احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمــد عمران/ شنبه 14 اسد 1396 - ۱۳ اسد ۱۳۹۶
گلبدین حکمتیار رهبر یکی از شاخههای حزب اسلامی، مدعی است که دولت در شانزده سال گذشته امنیتِ شمال را تأمین کرده نتوانسته است، اما اگر به او اجازه داده شود، در ظرف ششماه این کار را انجام خواهد داد.
این سخن اگر از روی بیملاحظهگی و عدم مسوولیت بر زبان نیامده باشد، بدون شک از روی بلنـدپروازی و خودبزرگبینی مطرح شده است. تقلیل مسایل کلانِ امنیتی به چند عاملِ جزیی و موجودیتِ چند گروه مسلح، سطحینگریِ بسیار فریبنده و به دور از واقعیتهای موجود جنگ افغانستان میتواند باشد.
شاید بخشی از ناامنیهای شمال کشور، عملاً از سوی افرادی انجام شود که زیر پرچمِ حزب اسلامی فعالیت میکنند، ولی همین افراد هم اگر از جنگ دست بکشند، باز بهآسانی نمیتوان مدعی تأمین امنیت در منطقۀ بزرگی به وسعت شمال کشور شد.
حرفهای بیمسوولانه زدن، یک چیز است و متعهدانه سخن گفتن، چیزی دیگر. اگر همین حرفها را یکی از ناراضیانِ آقای غنی در شمال بیان میکرد، حالا جارچیانِ او غوغایی بزرگ بهراه انداخته بودند و صد اتهام را به گویندۀ این سخنان بار میکردند. ولی از آنجایی که هدفهای حزب اسلامی و ارگ چنان در یکدیگر ادغام شده که حالا جدا کردنِ آنها از همدیگر کاری به غایت مشکل است، اینگونه ادعاها هیچ مشکلی برای ارگ ریاست جمهوری نمیتواند داشـته باشد. آنانی هم که به اینگونه سخنان گوش میدهند، یک بار از ایشان نمیپرسند که “اگر شما چنان معجزۀ کلان در عرصۀ تأمین امنیت کرده میتوانید، پس چرا آرام نشستهاید و بهاصطلاح “طرح مشخص”ِ خود را ارایه نمیدهید؟”
معلوم است که این سخنان هیچ جنبۀ عملی و کاربردی ندارند و تنها برای فریب اذهان عمومی و دادن حربۀ زبانی برای برخی طرفداران و هوادارانِ آقای حکمتیار بیان شدهاند تا آنها در رویارویاییهای شفاییشان تواناییهای خارقالعادۀ رهبر خود و حزبشان را به رخ دیگران بکشند. شاید در جنگ افغانستان دولت و نیروهای خارجی تا به حال دچار اشتباههای کلان شده باشند و عملاً مأموریتی را که برای خود تعریف کرده بودند، نتوانسـتند به وقت و زمانِ آن به پایان برسانند؛ ولی از جانب دیگر انکار نباید کرد که جنگ افغانستان جنگ یک عده شورشی و بغاوتگرِ عادی نیست که بتوان آنها را به آسانی از صحنه بیرون راند.
انتظار میرفت که دولت افغانستان و نیروهای بینالمللی طی شانزده سال گذشته با شناسایی عوامل اصلی جنگ و نقاط آسیبپذیر، موفق میشدند که بارِ جنگ را به میزان بالایی کاهش دهند؛ زیرا با توجه به فرصتهایی که جنگ افغانستان برای قدرتهای منطقهیی و جهانی به وجود آورده، نمیتوان انتظار داشت که به آسانی و به وسیلۀ یک حزب بتوان آن را به صفر تقلیل بخشید.
آقای حکمتیار و حزبِ او شانزده سال با بیرحمی تمام در برابر همین دولت و نیروها جنگیدند، آیا به اندازۀ یک سرِ سوزن توانستند موفقیت به دست آورند و یا نقشِ این حزب در جنگ چنان پُررنگ به نظر برسـد که فکر شود با کنار آمدن با آن میتوان جنگ را تمامشده فرض کرد؟
آقای حکمتیار و حزبش در شانزده سال گذشته وقتی در برابر نظام فعلی میجنگیدند، یکی از کوچکترین و کمبهاترین نیروهایی بودند که این جنگ را ادامه میدادند. هرگز در تمام دورهیی که آقای حکمتیار در برابر نظام فعلی قرار داشت، از او چنان خبری به نشر نرسید که از تواناییهای عظیم حزبِ او در جنگ خبر دهند. این طور هم نبود که آقای حکمتیار نخواهد زور و تواناییهای جنگی خود را به نمایش بگذارد، بلکه او با تمام وجود میخواست نشـان دهد که قدرت و توانایی جنگیِ او را هیچ یک از عناصر موجود در جنگ ندارند. اما با کدام نیرو و توانایی میتوانست این نمایش قدرت را انجام دهد؟
از همان زمان تا به امروز، جنگ افغانستان یک جنگِ ساده و در حدِ چند گروه شورشی و افراطگرا نبوده است. جنگ افغانستان پهلوهای متکثر و مختلفی دارد و کشورها و گروههای زیادی را به دخالت در آن تشـویق کرده است. وقتی گفته میشود که افغانستان میدان جنگِ نیابتی است، به چه معناست؟ آیا معنایِ آن غیر از این است که منافع قدرتهای زیادی در افغانستان، پای آنها را به این کشور باز کرده است؟
آقای حکمتیار با گفتن این سخنان عملاً برای خود و حزبش کمپاین انتخاباتیِ پیش از وقت راه انداخته و او خود بیش از دیگران میداند که اگر همین لحظه قدرت به دستِ او بیفتد، افغانستان دوباره برمیگردد به دهۀ هفتاد و جنگهای مدهشی که هنور خاطرههای آن، پشتِ اکثریتِ کسانی را که در کابل و برخی از شهرهای دیگر افغانستان زندهگی میکنند، میلرزاند.
مهار جنگ در افغانستان به فکر کلانِ ملی نیاز دارد تا بتواند ضمن استفادۀ معقول از نیروهای موجود در دفع آن، زمینههای جنگ را نیز شناسایی کرده و از بین ببرد. وقتی آقای حکمتیار میگوید که کاری را که در شانزده سال دولت افغانستان و نیروهای بینالمللی در تأمین امنیت کرده نتوانستهاند در ظرف ششماه میکند، با کدام چشـمانداز و نیروها این مأموریت را به انجام میرساند؟ اگر افراد و گروههایی که در جنگ افغانستان دخالت دارند از آقای حکمتیار حرفشنوی داشتند، چـرا تا به امروز و پس از پیوستن ایشان به روند صلح، هیچ از ایشان متابعت نکردند؟ آقای حکمتیار چه نیروهای پنهانی در اختیار دارد که با واگذار کردن امنیت به ایشان، آن نیروها وارد صحنه میشوند و به آسانی و در ظرف ششماه صلح و امنیت تأمین میگردد؟
افسوس که در این کشور حرفِ بیمسوولانه زدن هیچ پیامد قانونییی در پی ندارد، ورنه باید آقای حکمتیار در مورد سخنانی که گفته است، جواب پس میداد.
Comments are closed.