- ۰۵ سرطان ۱۳۹۴
شنبه ۶ سرطان ۱۳۹۴
بخش پنجم
عبدالحفیظ منصور
معادن پنجشیر
پنجشیر درهییست تنگ و سنگزار و دارای اراضی زراعتیِ بسیار کم؛ از اینرو مردم آن دیار کاملاً متکی به زراعت نبوده، بلکه برای امرار معیشت از معادن سرشار پنجشیر نیز استفادۀ خوبی کردهاند؛ طوری که آن دره هزار سال قبل به لحاظ داشتن معادن وافر، شهرت جهانی داشت.
استخری که اثر برازندۀ جغرافیِ خود را در سال ۳۴۰ هجری تالیف نموده، در مورد پنجشیر چنین نگاشته است:
«پنجشیر شهریست بر کوهی نهاده، قریب ده هزار مرد در او باشند. باغ و بوستان و آب روان باشد، لیکن کشاورزی نکنند.»
این نویسنده عرب وقتی احصاییۀ خراج خراسان، سیستان و کابلستان را در اثر خود درج مینماید، خراج پنجشیر را در حین امارت عبدالله بن طاهر ۲۱۳-۲۳۲ هـ، یکصدوشصتهزار و پنجصد درهم مینویسد.(۲۴) که از این رقم، به ثروت این درۀ تنگ که همانا از ناحیۀ معادن نقره بوده، میتوان پی برد.
بعد از استخری، دانشمند دیگر عرب «ابن حوقل» در کتاب خود، زیادی نقره را در پنجشیر میستاید و میگوید: اگر معادن نقرۀ کوههای غور تا نواحی فرغانه و اسروشنه بهرهداری شود، ممکن است ماحصلشان بیشتر از معادن نقرۀ پنجشیر باشد که این نظر کثرت نقره را در پنجشیر نشان میدهد. همچنان در همین کتاب «صوره الارض» (۳۶۶- هجری تالیف شده) آمده است که نقره یک متاع تجارتی اهالی پنجشیر در آن عهد بود.(۲۵)
«مقدسی» نیز از وفرت نقرۀ پنجشیر به حیرت آمده، کوه پنجشیر را «جبل الفضه والدراهم» مینامد. همچنان «لسترنج» در این باره مینویسد: «از معادن پنجشیر تعداد زیاد نقره بهدست میآید، از آن جهت در زمان صفاریان یعنی در قرن سوم هجری مرکز ضرابخانه گردید. البته درهمهای آنجا به نام خلیفۀ عباسی ضرب میشد و سکههایی هم از یعقوب لیث صفاری موجود است.(۲۶)
«بارتولد» در اثر معروفِ خود «ترکستاننامه»، معادن نقرۀ پنجشیر را در بخش شرقی متصرفات اسلامی پُرحاصلترین معادن نقره میداند و در مقدمهیی که بر «حدودالعالم» نوشته است، تذکر داده که نقره از معادن پنجشیر و جریبه (جاریاب) به اندراب میآمد و در آنجا از آن درهم میساختند.(۲۷) «یاقوت حموی» که به گمان غالب از شهرهای خراسان دیدن نکرده، بلکه مطالب پیشینیان را درین باب جمعبندی نموده است، دربارۀ پنجشیر چنین مینویسد: «پنجهیر شهریست در نواحی بلخ که در آن کوه نقره است، مردمانش پول و دارایی زیاد دارند. نقره در کوهی است که مردم پنجهیر آن را چون غربال سوراخسوراخ کنند تا به سیم رسند. مردی که بدین شغل میپردازد، در این راه اموال بسیار نفقه کند و گاه به چنان معدنی رسد که او و بازماندگانش را بینیاز سازد و گاه باشد که بسیار نفقه کند به سبب آب به مقصود نرسد و نومید بازگردد و گاهی باشد که مردی بر رگه وقوف یابد و دیگری از موضع دیگر درست همان رگه را بیابد و هر دو به کندن پردازند. در این گونه موارد قرار بر این است که هرکه به نقره زودتر رسد، از آن او باشد. مردم پنجشیر در این مسابقه مرتکب اعمالی شوند که به خاطر شیطان هم نمیرسد و چون یکی از آن به سیم رسد، آنکه بازمانده است بیچاره سرمایهاش هدر شود. اگر هر دو باهم رسیدند، شریک شوند. و در آن نقبها تا چراغهایشان روشن است به کندن ادامه میدهند. چون چراغها خاموش گردید بازایستند؛ چه هر که از آنجا پیشتر رود، در کمتر از لحظه بمیرد. گاه باشد که مردی بامدادان توانگر باشد و شامگاهان بینوا و یا صبحگان بینوا و شامگاهان توانگر و شاعر پرآوازۀ معروف به پنجهیری، از همین جاست.»(۲۸)
در حال حاضر، مغارهها و سوراخهای متعددی در نقاط مختلف پنجشیر در دل کوهها دیده میشود که بدون شک در زمانههای قدیم، معادن سیم بوده و توسط مردمان آن عصر بیرون آورده شده است.
پس پنجشیر اگر در زمانههای هفتصد تا هزار سال پیش به داشتن نقره شهرت داشت و از آن به ساکنینش بهره میداد، در زمان حاضر دارای معادن سنگ گرانقیمت زمرد است که باشندهگانش را نفع میرساند.
Comments are closed.