که میگوید: «از مسایلی نپرسید که اگر برایشان واضح گردد به ضررتان تمام شود»، باید اساسِ تحریمِ همچو پرسشها میگردید، در صورتی که چنین نیست. در این زمینه مثالهای فراوانی هم وجود دارد.
ماندگار: از امام بخاری یاد نمودید، آیا ایشان در این زمینه سخنی دارند؟
انصاری: امام بخاری در «الادب المفرد» خویش و همچنان وقتی که دربارۀ یکی از راویان حدیث به نام «سعر» حرف میزند، روایتی را ذکر نمودهاند که میگوید: نعمان فرزند مرزبان جد امام ابوحنیفه کسی بود که برای علی فرزند ابیطالب در روز نوروز فالوده اهدا نمود و علی فرمود: هر روز ما نوروز باد!
نمیدانم که شیفتهگانِ تحریم و قهرمانانِ میدانِ تکفیر چرا چنین روایاتی را نمیبینند، روایتی که در دهها کتاب حدیث و فقه و تاریخ آمده است.
در پایان میخواهم اضافه نمایم که فقهای ما در رابطه با اقسام گوناگونِ نوروز حرف زدهاند، چون نوروز عامه و نوروز خاصه و نوروز سلطان و نوروز دهقان و نوروز اعاجم و نوروز مجوس. آنچه مورد تحریم قرار گرفته، نوروز دینی زردشتیان است که در ماههای دیگر سال میآید و خوانندۀ عزیز میتواند به مقالۀ دیگر من که عنوانش «آیا نوروز سنتی زردشتی است؟» [در همین شمارۀ ماندگار درج است]مراجعه نماید.
در این چند روز، شاهد تحقیقهای استواری در این زمینه بودهام که تبصرههای فیسبوکی داکتر هجرتالله جبرییلی را میتوان به عنوان نمونه ذکر نمود. اکنون در حالِ سفر هستم و فرصت کافی در اختیار ندارم، ورنه سخنان زیادی در این رابطه میتوان گفت.
y این گفتوگو؛ دیروز با استاد بشیر احمدانصاری در کابل صورت گرفت.
Comments are closed.