احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکردهاند.
گزارشگر:احمد عمران/ یک شنبه 23 حمل 1394 - ۲۲ حمل ۱۳۹۴
هفتۀ گذشته شهر مزارشریف شاهد یکی از مخوفترین و مدهشترین حملات انتحاری و تهاجمیِ مخالفان مسلح بود. هرچنـد طالبان مسوولیتِ این حمله را به عهده گرفتهاند؛ اما از قراین پیداست که دستهای دیگری نیز در این رویداد خونین که باعث کشته شدنِ هژده تن و ۶۸ غیرنظامی دیگر شد، دخیل بوده است.
بلخ از دیرزمانی به عنوان شهری پیشتاز در عرصۀ بازسازی، تأمین امنیت و نابودی کشتِ کوکنار، زبانزدِ عام و خاص بوده است. این شهر طی ده سالِ گذشته از یک شهرِ ویران و مخروبه، به شهری مدرن و شکوفا تبدیل شد. در این جای شک نیست که ارادۀ مردم مزار شریف و در کل شهروندان بلخ در این تغییرات و بازسازیها بارز بوده است. نمیتوان مسوولیتپذیریِ بازرگانانِ بلخ را در توسعه و عمرانِ این کهندیارِ باستانی از نظر دور داشت. اما در این میان یک عاملِ مهم و سرنوشتساز نیز حضور داشته و آن، نخبهگان سیاسی و رهبریِ این ولایت در ایجاد تغییراتِ موجود بوده است.
بدون شک اگر ولایت بلخ والی قدرتمند و فداکاری چون عطامحمد نور نمیداشت، اینهمه تغییرات در این شهر رونما نمیشد. بلخ در طول سیزده سال گذشته، تنها خارِ چشمِ دشمنان کشور نبوده، حتا برخیها که در دورن نظام نیز حضور داشتند، حسی بدبینانه و تعصبآلود نسبت به این شهر و بازسازیهای آن نشان میدادند. امنیت، بازسازی و در کل چهرۀ جدیدِ بلخ برای این عده قابل تحمل نبود؛ از اینرو نسبت به شخص والی بلخ، همواره در حالِ توطیهگری و دسیسهسازی بودند، آنهم توطیه و دسیسهکاریهایی که به هزار سریشِ الفی نمیشد به والی بلخ نسبت داد. این جریان بدون شک پایان نیافته و هنوز عدهیی در پی ناامنسازیِ شمال و انتقال جغرافیای جنگ به این سرزمینِ آباد و آراماند.
آنانی که میخواهند وضعیتِ شمال و بهویژه بلخ را ناامن جلوه دهند، تنها طالبان و یا گروه نوظهورِ داعش نیستند که در بخشهایی از این حوزه در حال گسترشِ نفوذ خود و سربازگیریاند، بل چهرههای متعصب و قومگرایی نیز در درون ساختار نظام حضور دارند که چشم دیدنِ بلخِ آرام و آباد را ندارند. بخشی از این پروژه حتا عوامل بیرونی دارد و نهادهای در تبانی با برخی قومگرایان محلی، تلاشهایی را آغاز کردهاند که بلخ بامی را آتشی در زیر خاکستر نشان دهند؛ آتشی که به باور آنان از دیرزمانی در این شهر وجود داشته و حالا هرازگاه فرصت و مجالِ بروز پیدا میکند.
بلخ را عدهیی با برنامههای از قبل تنظیمشده در صددِ ناآرام کردناند. این عوامل و چهرهها زیاد ناشناخته هم نیستند. برخیها حتا از ارگ ریاستجمهوری دستور گرفتهاند که بلخ را ناامن سازند. در اینمیان البته یک بحث مهم جریان دارد که قومگرایان آن را بهشدت دنبال میکنند و آن زیر سوال بردنِ نقش و فعالیتهای والی بلخ در طول سیزده سال گذشته به عنوان یک چهرۀ ملی، مورد احترام و موجدِ بازسازیهای بلخ است.
عدهیی میکوشند با ارایۀ وارونه از وضعیت بلخ، در اصل کارنامۀ والیِ آن را مورد شک و تردید قرار دهند.
وقتی بحثِ این مطرح میشود که والیهای ولایات نباید از ولایتِ خود باشند، هیچ دلیل و منطقِ خاصی در عقبِ آن وجود ندارد؛ چون به هزار و یک دلیل با توجه به شرایط افغانستان، بهتر آن است که والیها از خود ولایات باشند. اما آقای رییس جمهوری میخواهد این معادله را که در حال حاضر کارساز با شرایط افغانستان است، برهم بزند و والیهای غیربومی به ولایات بفرستد. دلیل اصلی هم تا جایی که نگارنده در جریان است، برمیگردد به موجودیت استاد عطا محمد نور به عنوان والی بلخ.
دولت آقای غنی طرح غیربومی کردنِ والیان را صرف به این دلیل آغاز کرده است که بتواند با استفاده از این سیاست، آقای نور را از ولایت بلخ دور سازد. اما دولت روی دیگرِ این سکه را نخوانده است که با دور شدنِ استاد عطا محمد نور، حلقات مخلِ امنیت نیز آرام نخواهند نشست و شمال کشور را به مناطق ناامن و مراکز تولید مواد مخدر تبدیل خواهند کرد.
بدون تردید در عقب واقعاتِ بلخ، دستهای پنهان و آشکاری در کار است و پروژۀ کلانِ ناامنسازی شمالِ افغانستان آغاز شده است. باید هوشیار بود و در برابرِ چنین سیاستِ خطرناک و ویرانگری ایستادهگی کرد.
Comments are closed.