احمد مسعود: طالبان به هیچ تعهد خود به غیرقرارداد خود با آمریکا عمل نکرده‌اند.





کودکان چه فلم‌هایی ببینند؟

- ۱۵ میزان ۱۳۹۱

بخش نخست

با این‌که این روزها کمپیوتر و انترنت گسترده‌گی وسیعی پیدا کرده، اما هنوز نتوانسته جای تلویزیون را بگیرد. شاید همه در خانه کمپیوتر نداشته باشند، اما تقریباً می‌توان گفت تلویزیون در دورافتاده‌ترین نقاط هم وجود دارد. حالا دیگر از کودکان نوپا تا پیرمردان و پیرزنان جذب این جعبه جادویی می‌شوند و کودکان انجام تکالیف مکتب‌شان را با برنامه‌های تلویزیون تنظیم می‌کنند. تماشای تلویزیون مقدار زیادی از وقت کودکان را به خود اختصاص می‌دهد و واقعیت این است که کودکان ۲۰ برابر بیش از بزرگ‌سالان از تلویزیون اثرپذیری دارند. چشم و گوش کودک مانند دوربینی بسیار دقیق عمل کرده و از هر صحنه و صدایی فلم‌برداری می‌کند. از روابط عاطفی در سریال‌ها و فیلم‌ها گرفته تا تبلیغاتی که پخش می‌شود. حتا کوچک‌ترین سکانس‌ها از لنز تیزبین دوربین کودک مخفی نمی‌ماند. بنابراین، محتوای برنامه‌های تلویزیون اهمیت بسیاری پیدا می‌کند. در این میان آن‌چه بیش از همه خودنمایی می‌کند، سریال‌هایی است که از قضا فراگیری زیادی در میان خانواده دارد و می‌تواند کودک را درگیر کند.

تمیز ندادن رویا و واقعیت در کودکان
از آن‌جا که اطفال بین رویا و واقعیت تفاوت قایل نیستند، بسیار سریع به رویا می‌روند و رویا برای آن‌ها کم کم جلوه واقعیت پیدا می‌کند. در این میان، سریال‌هایی که در گروه سنی آن‌ها قرار ندارند، رویاپردازیِ آن‌ها را بیشتر می‌کنند. با توجه به این‌که مرز واقعیت و رویا برای آن‌ها باریک است به گونه‌یی اثر می‌گیرند که انگار آن‌ها هم مانند بزرگ‌سالان در جریان موضوعات قرار دارند. اما بزرگ‌سالان به دلیل قوه تمیز خیال از واقعیت، از برنامه‌های تلویزیونی و سریال‌ها آسیب روانی دریافت نمی‌کنند، ولی کودکان به ویژه کودکان زیر سن ۷ سال، به روشنی قادر به تمایز بین خیال و واقعیت نیستند. بحث دیگری که مطرح می‌شود، EQ یا هوش هیجانی است که با تولد کودک شکل می‌گیرد و کم کم فرد را به پخته‌گی و بلوغ می‌رساند. اما برخی اوقات سریال‌ها شتابی فزاینده به این بلوغ هیجانی می‌دهند و همین باعث می‌شود این موضوع عمق پیدا نکند و پخته‌گی لازم در این کودک‌ها اتفاق نیافتد. مثل این‌که آن‌ها هوس لقمه بزرگی را می‌کنند که قدرت هضمش را ندارند.

درگیری ذهنی با دیدن سریال بیشتر می‌شود
موضوع این نیست که سریال‌ها، سریال‌هایِ بدی هستند. به عنوان مثال همه می‌دانیم که انار میوه بدی نیست و خواص مفید زیادی دارد، اما همین میوه پرخاصیت را نمی‌توان به یک کودک ۴ ماهه خوراند، چون توانایی هضمش را ندارد. این دقیقاً اتفاقی است که در سریال‌ها می‌افتد. این موضوع باعث می‌شود کودکان پیش از آن‌که آماده‌گی دریافت یک موضوع را داشته باشند، درگیر آن شوند و مشغولیت و وسواس فکری در آن‌ها ایجاد کند. حتماً والدین تجربه کرده اند که بچه‌ها با دیدن سریال‌ها بیشتر از آن‌ها درگیر می‌شوند، چون بلوغ هیجانی در آن‌ها شکل نگرفته است. بزرگ‌ترها وقتی سریالی را می‌بینند، از آن می‌گذرند، اما کودکان آن را با خود می‌کشانند. درست است که سریال یک موضوع ناتمام است و ما در کل می‌خواهیم موضوعات ناتمام را تمام کنیم؛ اما این پی‌گیری ذهن، آن‌قدر که کودکان را اذیت می‌کند، بزرگ‌ترها را درگیر نمی‌کند.

اشتراک گذاري با دوستان :

Comments are closed.