- ۰۹ جوزا ۱۳۹۴
احمد عمران/ یک شنبه ۱۰ جوزا ۱۳۹۴
به پایان قانونیِ دورۀ شانزدهمِ مجلس نمایندهگان، بیشتر از یک ماهِ دیگر باقی نمانده و در این میان، دولت افغانستان و نهادهای برگزارکنندۀ انتخابات، هیچ برنامه و طرحی را ارایه نکردهاند. دولت چنان از این موضوع بهسادهگی عبور کرده است که گویا انتخابات پارلمانی هیچ اهمیتی ندارد و برگزاری و عدم برگزاری آن، چیزی را تغییر نمیدهد. حتا شاید دولتمردانِ کشور فکر کنند که با عدم برگزاری انتخابات افغانستان مجبور نمیشد که هشتاد میلیون دالر را به هدر دهد.
زمانی که انتخابات گذشتۀ ریاست جمهوری را به یاد میآوریم، اینگونه سنجشگری کاملاً معقول و منطقی مینماید؛ چون برگزاری انتخاباتِ سراسر تقلب و مکر و حیله نهتنها گرهی از کارِ فروبستۀ کشور نمیگشاید، که مشکلاتِ آن را بیشتر هم خواهد کرد. مگر تجربۀ انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته، نشان نداد که انتخابات میتواند به غدهیی سرطانی برای افغانستان مبدل شود که به جای آوردن صلح و ثبات، کشور را به سوی جنگ و نابودی سوق دهد؟
دولت افغانستان موظف بود که در ۹ ماه گذشته، حداقل چند مورد مهم را انجام میداد که حداقل تمهیدات برای برگزاری انتخاباتِ شفاف و عادلانه بهوجود میآمد
– تشکیل کمیسیون اصلاح نظام انتخاباتی: رییس جمهور غنی در آستانۀ سفر به امریکا طی یک فرمان، تشکیل کمیسیون اصلاح نظام انتخاباتی را به شمول رییس، معاون و اعضای آن اعلام کرد. این موضوع بعداً به اختلافهای تازه میان ریاست جمهوری و ریاست اجرایی دامن زد و داکتر عبدالله رییس اجراییِ دولت وحدت ملی گفت که رییس کمیسیون اصلاح نظام انتخاباتی بدون مشوره با او انتخاب شده است. پس از جنجالهای زیاد، آقای غنی در مورد انتخابِ خود تجدید نظر کرد و اعلام شد که بهزودی فرد دیگری به عنوان رییس کمیسیون اصلاح نظام انتخاباتی معرفی خواهد شد. با آنکه از جانان سپینغر به عنوان نامزد این سمت نام برده شد، ولی با گذشت بیشتر از دو ماه کمیسیون اصلاح نظام انتخاباتی نهتنها رییس ندارد که هیچ نشستی را هم برگزار نکرده است. چنین برخورد غیرمسوولانه با مهمترین مسالۀ کشوری که انتخابات میتواند باشد، هیچ تعبیر دیگری نخواهد داشت مگر اینکه نتیجه بگیریم که ریاست جمهوری کشور نمیخواهد که انتخابات پارلمانی دستکم به این زودیها برگزار شود.
– تدابیر کمیسیون انتخابات افغانستان: کمیسیون انتخابات افغانستان با آنکه همچنان به کارِ خود ادامه میدهد و هیچ تغییری در مدیریت و اعضای آن به وجود نیامده، اما این نهاد وظایفِ مربوط به خود در رابطه با برگزاری انتخابات را روی دست نگرفته است. دلیل عدم کمکاری کمیسیون انتخابات، نهتنها توجیه پذیر نیست که سوالبرانگیز هم است. چه کسی به این کمیسیون گفته که به وظایفِ خود رسیده گی نکند و به بهانۀ اینکه کمیسیون هزینۀ لازم را در اختیار ندارد، از آغاز آمادهگیها برای برگزاری انتخابات صرفنظر کند؟ وقتی گفتوگوهای مسوولان ارشد کمیسیون انتخابات را بشنوید، چنان سخن میگویند مثل اینکه سوای خودشان، دیگران همه در امر انتخابات مقصر اند. سریر احمد برمک یکی از اعضای ارشد کمیسیون انتخابات افغانستان، در یکی از تلویزیونهای خصوصی تأکید میکرد که بیرونیها بودند که بحران انتخابات را رقم زدند و این کمیسیون را بدنام ساختند. آقای برمک فراموش کرده است که مدیریت انتخابات را تنها و تنها کمیسیون انتخابات به عهده داشته و هیچ نهاد موازی با این کمیسیون در افغانستان وجود ندارد. کمیسیون انتخابات باید تا به حال ضمن اعلام تقویم انتخاباتی، طرح خود در مورد برگزاری انتخابات را در اختیار مردم قرار میداد. اما این کمیسیون دست روی دست گذاشته و هرازگاهی مسوولان ردهبالای آن در رسانهها با گردنهای افراشته از تقلبها و جعلکاریهای خود دفاع میکنند.
– جستوجو برای تأمین هزینههای انتخابات: دولت افغانستان وظیفه دارد که برای برگزاری انتخابات هزینههای لازم را فرهم کند. جامعۀ جهانی در موجودیت یک روند غیرشفاف و مملو از تقلب، حاضر به تأمین هزینههای انتخابات نیست. جامعۀ جهانی به عنوان اصلیترین تأمینکنندۀ هزینههای انتخابات زمانی حاضر میشود که به روند برگزاری انتخابات اعتماد کند که نسبت به برگزاری یک انتخاباتِ قانونمند در افغانستان مطمین شود. این بیانصافی محض است که دیگران پولهای مالیهدهندهگانِ خود را در روندی به مصرف برسانند که نتیجۀ آن، طوق لعنتی در گردنِ خودشان شود. معلوم نیست که دولتمردان کشور چهگونه تصور کردهاند که جامعۀ جهانی با تجربۀ شرمآورِ انتخابات سالِ گذشته بازهم هزینههای سنگین آن را به عهده میگیرد.
– بسیج افکار عمومی برای برگزاری انتخابات: از دیگر وظایفِ دولت افغانستان این است که اعتماد نابود شدۀ مردم به انتخابات را نیز دوباره اعاده کند. برای تحقق این هدف، به بسیج افکار عمومی و حمایتِ دوبارۀ انتخابات در میان مردم نیاز است. شهروندان کشور به هیچ صورت حاضر نیستند که در موجودیت نهادهای فاسد انتخاباتی و در فقدان مکانیزم شفاف برگزاری انتخابات، بازهم خطر کنند و به پای صندوقهای رای بروند. مگر در انتخابات گذشتۀ ریاست جمهوری خونها ریخته نشد و انگشتها قطع نشدند. نتیجۀ اینهمه فداکاری برای شهروندان کشور چه بوده است؟ آیا آرزوی مردم به وجود آمدن دولتی بود که پس از ۹ ماه هنوز هم نمیداند چه میکند و از مشکلات و اختلافات میانتیمی خود بیرون نشده است؟