احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:سه شنبه 22 حمل 1394 - ۲۱ حمل ۱۳۹۴
اعتراف صریح و روشن رییس اجرایی حکومت وحدت ملی مبنی بر فرصتسوزیهای شش ماهه، بیانگر این حقیقت است که رهبری حاکمیت در ایجاد دولت وحدت ملی به بن بست رسیده است و بسیاری از گمانهزنیها درست از آب برآمد.
هرچند بسیاری، به گونۀ اشتباه بحث ناکارآمدی دولت وحدت ملی و همچنان دو سره بودن حاکمیت را باعث این ناکامی میدانند، بدون اینکه متوجه باشند که هنوز نه دولت وحدت ملی متولد شده و نه هم تغییر نظام سیاسی قانوناً تثبیت گردیده است تا ایرادشان موجه نماید.
گذشته از این، با شناختیکه طی مدت یک سال از مجریان حکومت داریم، برای یک لحظه تصور کنید که اگر فقط یک رییسجمهور از درون انتخابات بیرون میشد، امروز سرنوشت این ملت به کجاها میرسید؟
چراها و چند علل بنبست:
– نداشتن الزامات کافی و تصویر روشن از نحوۀ تشکیل دولت وحدت ملی بومی در افغانستان و بنابرین عدم ظهور رهبری ملی و زعامت ملی در کشور.
– انبارهای بجا مانده از حکومتداری فاسد و مافیایی دورۀ آقای کرزی که تاهنوز به عنوان بزرگترین مانع و معضل قرار دارند. این فرهنگ فسادپرور سیاسی برای سالیان دراز سایۀ شوم خود را در مسیر توسعه کشور پهن خواهد کرد.
– نبود احساس ملی، تفکر و عملکرد ملی و توسل به سیاستگری های شخصی، آجنداهای قومی و سیاستهای منفعتی، در چارچوب همان فرهنگ منحط سیاسی سنتی و افغانی.
– وجود حاکمیت چند سرۀ یی و آجنداهای مختلف درون دولت.
– تجارت سیاسی با استفاده از موقعیت استراتیژیک کشور و نفوذ بیچون و چرای استخبارات خارجی.
با این اعتراف روشن، بر رهبری حکومت است تا بیش از این با یک تفکر و نگاه نو، میکانیزم و نحوۀ کار جدید در همکاری با اندیشه ورزان کشور در جهت تشکیل دولت وحدت ملی واقعی اقدام نمایند.
در آغاز کار با یک تعریف روشن از دولت وحدت ملی، تناقضهای ذهنی خود را مرفوع سازند. به گونۀ مثال، پس از این همه مدت قطعاً باید متوجه شده باشند که تشکیل دولت وحدت ملی در کشورها فقط در چارچوب نظام پارلمان محور، قانونی و ثابت مقدور است تا از حالت لرزان، تنشزا و پر از ابهام جلوگیری گردد، و یا تشکیل دولت وحدت ملی به معنی سهمیهبندی دوتا تیم از چوکیهای اجرایی نیست، بلکه مشارکت بهترینهای همه نیروهای تاثیرگذار در هر سه بخش، اجرایی، قضایی و قانون گذاری دولت، با دیدگاههای واحد و یکدست میباشد.
بنابرین، هرچه زودتر لویه جرگه اضطراری قانونی به منظور تغییر نظام سیاسی، تعیین جایگاه اقوام در رأس هرسه رکن دولت، فرا خوانده شود، تا اینکه مرجعیت تصمیمگیری مشترک، زعامت و رهبری ملی به وجود آید و نیز کابینه از این حالت نا بهنجار و به شدت سیاسی شده، بیرون شود و به اساس توانمندی مدیریتی، تخصص و تعادل تشکیل گردد. با این راهکارها میشود همه خود را صاحب خانۀ مشترک خود بدانند.
برگرفته از صفحۀ فیسبوک احمد ولی مسعود
يک نظر
چگونه می توان ثبا ت سیاسی را از طریق یک شیوه حقوقی-سیاسی ، اعمال صلاحیت های دولتی از جانب دو حامل قدرت سیاسی
تضمین نمود:
غرض اعمال صلاحیت های رئیس جمهور بصورت مشترک باید میکانیسم سیاسی-حقوقی را اساس
نهاد. این میکانیسم ، در چهار چوب توافق سیاسی ۵۰/۵۰ صلاحیت ها ، از طریق
امضای متقابل تمام اوامر، فرامین و صلاحیت های از جانب هر دو رهبر می باشد
که باید ترتیب و هر دو رهبر امضا و اعلام نمایند. این Counter signing که
در حقیقت یک نوع ویتوی متقابل می باشد زمینه خود سری بی اعتمادی و یکه
تازی را گرفته و ثبات سیاسی را به ارمغان می آورد. عده یی از هواداران غنی
هنوز هم نمی فهمند که ما رئیس جمهور انتخابی نداریم. اساس مشروعیت این نظام
را توافق سیاسی طرفین تشکیل میدهد. من بار ها گفته ام باز می گویم که اشرف
غنی از لحاظ فزیکی و روانی مریض می باشد. افزون بران وی هذیان بزرک منشی
یا Megalomania نیز دارد. این حالت غنی ایجاب کنترول و مراقبت دوامدار را
می نماید و میکانیسم سیاسی –حقوقی فوق این مامول را نیزبر آورده میسازد.